تحریر الشام؛ از تطهیر تا نقد عملکرد

تلاش رسانه‌های غربی در ابتدای بحران سوریه برای مشروعیت‌بخشی به تحریرالشام، با انتشار گزارش‌های انتقادی درباره سرکوب مخالفان و سیاست‌های تبعیض‌آمیز، جای خود را به رویکردهای محتاطانه تر داده است  

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​
تحولات سوریه در یک دهه اخیر، یکی از مهم‌ترین بحران‌های غرب آسیا بوده است. سرنگونی نظام حاکم بر این کشور و جایگزینی آن با گروه‌هایی مانند تحریرالشام که از یک سو در فهرست تروریستی سازمان ملل هستند و از سوی دیگر از حمایت‌های گسترده برخی کشورهای غربی و منطقه‌ای برخوردار می باشند، از جمله چالش‌هایی است که سوالات زیادی را به دنبال داشته است. اگرچه پایان حکومت اسد درسوریه در ابتدا به‌عنوان نقطه عطفی در مسیر دموکراسی و دفاع ازحقوق بشر معرفی شد اما با گذشت زمان و تغییر فضای سیاسی و امنیتی، برخی پیامدهای این تحولات و نحوه مواجهه بازیگران مختلف، ضرورت توجه بیشتر به تحولات سوریه و دستیابی به تحلیل های عمیق‌تر را اجتناب ناپذیر کرده است.
رفتار غرب در قبال تحریرالشام: ارزیابی راهبردها و پیامدها
کشورهای غربی در مراحل ابتدایی بحران سوریه با حمایت ضمنی و غیر مستقیم از گروه‌های مخالف، از جمله تحریرالشام، سرنگونی نظام اسد را به‌عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی و امنیتی خود دنبال کردند. این در حالی است که ماهیت و پیشینه برخی از این گروه‌ها، از جمله سوابق افراط‌گرایی و اقدامات خشونت‌آمیز، پیشتر مورد توجه مجامع بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری قرار گرفته بود.
با گذشت زمان و تثبیت قدرت تحریرالشام در سوریه هرچند به لطف فضاسازی های رسانه ای تلاش شد تا چهره ای متفاوت از این گروه و سرکردگان آن ارائه شود اما در ادامه رویکردها و گرایش های فکری و سیاسی واقعی آنان و محدودیت‌هایی که در ابعاد اجتماعی، سیاسی و امنیتی به اعمال آن معتقد هستند، آشکارتر شد. رفتار این گروه از جمله سرکوب مخالفان، اعمال محدودیت‌های اجتماعی و استفاده ابزاری از فرایندهای دیپلماتیک، پرسش‌هایی جدی را درباره توانایی آن‌ها برای ایجاد حکومتی پایدار و منطبق با معیارهای بین‌المللی مطرح کرده که پاسخ به آن به سادگی امکان پذیر نیست.
تغییر روایت ها از دموکراسی‌سازی به نقد محدودیت‌ها
در ابتدای بحران سوریه، بسیاری از رسانه‌های غربی تلاش کردند تا گروه‌هایی مانند تحریرالشام را به‌عنوان نمایندگان تغییر و دموکراسی معرفی کنند. اما گزارش‌های اخیر، از جمله پس از سفر وزرای خارجه آلمان و فرانسه به دمشق و سوالاتی که در افکار عمومی نسبت به حاشیه های ایجاد شده در این سفرها به وجود آمد، موجب تغییرنسبی رویکرد این رسانه‌ها شده است. برای نمونه، رسانه‌هایی مانند دویچه وله و بی بی سی به برخی محدودیت‌های اجتماعی از جمله اجباری شدن پوشش مذهبی و سرکوب‌های سیاسی تحت حکومت جدید دمشق اشاره کرده‌اند.
این تغییر روایت، بازتابی از مواجه شدن رسانه های غربی با دو گانه هایی  در مورد حقوق بشر و ثبات سیاسی در سوریه جدید است که فضاسازی های قبلی را زیر سوال می برد.
احتیاط در تعامل با حاکمان جدید سوریه
قدرت‌گیری تحریرالشام و تلاش این گروه برای جلب مشروعیت بین‌المللی، برخی کشورهای منطقه‌ای را نیز به اتخاذ رویکردهای دیپلماتیک جدید واداشته است. سفرهای دیپلماتیک به دمشق و دعوت از رهبران جدید سوریه، بیانگر تلاش برای برقراری روابط با ساختارهای جدید حکومتی است.
با این حال، برخی گزارش‌ها از عملکرد این گروه، از جمله انتصاب اعضای پیشین جبهة‌النصره در سمت‌های کلیدی و اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز، نشان می‌دهد که تغییرات در رویکردهای این گروه، ممکن است صرفاً ظاهری و موقت باشد. این امر ضرورت برخورد محتاطانه و مبتنی بر واقعیت‌های میدانی را برای کشورهای منطقه‌ای برجسته می‌کند.
 درس‌هایی از تحولات سوریه
تحولات سوریه و پیامدهای آن، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های ناشی از تغییرات ساختاری در جوامع بحران‌زده است. حمایت از گروه‌هایی با پیشینه افراط‌گرایی به امید ایجاد ثبات و دموکراسی، نه‌تنها تحقق اهداف مدنظر را تضمین نمی‌کند، بلکه می‌تواند بحران‌های جدیدی ایجاد کند که دامنه آن فراتر از مرزهای یک کشور خواهد بود.
در این میان، ضرورت  اتخاذ رویکردی واقع‌بینانه و مبتنی بر تحلیل دقیق پیامدها برای بازیگران داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح است. تجربه سوریه نشان می‌دهد که هرگونه راهبرد مبتنی بر استفاده ابزاری از گروه‌هایی با پیشینه غیر شفاف، بدون در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت آن، می‌تواند نتایجی معکوس به همراه داشته باشد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین