فضای سیاست اگر آلوده به افترا و اقدامات غیراخلاقی شود، قطعاً آنچه بیش و پیش از همه میبازد منافع ملی است
۴ نکته درباره رفتار غیراخلاقی با عباس عراقچی
نویسنده:
مترجم:
به تازگی برخی اکانتهای مجازی و بعضی سایتهای خبری تصویری از وزیر خارجه و همسر ایشان منتشر و مسائلی را درباره موضوعات شخصی خانوادگی او مطرح کرده اند. بعد از انتشار این خبر، در فضای مجازی شایعاتی درباره زندگی این شخصیت منتشر شد؛ البته آقای محمدحسین رنجبران مشاور وزیر خارجه در این باره توضیحاتی منتشر و تاکید کرد که: «در رابطه با بداخلاقیهایی که یکی دو روز است افرادی علیه وزیر امور خارجه و خانواده ایشان شروع کردهاند، با اطلاعی که بنده دارم، خانم آرزو احمدوند همسر دوم آقای عراقچی پس از جدایی از همسر قبلی ایشان است. این ازدواج بیش از 6 سال قبل صورت گرفته و ثمره آن یک دختر سه سال و نیمه است. ضمناً هیچ کدام از اعضای خانواده وزیر خارجه صفحهای در فضای مجازی ندارند. خانم احمدوند خانهدار است و در هیچ کجا شاغل نیست. انتشار عکس و صفحات ساختگی یا با نامهای مشابه کاری غیر شرعی و غیراخلاقی است. انا... یدافع عن الذین آمنوا...». بررسیهای خبرنگار تسنیم نیز از صحت مطالب منتشر شده توسط آقای رنجبران حکایت دارد. آقای عراقچی سالها پیش (حدود 10 سال قبل) از همسر پیشین خود طلاق گرفته و بعد از گذشت چند سال از آن، با همسر فعلی خود ازدواج میکنند. خانواده همسر پیشین نیز برخلاف بسیاری از جدایی ها هنوز سید عباس عراقچی را فرزند خود میدانند و با او رابطهای عاطفی و احساسی دارند و حتی برخی اوقات او را به جمع خانوادگی خود دعوت میکنند.امّا درباره این اقدامات غیراخلاقی که طی روزهای گذشته صورت گرفته چند نکته مطرح است:
1- اصلِ برخی ادعاهای غیراخلاقی درباره ایشان ساختگی، کذب و مصداق افتراست و فارغ از این که آیا نیّت و یا سازماندهی پشت آن است یا خیر (که در ادامه به آن هم خواهیم پرداخت)، این نحو ورود به زندگی خصوصی افراد، آن هم با ادعاهای جعلی و افترا، مصداق بزرگ ترین کارهای غیراخلاقی است که هم به لحاظ اجتماعی باید محکوم شود و هم از نظر حقوقی میتواند مورد رسیدگیهای جدی قرار بگیرد. این که برخی ها نشان حزب اللهی بر روی خود بزنند و چنین کارهای غیر اخلاقی را نشر دهندخود نقض غرض است و دیگر نمی توان به آن ها حزب اللهی گفت.
2- اگرچه امروز اثبات شده است که تعداد قابل توجهی از اکانت هایی که با عناوین و ظواهر مختلف در فضای مجازی فعالیت داشته و به این نحو اقدامات مبادرت میکنند، پشت صحنههای بیرون از کشور دارند، امّا در این ماجرای عجیب و غریب، برخی رسانههای درجه چندم بدنام هم مشارکت داشتند. این پایگاهها صرفاً نام رسانه را با خود حمل میکنند و بعضی از آنان به درست یا غلط در بین برخی اهالی رسانه به دزدان سرگردنه رسانهای و باجبگیران معروف هستند. رسانههایی که ادعاهایی درباره افراد مطرح و سپس سعی میکنند که از آن ها امتیازگیری کنند.
این نوع ورود به مباحث مربوط به آبروی افراد و مسائل شخصی که عمدتاً با افتراها و دروغها یا اطلاعات ناقص و جهتدار نیز همراه است، در واقع آبروریزی از خود رسانه است و در این بین رسانههای عمومی باید با موضعگیری علیه این نوع اطلاعرسانی از حیثیت رسانه دفاع کنند. ضمن این که ورود مدعیالعموم هم به دلیل عمومیبودن جنبه جرم به نظر میرسد که موضوعیت دارد.به نظر می رسد آن هایی که به این خبرها می دمند و نام رسانه بر روی خود گذاشته اند به حداقل موازین اخلاق سیاسی و رسانه ای پایبند نیستند و باید نسبت به فعالیت آن ها و خیرخواه بودنشان تشکیک کرد.
3- اگر سال گذشته کسی از «موقعیت حساس کنونی» سخن میگفت، شاید به کلیشه گویی متهم میشد، امّا امروز دیگر برای همه مبرهن است که منطقه و ایران در وضعیت حساسی به سر میبرند؛ یکی از وجوه اصلی موثر در موقعیت ایران، حتماً وزیر خارجه است و عملکرد شجاعانه، میدانی و فعالانه آقای عراقچی طی ماههای گذشته با همراهی و حمایت بخش عمدهای از نیروهای سیاسی دلسوز کشور، با سلایق مختلف سیاسی، اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و دیگران، همراه بوده است.
از طرف دیگر، به حاشیه کشاندن وزارت خارجه و درگیر کردن آن با برخی هجمههای بیجهت رسانهای، حتماً بیش از همه به سود مهم ترین دشمن فعلی ایران در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی است.
آیا نمیتوان این گمانه را مطرح کرد که طرحافکنیهای از این دست، یعنی وارد کردن وزارت خارجه به حاشیههایی که صرفاً اقدامات دیپلماتیک اساسی به نفع جبهه مقاومت و علیه رژیم صهیونیستی را با مکثها و یا دغدغههای –هرچند کم اهمیت- جانبی همراه میکند، میتواند با عاملیت یا حداقل همراهی سرویسهای خارجی دشمن هم همراه بوده باشد و آن ها اگر هم شروع کننده نباشند، دست کم از وسط ماجرا علاقه مندند که به آن بدمند و مسئله را گسترش دهند؟ آیا نباید نهادهایی که به این حوزه ارتباط مستقیم پیدا میکنند، از امنیتی تا قضایی، به مسئله ورود جدیتری کنند؟ از نهادهای امنیتی و قضایی انتظار می رود نسبت به این موضوع ورود جدی داشته باشند چون دیگر بحث یک نفر به نام سید عباس عراقچی مطرح نیست بلکه بحث جایگاه وزیر امورخارجه است.
4- برخی گروههای سیاسی که آقای عراقچی را رقیب –درون گفتمانی یا برونگفتمانی- خود میدانند ممکن است تصور کنند که این حواشی به سود آن هاست؛ به این معنا که یا عملاً به نفع ادعاهای کلی آن ها درباره رویکرد وزارت خارجه است و یا این که مثلاً فرصتی برای تضعیف وزیر به آنان میدهد تا خود یا دوستانشان را جایگزین او کنند. قطعاً نقد رویکردهای وزارت خارجه، در هر دورهای، اگر با نیت درست باشد، بلااشکال است؛ امّا اگر یک یا چند گروه سیاسی تصور کنند که از چنین ماجراهایی هم میتواند بوی کباب بشنوند، قطعاً نقض غرض و نشستن بر سر شاخ و بن بریدن است.
فضای سیاست اگر آلوده به افترا و اقدامات غیراخلاقی شود، قطعاً آنچه بیش و پیش از همه میبازد منافع ملی و بستر فعالیت سیاسی اخلاقی همه سلایق سیاسی و مردم است. بنابراین همه گروهها باید چنین مسائلی را محکوم کنند.
به تازگی برخی اکانتهای مجازی و بعضی سایتهای خبری تصویری از وزیر خارجه و همسر ایشان منتشر و مسائلی را درباره موضوعات شخصی خانوادگی او مطرح کرده اند. بعد از انتشار این خبر، در فضای مجازی شایعاتی درباره زندگی این شخصیت منتشر شد؛ البته آقای محمدحسین رنجبران مشاور وزیر خارجه در این باره توضیحاتی منتشر و تاکید کرد که: «در رابطه با بداخلاقیهایی که یکی دو روز است افرادی علیه وزیر امور خارجه و خانواده ایشان شروع کردهاند، با اطلاعی که بنده دارم، خانم آرزو احمدوند همسر دوم آقای عراقچی پس از جدایی از همسر قبلی ایشان است. این ازدواج بیش از 6 سال قبل صورت گرفته و ثمره آن یک دختر سه سال و نیمه است. ضمناً هیچ کدام از اعضای خانواده وزیر خارجه صفحهای در فضای مجازی ندارند. خانم احمدوند خانهدار است و در هیچ کجا شاغل نیست. انتشار عکس و صفحات ساختگی یا با نامهای مشابه کاری غیر شرعی و غیراخلاقی است. انا... یدافع عن الذین آمنوا...». بررسیهای خبرنگار تسنیم نیز از صحت مطالب منتشر شده توسط آقای رنجبران حکایت دارد. آقای عراقچی سالها پیش (حدود 10 سال قبل) از همسر پیشین خود طلاق گرفته و بعد از گذشت چند سال از آن، با همسر فعلی خود ازدواج میکنند. خانواده همسر پیشین نیز برخلاف بسیاری از جدایی ها هنوز سید عباس عراقچی را فرزند خود میدانند و با او رابطهای عاطفی و احساسی دارند و حتی برخی اوقات او را به جمع خانوادگی خود دعوت میکنند.امّا درباره این اقدامات غیراخلاقی که طی روزهای گذشته صورت گرفته چند نکته مطرح است:
1- اصلِ برخی ادعاهای غیراخلاقی درباره ایشان ساختگی، کذب و مصداق افتراست و فارغ از این که آیا نیّت و یا سازماندهی پشت آن است یا خیر (که در ادامه به آن هم خواهیم پرداخت)، این نحو ورود به زندگی خصوصی افراد، آن هم با ادعاهای جعلی و افترا، مصداق بزرگ ترین کارهای غیراخلاقی است که هم به لحاظ اجتماعی باید محکوم شود و هم از نظر حقوقی میتواند مورد رسیدگیهای جدی قرار بگیرد. این که برخی ها نشان حزب اللهی بر روی خود بزنند و چنین کارهای غیر اخلاقی را نشر دهندخود نقض غرض است و دیگر نمی توان به آن ها حزب اللهی گفت.
2- اگرچه امروز اثبات شده است که تعداد قابل توجهی از اکانت هایی که با عناوین و ظواهر مختلف در فضای مجازی فعالیت داشته و به این نحو اقدامات مبادرت میکنند، پشت صحنههای بیرون از کشور دارند، امّا در این ماجرای عجیب و غریب، برخی رسانههای درجه چندم بدنام هم مشارکت داشتند. این پایگاهها صرفاً نام رسانه را با خود حمل میکنند و بعضی از آنان به درست یا غلط در بین برخی اهالی رسانه به دزدان سرگردنه رسانهای و باجبگیران معروف هستند. رسانههایی که ادعاهایی درباره افراد مطرح و سپس سعی میکنند که از آن ها امتیازگیری کنند.
این نوع ورود به مباحث مربوط به آبروی افراد و مسائل شخصی که عمدتاً با افتراها و دروغها یا اطلاعات ناقص و جهتدار نیز همراه است، در واقع آبروریزی از خود رسانه است و در این بین رسانههای عمومی باید با موضعگیری علیه این نوع اطلاعرسانی از حیثیت رسانه دفاع کنند. ضمن این که ورود مدعیالعموم هم به دلیل عمومیبودن جنبه جرم به نظر میرسد که موضوعیت دارد.به نظر می رسد آن هایی که به این خبرها می دمند و نام رسانه بر روی خود گذاشته اند به حداقل موازین اخلاق سیاسی و رسانه ای پایبند نیستند و باید نسبت به فعالیت آن ها و خیرخواه بودنشان تشکیک کرد.
3- اگر سال گذشته کسی از «موقعیت حساس کنونی» سخن میگفت، شاید به کلیشه گویی متهم میشد، امّا امروز دیگر برای همه مبرهن است که منطقه و ایران در وضعیت حساسی به سر میبرند؛ یکی از وجوه اصلی موثر در موقعیت ایران، حتماً وزیر خارجه است و عملکرد شجاعانه، میدانی و فعالانه آقای عراقچی طی ماههای گذشته با همراهی و حمایت بخش عمدهای از نیروهای سیاسی دلسوز کشور، با سلایق مختلف سیاسی، اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و دیگران، همراه بوده است.
از طرف دیگر، به حاشیه کشاندن وزارت خارجه و درگیر کردن آن با برخی هجمههای بیجهت رسانهای، حتماً بیش از همه به سود مهم ترین دشمن فعلی ایران در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی است.
آیا نمیتوان این گمانه را مطرح کرد که طرحافکنیهای از این دست، یعنی وارد کردن وزارت خارجه به حاشیههایی که صرفاً اقدامات دیپلماتیک اساسی به نفع جبهه مقاومت و علیه رژیم صهیونیستی را با مکثها و یا دغدغههای –هرچند کم اهمیت- جانبی همراه میکند، میتواند با عاملیت یا حداقل همراهی سرویسهای خارجی دشمن هم همراه بوده باشد و آن ها اگر هم شروع کننده نباشند، دست کم از وسط ماجرا علاقه مندند که به آن بدمند و مسئله را گسترش دهند؟ آیا نباید نهادهایی که به این حوزه ارتباط مستقیم پیدا میکنند، از امنیتی تا قضایی، به مسئله ورود جدیتری کنند؟ از نهادهای امنیتی و قضایی انتظار می رود نسبت به این موضوع ورود جدی داشته باشند چون دیگر بحث یک نفر به نام سید عباس عراقچی مطرح نیست بلکه بحث جایگاه وزیر امورخارجه است.
4- برخی گروههای سیاسی که آقای عراقچی را رقیب –درون گفتمانی یا برونگفتمانی- خود میدانند ممکن است تصور کنند که این حواشی به سود آن هاست؛ به این معنا که یا عملاً به نفع ادعاهای کلی آن ها درباره رویکرد وزارت خارجه است و یا این که مثلاً فرصتی برای تضعیف وزیر به آنان میدهد تا خود یا دوستانشان را جایگزین او کنند. قطعاً نقد رویکردهای وزارت خارجه، در هر دورهای، اگر با نیت درست باشد، بلااشکال است؛ امّا اگر یک یا چند گروه سیاسی تصور کنند که از چنین ماجراهایی هم میتواند بوی کباب بشنوند، قطعاً نقض غرض و نشستن بر سر شاخ و بن بریدن است.
فضای سیاست اگر آلوده به افترا و اقدامات غیراخلاقی شود، قطعاً آنچه بیش و پیش از همه میبازد منافع ملی و بستر فعالیت سیاسی اخلاقی همه سلایق سیاسی و مردم است. بنابراین همه گروهها باید چنین مسائلی را محکوم کنند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین