مگر می‌شود سوریه باثبات شود؟!

نویسنده: صابر گل عنبری

مترجم:

می‌پرسند مگر می‌شود اسرائیل و متحدانش اجازه دهند که سوریه در همسایگی آن با این موقعیت حساس روی آرامش به خود ببیند و اقتصادش بهبود یابد؟ سوالی منطقی است اما در پاسخ ابتدا باید دید و گفت که سیاست اسرائیل و همچنین سیاست خاورمیانه‌ای اسرائیل‌محور آمریکا برای هر دوره و مرحله‌ای چه اولویت، رویکرد و تاکتیکی را دنبال می‌کند. در این شکی نیست که اسرائیل نه تنها وجود «سوریه‌ قوی» بلکه «هیچ کشوری قوی» را به معنای واقعی کلمه در حوزه پیرامونی همسایگی خود برنمی‌تابد. اما این بدان معنا هم نیست که بی‌ثباتی، وضعیت امنیتی فروپاشیده و خلأ قدرت را هم در جوار خود مطلوب می‌داند و می‌پسندد. در مورد سوریه، اسرائیل تقریبا از قبل هم اطمینان داشت که نظام و ارتشش خطری راهبردی برای آن به حساب نمی‌آید، اما نگران تثبیت حضور ایران و حزب‌ا... و پل زمینی انتقال سلاح از سوریه به لبنان بود. در 13 سال گذشته هم مدام سوریه را بمباران می‎کرد و هدف حمله قرار می‌داد، اما با هیچ واکنشی مواجه نبود و اخیرا هم با نابودی همه توان نظامی و جنگی ارتش فروپاشیده سوریه تقریبا و در سایه وضعیت خاص سوریه فعلا خیالش از بابت «تهدیدی راهبردی» از آن‎جا راحت است. در چنین وضعی، ثباتی نسبی در سوریه مطلوب آمریکا و منطقه و حتی روسیه نیز هست؛ به این علت که هرگونه بی‌ثباتی فراگیر می‌تواند بستر حاصلخیزی برای کار ضداسرائیلی در سوریه فراهم کند. اگر غیر از این بود که انتقال قدرت و سقوط دمشق به این شکل رخ نمی‌داد و همین خود می تواند نشانگر وجود نوعی هماهنگی پیشینی منطقه‌ای و بین‌المللی برای جلوگیری از خروج اوضاع از کنترل در سوریه باشد. در کنار آن هم این گسیل دیپلماتیک به سوریه چه از جانب خود آمریکا چه متحدانش در منطقه با چراغ سبز واشنگتن نیز نشانه دیگری دال بر وجود اراده‌ای بین‌المللی برای وجود سوریه‌ای تقریبا «با ثبات نسبی» است و در عین حال هم هدف دیگر تاثیرگذاری بر سیاست و ادراک سوریه جدید است. این امر هم تقریبا بدون بهبود نسبی اوضاع اقتصادی ویران شده میسر نیست. از این رو، به احتمال زیاد تحریم‌ها علیه سوریه شل و بعضا لغو شود، اما بعید است که فعلا به صورت کامل و اساسی لغو شود. در واقع بعید هم نیست که سیاست بین‌الملل با این انگیزه با بهبود اقتصاد سوریه همراهی کند که توسعه آن در آینده برای خلق این تصویر در منطقه به کار گرفته شود که اگر کشوری از ایران فاصله بگیرد، ممکن است که اقتصادش رشد کند و اگر هم فاصله نگیرد، عاقبتش مانند نظام اسد خواهد بود. به فرض صحت این فرضیه مخاطب این پیام لبنان و عراق و غیره است که به این شکل و با اهرم اقتصادی هم بخواهند باعث دوری «عمیق» آن‌ها از تهران شوند. البته قبلا هم با اهرم تحریم‌های ثانویه این کار را در سطح اقتصادی مشخصی انجام داده‌‎اند، اما این بار چنین سیاستی ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی مختلفی دارد.
مسئله دیگر این که احتمالا آمریکای ترامپ به این حد از «مماشات» سوریه جدید در قبال اسرائیل اکتفا نکند و چه بسا به طرق مختلفی و با مشروط کردن لغو کامل تحریم‌ها تلاش کند که دمشق را وارد جرگه توافق‌نامه‌های ابراهیمی و عادی‌سازی روابط کند. یا این که تلاش شود که سوریه جدید را به شکل دیگری وارد این پروسه کند و آن‎هم از دروازه اقتصاد است؛ به ویژه که یکی از ابعاد راهبردی این پیمان در آینده و پس از عادی‌سازی روابط میان تل آویو و ریاض، ادغام اسرائیل در نظم اقتصادی و امنیتی منطقه است. به این معنا که اجازه داده شود که اقتصاد سوریه مسیر بهبود را طی کند اما وقتی به جای خاصی رسید، پای شرط و شروط با موضوع روابط با اسرائیل برای ادامه این پیشرفت به میان کشیده شود.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین