قاتل در میان شماست
«تله» ساخته جدید «ام نایت شیالامان» لبریز از مولفههای ثابت آثار او یعنی تعلیق و دلهره است که میتواند طرفداران این جنس سینما را سرگرم کندنویسنده:
مترجم:
سید مصطفی صابری
فیلم «تله» با بازی «جاش هارتنت» به تازگی در ژانر وحشت و رازآلود مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است؛ فیلمی که داستان حضور یک قاتل زنجیرهای در کنسرتی شلوغ و تلاش پلیس برای بهدام انداختن اوست به کارگردانی «ام نایت شیالامان»؛ یکی از فیلمسازانی که سینمادوستان دنیا آثارش را دنبال میکنند و کنجکاو هستند هر اثر تازهاش را ببینند. شیالامان در جوانی با فیلمهایی مثل «حس ششم»، «شکست ناپذیر»، «نشانهها» و «دهکده» به جایگاه مهمی در سینما رسید؛ طوریکه خیلیها او را بهخاطر داستانهای رازآلود، پایانهای شگفتانگیز و سبک کارگردانیاش «هیچکاک دوم» سینمای جهان میدانستند؛ اما کم کم حالوهوای فیلمسازی او تغییر کرد و برخی ایدههای جاهطلبانهاش در اجرا آن جذابیت لازم را برای مخاطب نداشت. او که تهیه کننده آثار سینمایی و تلویزیونی موفقی هم هست؛ این روزها در قامت کارگردان با فیلم «تله» به سینما بازگشته تا اعتبار از دسترفتهاش را احیا کند. با معرفی این فیلم همراه ما باشید.
وحشت در کنسرت
داستان «تله» از این قرار است که مرد جوانی به نام کوپر با دختر نوجوانش رایلی به کنسرتی پرمخاطب میروند و چیزی که در بدو امر توجه کوپر را بهخود جلب میکند حضور پرتعداد نیروهای پلیس است چون براساس کاغذی که یک قاتل زنجیرهای در محل جرمش جا گذاشته، مطمئن هستند او بلیت این کنسرت را خریده است و در آن شرکت میکند. اما پلیس هیچ چیز درباره ویژگیهای ظاهری قاتل نمیداند. کوپر که درباره این ماجرا کنجکاو به نظر میرسد گوشه و کنار محل برگزاری کنسرت سرک میکشد و پی به مسائلی میبرد که او را در مرکز یک اتفاق عجیب قرار میدهد. فیلم همان مولفههای آشنای سینمای شیالامان را دارد یعنی تعلیق، دلهره، رازآلودگی و غیرقابل پیشبینی بودن.
ژانر یا سبک فیلمسازی؟
اگر بخواهیم بدانیم تردستی شیالامان در فیلم «تله» مخاطب را تحت تاثیر قرار داده است یا نه، باید جنس سینمای او را بشناسیم و برای این منظور بیشتر از آنکه ژانر مورد علاقه او را بررسی کنیم باید سراغ سبک فیلمسازیاش برویم؛ جنس سینمای او فارغ از اینکه هر فیلمش در چه ژانری دستهبندی میشود، پر است از فرمولهای داستانگویی برپایه تعلیق، قلاب انداختن به ذهن مخاطب، هیجان، رازآلودگی که ذهن مخاطب را به سمت چند فرضیه میبرد و دوست دارد تا انتهای فیلم فرضیههایش را امتحان کند، به همراه کمی کمدی سیاه و البته شخصیتپردازی خاص برای آدمهایی که تا آخر فیلم شاید قابل درک نباشند. اما بین همه اینها تعلیق و دلهره مهمترین عناصر سینمای شیالامان است؛ به آن معنی که مخاطب احتمال رخدادن اتفاقی ناگوار را مدام حس میکند و در انتظار است چگونگی آن اتفاق و واکنش شخصیتها را ببیند و حتی بهدلیل همراهی با شخصیتها چون امکان مداخله ندارد نوعی التهاب را تجربه میکند. دلهره هم میتواند نتیجه تعلیق و گاهی پیامد دیگر عناصر باشد که در سینمای امثال شیالامان که متاثر از هیچکاک هستند، پررنگ است و جنسش با ترس و وحشت متفاوت است.
تله شیالامان برای ذهن مخاطب
«تله» برخلاف بیشتر فیلمهای شیالامان اثری است که بهنوعی دو نقطه عطف داستانی دارد که باعث دوپاره شدن فیلم میشود. ممکن است برخی مخاطبان نیمه اول فیلم را دوست داشته باشند و عدهای نیمه دیگر را. نیمه اول کنجکاویهای خوبی در ذهن مخاطب ایجاد میکند اما سکانسهای طولانی دارد که گاهی حتی ختم به سخنرانی انگیزشی میشود؛ در این بخش از فیلم مخاطب ممکن است کمی راجع به رفتار پلیسهای فیلم و بلاهتشان حرص بخورد که حق هم دارد. در نیمه دوم فیلم ناگهان رنگ و بوی دلهره بهخود میگیرد و روند سرعت میگیرد. اما بههرحال فیلم از این تغییر لحن و تاحدی زاویه دید لطمه میخورد. حال و هوای شلوغ و عجیب یک کنسرت تاحدی باعث پیشبرد تعلیق داستان و ایجاد دلهره در مخاطب شده؛ اما شخصیتهای اصلی بهرغم بازیهای خوبشان نمیتوانند مخاطب را جوری همراه کنند که این دلهره توام با نگرانی و چالشهای ذهنی بیشتر بیننده شود.
سرگرم میشوید اما میخکوب نه!
در یک کلام اگر طرفدار این جنس سینما هستید تماشای این فیلم به رغم مشکلاتش تجربه سرگرم کنندهای خواهد بود اما قرار نیست افق تازهای پیش روی شما باز کند. بهخصوص اینکه فیلم در حد سینمای شیالامان حتی چندان خلاقانه و بکر هم نیست. کارنامه این فیلمساز به جز «آخرین بادافزار» و «پس از زمین»، سراسر رازآلود است؛ از شاهکارهایی چون «حس ششم» که با پایان شگفتانگیزش مخاطب را میخکوب میکند و هنوز هم شیالامان از اعتبار آن فیلم بهره میبرد تا «نشانهها» و دلهرهاش، «دهکده» و وحشتش، «شکافته» و تلفیق جالب عناصر روانشناختی با داستانی معمایی و «اولد» که جاهطلبی عجیب و برزخی شیالامان بود. با این حال وقتی پای ایدههای این چنینی درمیان است اگر اثر بگیرد با یک شاهکار طرفیم و اگر قصه باورپذیر نشود مثل «در کابین را بزن» و... مخاطب برای اعتبار از دست رفته شیالامان افسوس میخورد. مهم این است که شیالامان لابهلای تجربههای دشوارش، اصالت خودش را برای ادامه مسیر حفظ کرده و هنوز سبک خودش را دارد حتی اگر گاهی شکست بخورد که «تله» با آنکه نقطه عطفی در کارنامهاش نیست لااقل شکست هم محسوب نمیشود. فیلمی که سرگرم میکند اما میخکوب نه.
فیلم «تله» با بازی «جاش هارتنت» به تازگی در ژانر وحشت و رازآلود مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است؛ فیلمی که داستان حضور یک قاتل زنجیرهای در کنسرتی شلوغ و تلاش پلیس برای بهدام انداختن اوست به کارگردانی «ام نایت شیالامان»؛ یکی از فیلمسازانی که سینمادوستان دنیا آثارش را دنبال میکنند و کنجکاو هستند هر اثر تازهاش را ببینند. شیالامان در جوانی با فیلمهایی مثل «حس ششم»، «شکست ناپذیر»، «نشانهها» و «دهکده» به جایگاه مهمی در سینما رسید؛ طوریکه خیلیها او را بهخاطر داستانهای رازآلود، پایانهای شگفتانگیز و سبک کارگردانیاش «هیچکاک دوم» سینمای جهان میدانستند؛ اما کم کم حالوهوای فیلمسازی او تغییر کرد و برخی ایدههای جاهطلبانهاش در اجرا آن جذابیت لازم را برای مخاطب نداشت. او که تهیه کننده آثار سینمایی و تلویزیونی موفقی هم هست؛ این روزها در قامت کارگردان با فیلم «تله» به سینما بازگشته تا اعتبار از دسترفتهاش را احیا کند. با معرفی این فیلم همراه ما باشید.
وحشت در کنسرت
داستان «تله» از این قرار است که مرد جوانی به نام کوپر با دختر نوجوانش رایلی به کنسرتی پرمخاطب میروند و چیزی که در بدو امر توجه کوپر را بهخود جلب میکند حضور پرتعداد نیروهای پلیس است چون براساس کاغذی که یک قاتل زنجیرهای در محل جرمش جا گذاشته، مطمئن هستند او بلیت این کنسرت را خریده است و در آن شرکت میکند. اما پلیس هیچ چیز درباره ویژگیهای ظاهری قاتل نمیداند. کوپر که درباره این ماجرا کنجکاو به نظر میرسد گوشه و کنار محل برگزاری کنسرت سرک میکشد و پی به مسائلی میبرد که او را در مرکز یک اتفاق عجیب قرار میدهد. فیلم همان مولفههای آشنای سینمای شیالامان را دارد یعنی تعلیق، دلهره، رازآلودگی و غیرقابل پیشبینی بودن.
ژانر یا سبک فیلمسازی؟
اگر بخواهیم بدانیم تردستی شیالامان در فیلم «تله» مخاطب را تحت تاثیر قرار داده است یا نه، باید جنس سینمای او را بشناسیم و برای این منظور بیشتر از آنکه ژانر مورد علاقه او را بررسی کنیم باید سراغ سبک فیلمسازیاش برویم؛ جنس سینمای او فارغ از اینکه هر فیلمش در چه ژانری دستهبندی میشود، پر است از فرمولهای داستانگویی برپایه تعلیق، قلاب انداختن به ذهن مخاطب، هیجان، رازآلودگی که ذهن مخاطب را به سمت چند فرضیه میبرد و دوست دارد تا انتهای فیلم فرضیههایش را امتحان کند، به همراه کمی کمدی سیاه و البته شخصیتپردازی خاص برای آدمهایی که تا آخر فیلم شاید قابل درک نباشند. اما بین همه اینها تعلیق و دلهره مهمترین عناصر سینمای شیالامان است؛ به آن معنی که مخاطب احتمال رخدادن اتفاقی ناگوار را مدام حس میکند و در انتظار است چگونگی آن اتفاق و واکنش شخصیتها را ببیند و حتی بهدلیل همراهی با شخصیتها چون امکان مداخله ندارد نوعی التهاب را تجربه میکند. دلهره هم میتواند نتیجه تعلیق و گاهی پیامد دیگر عناصر باشد که در سینمای امثال شیالامان که متاثر از هیچکاک هستند، پررنگ است و جنسش با ترس و وحشت متفاوت است.
تله شیالامان برای ذهن مخاطب
«تله» برخلاف بیشتر فیلمهای شیالامان اثری است که بهنوعی دو نقطه عطف داستانی دارد که باعث دوپاره شدن فیلم میشود. ممکن است برخی مخاطبان نیمه اول فیلم را دوست داشته باشند و عدهای نیمه دیگر را. نیمه اول کنجکاویهای خوبی در ذهن مخاطب ایجاد میکند اما سکانسهای طولانی دارد که گاهی حتی ختم به سخنرانی انگیزشی میشود؛ در این بخش از فیلم مخاطب ممکن است کمی راجع به رفتار پلیسهای فیلم و بلاهتشان حرص بخورد که حق هم دارد. در نیمه دوم فیلم ناگهان رنگ و بوی دلهره بهخود میگیرد و روند سرعت میگیرد. اما بههرحال فیلم از این تغییر لحن و تاحدی زاویه دید لطمه میخورد. حال و هوای شلوغ و عجیب یک کنسرت تاحدی باعث پیشبرد تعلیق داستان و ایجاد دلهره در مخاطب شده؛ اما شخصیتهای اصلی بهرغم بازیهای خوبشان نمیتوانند مخاطب را جوری همراه کنند که این دلهره توام با نگرانی و چالشهای ذهنی بیشتر بیننده شود.
سرگرم میشوید اما میخکوب نه!
در یک کلام اگر طرفدار این جنس سینما هستید تماشای این فیلم به رغم مشکلاتش تجربه سرگرم کنندهای خواهد بود اما قرار نیست افق تازهای پیش روی شما باز کند. بهخصوص اینکه فیلم در حد سینمای شیالامان حتی چندان خلاقانه و بکر هم نیست. کارنامه این فیلمساز به جز «آخرین بادافزار» و «پس از زمین»، سراسر رازآلود است؛ از شاهکارهایی چون «حس ششم» که با پایان شگفتانگیزش مخاطب را میخکوب میکند و هنوز هم شیالامان از اعتبار آن فیلم بهره میبرد تا «نشانهها» و دلهرهاش، «دهکده» و وحشتش، «شکافته» و تلفیق جالب عناصر روانشناختی با داستانی معمایی و «اولد» که جاهطلبی عجیب و برزخی شیالامان بود. با این حال وقتی پای ایدههای این چنینی درمیان است اگر اثر بگیرد با یک شاهکار طرفیم و اگر قصه باورپذیر نشود مثل «در کابین را بزن» و... مخاطب برای اعتبار از دست رفته شیالامان افسوس میخورد. مهم این است که شیالامان لابهلای تجربههای دشوارش، اصالت خودش را برای ادامه مسیر حفظ کرده و هنوز سبک خودش را دارد حتی اگر گاهی شکست بخورد که «تله» با آنکه نقطه عطفی در کارنامهاش نیست لااقل شکست هم محسوب نمیشود. فیلمی که سرگرم میکند اما میخکوب نه.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین