طارمی و دیگر هیچ!
نسل فعلی فوتبال کشورمان درحالی کمابیش به پایان کار خود در عرصه ملی نزدیک میشوند که بهجز طارمی، در قامت لژیونر درخشش خاصی نداشته اند و امسال هم بدترین شرایط را در این زمینه سپری می کنند. در این مطلب ضمن بررسی وضعیت لژیونرها ، از تاثیر حضور بازیکنان در تیم های بزرگ ، بر پیشرفت فوتبال ملی گفتیمنویسنده:
مترجم:
صابری
info@khorasannews.com
چند روز قبل شاهد درخشش طارمی در ترکیب اینتر بودیم، درخششی که با دو پاس گل و یک گل همراه شد؛ طارمی که روزگاری از تیمهایی چون فجرسپاسی کنار گذاشته و با اعتماد علی دایی به فوتبال ایران معرفی شد؛ طی چند سال اول فوتبالش بیشتر با سوتیهایش مورد توجه بود؛ اما چند سالی است شاهد درخشش او در سطح اول فوتبال جهان هستیم، هرچند کمتر شاهد بودیم مهدی در تیم ملی هم آن رفتار حرفهای را که در باشگاهش دارد، بروز دهد؛ اما درخشش او در پورتو و اینتر نشان داد بازیکنان ما چه ظرفیت بالایی دارند که نتوانستند ثابت کنند. برخلاف طارمی، شاید بتوان این روزها را بدترین شرایط فوتبال ایران در زمینه لژیونرها دانست، در لیگهای معتبر فقط یک بازیکن داریم و بیشتر بازیکنانمان در لیگهای ضعیفی مثل قطر و امارات یا لیگهای درجه2 اروپایی حضور دارند. در این مطلب بررسی خواهیم کرد که لژیونرهای ما چه وضعیتی دارند و چرا حضورشان در لیگهای معتبر اهمیت زیادی دارد؟
در چه وضعیتی بودیم؟
روزگاری چرخ اقتصادی تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال از مسیر ترانسفر بازیکن به لیگهای دیگر به ویژه بوندسلیگای آلمان میچرخید. عادت داشتیم فوتبالیستهای ایرانی را در قامت ستارههای تیمهایی مثل آرمینیا بیلفید، بایرن مونیخ، هامبورگ و بوخوم ببینیم. هرچقدر نسل فعلی فوتبالمان اهل خودستایی هستند و مدام خودشان را نسل طلایی میدانند، قدیمیها با امکانات کم و عملکرد بالا نسل طلایی بودند. علاوه بر بازیکنانی که در دهه های 70 و 80 خارج از کشور درخشیدند، شاید حتی اگر بسیاری از بازیکنان قدیمی به ویژه دهه60 و اوایل70، در زمان دیگری بازی میکردند شانس حضور در لیگهای اروپایی را داشتند. بهطور مثال فرشاد پیوس با آن شم گلزنی و هوش بالا، احمد عابدزاده با آن واکنشهای دیدنی و روحیه خوب، مجید نامجومطلق با آن دریبلهای تماشایی و ناصر محمدخانی با آن فرارهای بینظیر، هرکدام قابلیت بازی در تیمهای اروپایی را داشتند؛ اما زمان بدی به فوتبال معرفی شدند. با این حال نسلی که کم وبیش از جام ملتهای 96 تا جام جهانی 2006 بدنه ترکیب تیم ملی را تشکیل میداد،به عنوان لژیونر از آلمان گرفته تا ایتالیا حضور داشت. بازیکنانی با کیفیت و تجربه بینالمللی خوب که بابت عملکردشان اهل منت گذاشتن سر مردم هم نبودند. بهطور مثال رحمان رضایی 7 سال در لیگ ایتالیا بازی کرد، در حالیکه بعد از او بیشتر مدافعین فقط در سطح لیگ قطر و امارات لژیونر شدند یا مثل مجید حسینی از تیمهای معمولی لیگ ترکیه سردرآوردند .
چرا داشتن لژیونر مهم است؟
بارها در فوتبال ملی این واقعیت را حس کردهایم که بازیکنان ما تجربه میادین بینالمللی و حساس را ندارند، بعد از سالها بازی ملی اشتباهاتی از آنها سر میزند که در اندازه یک بازیکن باتجربه نیست. بازیکنان ما هنوز در دنیای رفتارهای لیگ خودمان هستند. حضور در لیگهای حرفهای نه تنها رفتار، بلکه تغذیه، بدنسازی، تاکتیک پذیری و بسیاری از شاخصهایی را که یک بازیکن به آن نیازمند است، ارتقا میدهد. البته بهشرط آنکه جذب لیگی حرفهای شوند. جالب است که ما در لیگ قطر و امارات بازیکن داریم اما هنوز هیچ بازیکنی جذب لیگ عربستان نشده است. یعنی حتی در لیگهای آسیایی هم دنبال بازیکنان ما نیستند. غافل از اینکه لژیونر با کیفیت میتواند تجربهاش را به بازیکنان جوانتر منتقل کند، باعث ایجاد انگیزه در آنها شود تا با دیده شدن در لیگ و تیم ملی لژیونر شوند و... هر چند طی سالها امثال بیرانوند، رامین رضائیان، میلاد و مهرداد محمدی، حسین کنعانی، علی علیپور و... تلاش کردند در لیگهای سوئد، بلژیک، روسیه، پرتغال و... بدرخشند تا به تیمهای بزرگ بروند، اما این روزها همگی در لیگ خودمان بازی میکنند.
لژیونرهایی در لیگهای آسیایی
در حال حاضر بیشترین لژیونر را در لیگ امارات داریم. نوراللهی که مغضوب قلعهنویی است، در الوحده میدرخشد. عزتاللهی که از جوانان اتلتیکو مادرید شروع کرد و میخواست در تیمهای بزرگ بازی کند، در شباب الاهلی حضور متوسطی دارد. سردار آزمون که روزگاری اخبار تکراری از حضور او در تیمهای بزرگی مثل لیورپول و میلان به گوش میرسید بعد از دو تجربه متوسط در بایرلورکوزن آلمان و رم ایتالیا، در شباب الاهلی همبازی عزتاللهی شده تا سرنوشتی مشابه را تجربه کنند. جالب اینکه هر دو بازیکن در تیمهای زیادی بودند و قبل از 30 سالگی سر از لیگ امارات درآوردند؛ اتفاقی که سالها قبل برای ستارههای پابه سن گذاشته فوتبال ما میافتاد. محمدرضا آزادی هم در العروبه بازی میکند. اما شاید عجیبترین اتفاق حضور همزمان سه بازیکن تیم ملی یعنی مهدی قایدی، شهریار مغانلو و سامان قدوس در الاتحاد کلبای امارات باشد. در این بین قدوس سالها در لیگ برتر انگلستان بازی کرده و قایدی هم سن کمی دارد و از 18 سالگی اش سودای حضور در لیگهای اروپایی را داشت، اما همه با هم پول تیمهای اماراتی را ترجیح دادند. در لیگ قطر دو لژیونر داریم، امید ابراهیمی 36 ساله در الشمال است و امیر روستایی هم در الواب. آخرین لژیونر ما در آسیا هم شهاب زاهدی است که مارکوپولوی فوتبال ایران است و بعد از اوکراین و مجارستان و پرسپولیس، حالا در «آویسپا» ژاپن بازی میکند.
جوانان با آینده در لیگ روسیه
سالها قبل بازیکنان جوان ما ترجیح میدادند در یک لیگ معتبر ذخیره باشند تا بعد از کسب تجربه به تیمهای بزرگ منتقل شوند. اما چند سالی است بازیکنان با آینده فوتبال ما بعد از کمی درخشش در لیگ خودمان، سر از لیگهایی مثل روسیه، پرتغال و بلژیک درمیآورند. از قرار معلوم هیچ برنامه خاصی هم پشت این انتخابها نیست مگر حضور ایجنتها که چون حالا در پرتغال و بلژیک حضور پررنگی ندارند یا از این لیگها سودی نمیبرند، لیگ روسیه مدروز شده تا محمد محبی سر از روستوف درآورد و شاهد حضور محمد قربانی هافبک خوش استایل و سعید سحرخیزان پدیده جوان فوتبالمان در اورنبورگ باشیم. زمانی که لیگ روسیه در رقابتهای اروپایی بود نتوانست نردبان حضور امثال آزمون، محمدی و عزتاللهی به تیمهای بزرگ باشد. حالا که به خاطر حذف تیمهای این کشور از مسابقات اروپایی تکلیفشان کاملاً مشخص است و هیچ فایدهای ندارند جز تباه کردن استعدادهای جوان ما.
لیگها و تیمهای درجه2 اروپایی
بسیاری از بازیکنان ایرانی یا کیفیت لازم را ارائه نکردند یا فوتبالشان تمام شده، اما باور ندارند که تیمی در اروپا خواهانشان نیست و برای همین حاضرند به هر قیمتی در اروپا باشند، حتی اگر تیم یا لیگی که در آن هستند ضعیف باشد و دستمزدشان هم گاهی پایینتر از لیگ ایران. حاج صفی کاپیتان سابق تیم ملی یکی از این موارد است؛ او در لیگ یونان هم ذخیره است. اللهیار صیادمنش که روزگاری یکی از بهترین استعدادهای فوتبال دنیا معرفی میشد بعد از ناکامی در لیگ ترکیه و لیگ دوم انگلستان حالا در لیگ بلژیک عملکرد متوسطی دارد. علی کریمی و مجید حسینی سالهاست در لیگ ترکیه هستند. در این بین مجید حسینی که از 22 سالگی لژیونر شده کماکان در قیصریه بازی میکند و اگر قرار بود به لیگ معتبری برود تا الان زمینهاش فراهم شده بود. صادق محرمی هنوز در لیگ کرواسی و دیناموزاگرب است که شاید تا حدی از بقیه لژیونرها وضعش بهتر باشد. امیر عابدزاده هم که سالهاست اسم لژیونر را یدک میکشد در سطح دوم فوتبال اسپانیاست و بعید است در سالهای پایانی فوتبالش اتفاق مهمی را رقم بزند. علی قلیزاده درخششی نسبی در لخ پوزنان لهستان دارد که شاید بهتر از بقیه باشد اما در مقایسه با روزگاری که مهدویکیا در هامبورگ بهترین پاسور بوندسلیگا شد دستاوردی محسوب نمیشود. کریم انصاریفرد که معتقد است هنوز برای بازگشتش به لیگ ایران زود است فصل قبل در 34 سالگی فقط یک گل در لیگ یونان به ثمر رساند. از او عجیبتر وضعیت علیرضا جهانبخش است که در 31 سالگی بدون تیم مانده و با لطف عجیب قلعهنویی به تیم ملی هم دعوت میشود. با این حساب فقط و فقط باید دلمان به درخشش طارمی خوش باشد؛ آنهم اگر در تیم پر مهره اینتر فرصت بازی پیدا کند؛ هرچند نیمکت نشینی در اینتر هم خودش دستاوردی برای فوتبال ماست.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین