چشم انداز تیره نفت در «گذار انرژی»
آمارها از رشد سریع انرژی های پاک و خودروهای برقی به عنوان 2 عامل کاهنده تقاضای جهانی نفت در سال های پیش رو حکایت دارد، اقتصاد ایران در پسانفت چه سرنوشتی خواهد داشت؟نویسنده: مهدی حسن زاده
مترجم:
چین پس از مواجهه با تبعات رشد اقتصادی سریع دهه های اخیر به ویژه آلودگی شدید هوا و مصرف بالای انرژی و وابستگی بسیار زیاد به تامین انرژی از سایر کشورها به ویژه منطقه همواره دچار بحران خاورمیانه، برنامه خود را برای عبور از انرژی فسیلی به سمت انرژی های پاک با عنوان «گذار انرژی» به گونه ای به پیش می برد که ممکن است برآوردها از بلاموضوع شدن نفت را تغییر دهد.
روز گذشته محسن یزدان پناه، اقتصاددان و متخصص توسعه در حساب کاربری خود در ایکس (توئیتر) نوشت: «با سرعتی که چین در [نیروگاههای] خورشیدی و همزمان در خودروهای برقی در پیشگرفته، یحتمل آینده نزدیکتری برای پایان نفت و بنزین را باید انتظار کشید. بعدتر بیشتر در رابطه با منطق محاسباتیاش خواهم نوشت.»
مروری بر اخبار ماه های اخیر در زمینه توسعه نیروگاه های خورشیدی و تولید خودروهای برقی، به عنوان مهمترین جایگزین های استفاده از انرژی های فسیلی در نیروگاه های متکی بر هیدروکربن (نفت وگاز) و خودروهای بنزینی و گازوئیلی، نشان می دهد که برنامه چین در این زمینه بسیار بزرگ و بلندپروازانه است و حتی فراتر از مرزهای خود را نیز هدف قرار داده و روی صادرات تجهیزات، فناوری و خدمات فنی و مهندسی نیروگاه های خورشیدی و خودروهای برقی حساب باز کرده است.
سرمایه گذاری 676 میلیارد دلاری چین برای انرژی خورشیدی و بادی
به گزارش پایگاه خبری solarquarter سرمایهگذاری پکن در حوزه انرژی خورشیدی و بادی از مجموع کشورهای دیگر جهان پیشی گرفته و از ۱۵۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ به حدود ۴۰۰ میلیارد در سال ۲۰۲۳ رسیده است. همچنین به گزارش بلومبرگ، چین سال گذشته ۶۷۶ میلیارد دلار برای گذار انرژی خود هزینه کرد که بیش از دو برابر کشورهای دیگر بود و بر صنایع پنلهای خورشیدی، باتریها و وسایل نقلیه الکتریکی جهان هم کاملا تسلط دارد.
تسلط چین بر فناوری پاک عمدتا ناشی از ظرفیتهای عظیم تولید صنعتی در این کشور، بهویژه در زنجیره تامین محصولات خورشیدی و باتری است. چین حدود ۸۰ درصد زنجیره تامین پنلهای فتوولتائیک (PV) دنیا را در اختیار دارد و در سال گذشته ۹۰ درصد اجزا و قطعات سامانههای PV جهان را تولید کرد. انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ حجم این تولیدات ۱۵۰ درصد افزایش یابد. ولی ممکن است از سال ۲۰۲۷، سایر نقاط جهان (مخصوصا مناطقی مثل آمریکا) به خاطر سرمایهگذاریهای فزایندهشان، از چین در زمینه تولید پیشی بگیرند.
رشد 2 برابری تولید خودروهای برقی طی 4 سال
همزمان با توسعه روزافزون نیروگاه های تجدیدپذیر به ویژه برقی در چین و سایر نقاط جهان و کاهش سهم نیروگاه های متکی به سوخت های فسیلی و نفت وگاز، بازار خودروهای برقی نیز با رشدی شتابان به پیش می رود و طبق آخرین دادهها، تولید خودروهای برقی از ۱۴ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۳ به ۲۹ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۷ خواهد رسید. همچنین پیشبینی میشود که سهم جهانی خودروهای برقی از ۲۲.۶درصد در سال ۲۰۲۵ به ۳۵درصد در سال ۲۰۲۸ برسد.
پایان نفت نه اما نشانه های تغییر غیرقابل انکار است!
در هر حال روند سریع و فزاینده استفاده از انرژی های پاک و خودروهای برقی نشان می دهد که اگرچه ممکن است پایان نفت قریبالوقوع نباشد، اما نشانههای تغییر غیرقابلانکار است. انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر با ترکیبی از نوآوریهای تکنولوژیک، مشوقهای سیاست گذاری و فشار اجتماعی در حال انجام است، درحالیکه چالشها به قوت خود باقی است، شتاب معناداری در دوره گذار در حال شکلگیری است و چشمانداز آیندهای که کمتر به نفت متکی باشد، بهطور فزایندهای ملموس است.
این سوال که آیا نفت با ما باقی خواهد ماند یا نه، موضوعی پیچیده است و به عوامل مختلفی مانند پیشرفتهای تکنولوژیک، نگرانیهای زیستمحیطی و تغییرات در سیاستهای انرژی بستگی دارد. درحالیکه برخی استدلال میکنند نفت به دلیل استفاده گسترده از آن در حملونقل، صنعت و سایر بخشها، بخش قابلتوجهی از ترکیب انرژی جهانی برای آینده قابل پیشبینی باقی خواهد ماند، برخی دیگر معتقدند که جهان برای مقابله با تغییرات آبوهوایی نیاز به دورشدن از سوختهای فسیلی دارد. در همین راستا بریتیش پترولیوم پیشبینی کرده است که ظرفیت انرژیهای بادی و خورشیدی تا سال۲۰۵۰ بر اثر سیاستهای کنونی اقلیمی جهان در مقایسه با سال۲۰۲۲، ۸ برابر و در سناریوی صفر خالص ۱۴برابر میشود.
جانمایی اقتصاد ایران در نظم نوین جهانی چه می شود؟
در چنین شرایطی ترسیم افق اقتصاد ایران در ارتباط با این تغییرات ضروری است. به ویژه این که فارغ از تغییرات تکنولوژی در ارتباط با انرژی های تجدیدپذیر و خودروهای برقی، اتفاقاتی که در حوزه نفت شیل رخ داد، اثر مهمی در کاهش سهم ایران از بازار جهانی داشت. در حقیقت افزایش تولید نفت شیل در آمریکا باعث کاهش وابستگی آمریکا و اروپا به نفت خاورمیانه و نفتی که از تنگه هرمز می گذرد شد و همین مسئله در شکل گیری تحریم های همه جانبه علیه ایران از ابتدای دهه 90 شمسی سهم مهمی ایفا کرد.
در همین ارتباط دکتر مجید شاکری، کارشناس اقتصاد بین الملل، در نشستی در مشهد که متن کامل آن با تیتر «نقشه مواجهه با فشار حداکثری ترامپ» در تاریخ 7 آذر امسال در خراسان چاپ شد، به پادکست اخیر فایننشال تایمز اشاره کرده و می گوید: در پادکست مذکور از این سوال شروع میکند که اگر قبلاً در خاورمیانه کوچکترین اتفاقی رقم میخورد قیمت نفت در جهان افزایش پیدا میکرد. چگونه است که در حال حاضر دو ستون نظامی خاورمیانه با یکدیگر وارد درگیری مستقیم شدهاند و قیمت نفت تغییری نمیکند. پاسخی که کارشناس فایننشال تایمز میدهد نفت شیل است. تولد نفت شیل باعث شد که عملاً مرکزیت تولید نفت، از خاورمیانه پرآشوب به آمریکا منتقل شود. وی در ادامه به کلان معامله اقتصادی امنیتی ایران و غرب از 1333 (شکل گیری کنسرسیوم نفتی در ایران) تا دوران قبل از تشدید تحریم ها اشاره میکند و می گوید: اساساً رفتار دولت در ایران از سال ۳۳ تا سال ۸۹ مبتنی بر یک کلان معامله با طرف آمریکایی بوده است. بدین صورت که ما نفت آمریکا یا امنیت نفت خلیجفارس را تامین میکردیم و از طرف مقابل بقا یا توسعه را میگرفتیم. گاهی اوقات در سال دهه ۱۳۴۰ مستقیماً به آمریکا نفت صادر میکردیم و از آن ها تامین مالی توسعه را میگرفتیم و گاهی هم در کف آن و در دهه ۸۰ به پروکسیهای آمریکا مانند کره و ژاپن نفت صادر کرده و از آن طرف کالای اساسی و خوراک برای دام وارد میکردیم. آن کلان معامله از سال ۸۹ به بعد با تولد نفت شیل از کار میافتد. نه تنها دیگر برای آمریکاییها ناامنی خلیجفارس مسئله نیست، بلکه مشروط به این که اوضاع از حدود کنترل موردنظرشان خارج نشود، مثلاً اتفاق خاصی برای عربستان رخ ندهد از ایجاد تنش ناراحت هم نمیشوند، چون بزرگ ترین کشوری که در حال حاضر از خلیجفارس نفت وارد میکند، چین است.به گزارش خراسان در چنین شرایطی تعریف نقش جدید برای اقتصاد ایران در تقسیم کار جهانی اهمیت دارد. این نقش می تواند در ارتباط با کریدورهای بین المللی و منطقه ای تعریف شود. اگرچه کار در این عرصه بسیار سخت و زمانبر است و مجموعه ای از مناسبات سیاسی، بین المللی و تعاملات اقتصادی و امنیتی باید مدیریت شود تا بتوانیم از فرصت ویژه جغرافیایی خود در این زمینه استفاده کنیم اما در هر حال حرکت به آن سمت برای جایگزینی نقش نفتی سابقی که داشته ایم، ضروری است.
روز گذشته محسن یزدان پناه، اقتصاددان و متخصص توسعه در حساب کاربری خود در ایکس (توئیتر) نوشت: «با سرعتی که چین در [نیروگاههای] خورشیدی و همزمان در خودروهای برقی در پیشگرفته، یحتمل آینده نزدیکتری برای پایان نفت و بنزین را باید انتظار کشید. بعدتر بیشتر در رابطه با منطق محاسباتیاش خواهم نوشت.»
مروری بر اخبار ماه های اخیر در زمینه توسعه نیروگاه های خورشیدی و تولید خودروهای برقی، به عنوان مهمترین جایگزین های استفاده از انرژی های فسیلی در نیروگاه های متکی بر هیدروکربن (نفت وگاز) و خودروهای بنزینی و گازوئیلی، نشان می دهد که برنامه چین در این زمینه بسیار بزرگ و بلندپروازانه است و حتی فراتر از مرزهای خود را نیز هدف قرار داده و روی صادرات تجهیزات، فناوری و خدمات فنی و مهندسی نیروگاه های خورشیدی و خودروهای برقی حساب باز کرده است.
سرمایه گذاری 676 میلیارد دلاری چین برای انرژی خورشیدی و بادی
به گزارش پایگاه خبری solarquarter سرمایهگذاری پکن در حوزه انرژی خورشیدی و بادی از مجموع کشورهای دیگر جهان پیشی گرفته و از ۱۵۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ به حدود ۴۰۰ میلیارد در سال ۲۰۲۳ رسیده است. همچنین به گزارش بلومبرگ، چین سال گذشته ۶۷۶ میلیارد دلار برای گذار انرژی خود هزینه کرد که بیش از دو برابر کشورهای دیگر بود و بر صنایع پنلهای خورشیدی، باتریها و وسایل نقلیه الکتریکی جهان هم کاملا تسلط دارد.
تسلط چین بر فناوری پاک عمدتا ناشی از ظرفیتهای عظیم تولید صنعتی در این کشور، بهویژه در زنجیره تامین محصولات خورشیدی و باتری است. چین حدود ۸۰ درصد زنجیره تامین پنلهای فتوولتائیک (PV) دنیا را در اختیار دارد و در سال گذشته ۹۰ درصد اجزا و قطعات سامانههای PV جهان را تولید کرد. انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ حجم این تولیدات ۱۵۰ درصد افزایش یابد. ولی ممکن است از سال ۲۰۲۷، سایر نقاط جهان (مخصوصا مناطقی مثل آمریکا) به خاطر سرمایهگذاریهای فزایندهشان، از چین در زمینه تولید پیشی بگیرند.
رشد 2 برابری تولید خودروهای برقی طی 4 سال
همزمان با توسعه روزافزون نیروگاه های تجدیدپذیر به ویژه برقی در چین و سایر نقاط جهان و کاهش سهم نیروگاه های متکی به سوخت های فسیلی و نفت وگاز، بازار خودروهای برقی نیز با رشدی شتابان به پیش می رود و طبق آخرین دادهها، تولید خودروهای برقی از ۱۴ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۳ به ۲۹ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۷ خواهد رسید. همچنین پیشبینی میشود که سهم جهانی خودروهای برقی از ۲۲.۶درصد در سال ۲۰۲۵ به ۳۵درصد در سال ۲۰۲۸ برسد.
پایان نفت نه اما نشانه های تغییر غیرقابل انکار است!
در هر حال روند سریع و فزاینده استفاده از انرژی های پاک و خودروهای برقی نشان می دهد که اگرچه ممکن است پایان نفت قریبالوقوع نباشد، اما نشانههای تغییر غیرقابلانکار است. انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر با ترکیبی از نوآوریهای تکنولوژیک، مشوقهای سیاست گذاری و فشار اجتماعی در حال انجام است، درحالیکه چالشها به قوت خود باقی است، شتاب معناداری در دوره گذار در حال شکلگیری است و چشمانداز آیندهای که کمتر به نفت متکی باشد، بهطور فزایندهای ملموس است.
این سوال که آیا نفت با ما باقی خواهد ماند یا نه، موضوعی پیچیده است و به عوامل مختلفی مانند پیشرفتهای تکنولوژیک، نگرانیهای زیستمحیطی و تغییرات در سیاستهای انرژی بستگی دارد. درحالیکه برخی استدلال میکنند نفت به دلیل استفاده گسترده از آن در حملونقل، صنعت و سایر بخشها، بخش قابلتوجهی از ترکیب انرژی جهانی برای آینده قابل پیشبینی باقی خواهد ماند، برخی دیگر معتقدند که جهان برای مقابله با تغییرات آبوهوایی نیاز به دورشدن از سوختهای فسیلی دارد. در همین راستا بریتیش پترولیوم پیشبینی کرده است که ظرفیت انرژیهای بادی و خورشیدی تا سال۲۰۵۰ بر اثر سیاستهای کنونی اقلیمی جهان در مقایسه با سال۲۰۲۲، ۸ برابر و در سناریوی صفر خالص ۱۴برابر میشود.
جانمایی اقتصاد ایران در نظم نوین جهانی چه می شود؟
در چنین شرایطی ترسیم افق اقتصاد ایران در ارتباط با این تغییرات ضروری است. به ویژه این که فارغ از تغییرات تکنولوژی در ارتباط با انرژی های تجدیدپذیر و خودروهای برقی، اتفاقاتی که در حوزه نفت شیل رخ داد، اثر مهمی در کاهش سهم ایران از بازار جهانی داشت. در حقیقت افزایش تولید نفت شیل در آمریکا باعث کاهش وابستگی آمریکا و اروپا به نفت خاورمیانه و نفتی که از تنگه هرمز می گذرد شد و همین مسئله در شکل گیری تحریم های همه جانبه علیه ایران از ابتدای دهه 90 شمسی سهم مهمی ایفا کرد.
در همین ارتباط دکتر مجید شاکری، کارشناس اقتصاد بین الملل، در نشستی در مشهد که متن کامل آن با تیتر «نقشه مواجهه با فشار حداکثری ترامپ» در تاریخ 7 آذر امسال در خراسان چاپ شد، به پادکست اخیر فایننشال تایمز اشاره کرده و می گوید: در پادکست مذکور از این سوال شروع میکند که اگر قبلاً در خاورمیانه کوچکترین اتفاقی رقم میخورد قیمت نفت در جهان افزایش پیدا میکرد. چگونه است که در حال حاضر دو ستون نظامی خاورمیانه با یکدیگر وارد درگیری مستقیم شدهاند و قیمت نفت تغییری نمیکند. پاسخی که کارشناس فایننشال تایمز میدهد نفت شیل است. تولد نفت شیل باعث شد که عملاً مرکزیت تولید نفت، از خاورمیانه پرآشوب به آمریکا منتقل شود. وی در ادامه به کلان معامله اقتصادی امنیتی ایران و غرب از 1333 (شکل گیری کنسرسیوم نفتی در ایران) تا دوران قبل از تشدید تحریم ها اشاره میکند و می گوید: اساساً رفتار دولت در ایران از سال ۳۳ تا سال ۸۹ مبتنی بر یک کلان معامله با طرف آمریکایی بوده است. بدین صورت که ما نفت آمریکا یا امنیت نفت خلیجفارس را تامین میکردیم و از طرف مقابل بقا یا توسعه را میگرفتیم. گاهی اوقات در سال دهه ۱۳۴۰ مستقیماً به آمریکا نفت صادر میکردیم و از آن ها تامین مالی توسعه را میگرفتیم و گاهی هم در کف آن و در دهه ۸۰ به پروکسیهای آمریکا مانند کره و ژاپن نفت صادر کرده و از آن طرف کالای اساسی و خوراک برای دام وارد میکردیم. آن کلان معامله از سال ۸۹ به بعد با تولد نفت شیل از کار میافتد. نه تنها دیگر برای آمریکاییها ناامنی خلیجفارس مسئله نیست، بلکه مشروط به این که اوضاع از حدود کنترل موردنظرشان خارج نشود، مثلاً اتفاق خاصی برای عربستان رخ ندهد از ایجاد تنش ناراحت هم نمیشوند، چون بزرگ ترین کشوری که در حال حاضر از خلیجفارس نفت وارد میکند، چین است.به گزارش خراسان در چنین شرایطی تعریف نقش جدید برای اقتصاد ایران در تقسیم کار جهانی اهمیت دارد. این نقش می تواند در ارتباط با کریدورهای بین المللی و منطقه ای تعریف شود. اگرچه کار در این عرصه بسیار سخت و زمانبر است و مجموعه ای از مناسبات سیاسی، بین المللی و تعاملات اقتصادی و امنیتی باید مدیریت شود تا بتوانیم از فرصت ویژه جغرافیایی خود در این زمینه استفاده کنیم اما در هر حال حرکت به آن سمت برای جایگزینی نقش نفتی سابقی که داشته ایم، ضروری است.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین