​​​​​​​  رحمان قهرمان پور -intenational@khorasannews.com

درباره اثر حمایت سلبریتی‌ها و ستارگان موسیقی و هنر و سینما از نامزدهای انتخاباتی توجه به چند نکته مهم است. اولین و مهم‌ترین نکته این است که رای دهنده اصولاً برای خودش نوعی استقلال عمل در تشخیص و رای دادن قائل است و بنابراین به ندرت از این استقلال صرف نظر می‌کند. تقلید در رای دادن با اصل فردگرایی مخصوصا در جوامع مدرن در تضاد است. درست است که حمایت افراد مشهور و سرشناس از یک نامزد می‌تواند اعتماد مردم به او را افزایش دهد اما معنای این حرف آن نیست که همه افراد علاقه مند به یک ستاره موسیقی یا سینما به محض حمایت آن سلبریتی از یک نامزد انتخاباتی به آن نامزد رای بدهند. حمایت تیلور سویفت  ابر ستاره موسیقی از خانم هریس را باید در این راستا تعبیر کرد. او دارای ۳۰۰ میلیون دنبال کننده در دنیاست ولی بعد از آن که از نامزدی خانم هریس حمایت کرد تنها ۳۰۰ هزار نفر برای رای دادن در انتخابات آمریکا ثبت نام کردند و اغلب آن ها هم جوانان بین ۱۸ تا ۲۴ ساله بودند. همه این دنبال کنندگان در داخل آمریکا نیستند ولی حتما تعداد دنبال کننده های او در داخل  آمریکا از 300 هزار نفر خیلی بیشتر است. پس نباید تصور کرد هر دنبال کننده یک رای است!
 نکته دوم این است که در شرایط فعلی و در مقایسه با سال ۲۰۲۰ ، محبوبیت خانم هریس در بین جوانان کمتر از میزان محبوبیت بایدن در آن سال است. بنابراین حمایت سویفت از او می‌تواند تا حدی به تقویت موقعیتش در بین جوانان که یکی از بلوک‌های اصلی رای دادن به دموکرات‌ها هستند، کمک کند. مخصوصاً اگر این جوانان تازه ثبت نام کرده( برای رای دادن) در ایالت‌های شناوری باشند که رقابت در آن ها بسیار نزدیک است .کافی است توجه کنیم که بایدن در سال ۲۰۲۰ برخی ایالت‌ها را با اختلاف ۱۰ یا ۲۰ هزار رای برنده شد بنابراین در این شرایط که رقابت بسیار نزدیک است، حمایت ستارگان سینما و موسیقی از نامزدها می‌تواند در تعیین سرنوشت نهایی انتخابات موثر باشد. اصولاً در دنیای امروز و با رشد شبکه‌های اجتماعی میزان اثرگذاری سلبریتی ها بیشتر شده اما در عین حال یک اتفاق مهم دیگری افتاده است که نباید از آن غافل شد و آن ظهور سلبریتی های محلی یا ایالتی است.یعنی افزون بر ستارگان یا ابر ستارگان سینما و موسیقی ما شاهد آن هستیم که افراد متعددی در شبکه‌های اجتماعی به فعالیت مشغول اند و دنبال کننده‌های زیادی دارند که می‌توانند در سرنوشت انتخابات موثر باشند. بنابراین در حالت کلی می‌توان گفت که حمایت سویفت از خانم هریس می‌تواند در رقابت بسیار نزدیک به نفع او باشد.اما در مورد آثار و عواقب ترور نافرجام ترامپ می‌توان به چند نکته دیگر اشاره کرد. نخست این که این ترور نافرجام که برای دومین بار اتفاق می‌افتد حکایت از افزایش خشونت سیاسی در جامعه آمریکا دارد و بخش قابل توجهی از رای دهندگان، ترامپ را یکی از عوامل اصلی قطبی شدگی سیاسی و به تبع آن افزایش خشونت سیاسی در جامعه آمریکا می‌دانند. به همین دلیل بود که خانم هریس در واکنش به این اتفاق از تشدید خشونت سیاسی در جامعه آمریکا ابراز نگرانی کرد. نکته بعدی این است که تا امروز کمپین ترامپ موفق نشده است که معنای مورد نظر و مطلوب خود از این اتفاق را در بین رای دهندگان گسترش دهد.دلیل این امر یک موضوع فنی است. از منظر برندسازی، کمپین ترامپ برند او را به عنوان یک شخصیت قوی و مقتدر معرفی کرده است. کهن الگوی ترامپ تا حد زیادی شورشی است و چون برند اصلی ترامپ بر این اساس شکل گرفته است بنابراین بزرگ نمایی مسئله ترور یا مظلوم نمایی از او می‌تواند خلاف این برندسازی باشد و پیام متناقضی به رای دهنده طرفدار ترامپ و رای دهنده مردد ارسال کند. بر اساس اصول رقابت انتخاباتی، کمپین ترامپ باید موارد مرتبط با قوی‌تر بودن ترامپ را برجسته کند و این در حالی است که ترور یک فرد بیشتر نشانه مظلومیت و تا حدی ضعیف بودن اوست. به همین دلیل دیدیم که در ترور قبلی که در پنسیلوانیا اتفاق افتاد، شاهد افزایش قابل توجه محبوبیت ترامپ نبودیم زیرا رای دهنده مردد در پس ذهن خود به این می‌اندیشد که کسی که می‌خواهد کشور را اداره کند چرا آنقدر بی‌ملاحظه است که برای دومین بار در معرض ترور قرار می‌گیرد. از طرف دیگر چون در آمریکا مردم به پلیس و استقلال قوه قضاییه تا حد قابل توجهی اعتماد دارند لذا کمپین او نمی‌تواند به تئوری توطئه متوسل شود. به همین دلیل میزان اثرگذاری این ترور بر موقعیت ترامپ در رقابت‌های انتخاباتی هم زیاد نخواهد بود و او نخواهد توانست به واسطه این اقدام موقعیت خود را به شدت تقویت کند. یعنی رقابت همچنان بسیار نزدیک است.