printlogo


اسد در برابر دوراهی سرنوشت ساز
صابر گل عنبری


شمال سوریه از چهارشنبه پیش شاهد حمله و پیشروی گسترده گروه‌های مخالف در منطقه حلب و حومه شرقی ادلب است. این حمله سنگین با تجهیزات پیشرفته امری برنامه‌ریزی شده از ماه‌ها قبل با ابعادی منطقه‌ای و بین‌المللی به نظر می‌رسد. گروه‌های مهاجم تا رسیدن  به حلب با مقاومت خاصی مواجه نبودند و جمعه پس از کنترل حومه غربی حلب در حال ورود به محلات شهر هستند. هدف از این عملیات نیز سیطره دوباره بر مناطقی در استان حلب، حماه و ادلب و ... و هدف دوم بازگرداندن یک میلیون آواره سوری ساکن این مناطق عنوان شده است. اما بعید است که به این اهداف بسنده شود و چنان که برخی محافل تاکید کرده‌اند یکی از مهم‌ترین اهداف، خارج کردن نیروهای ایرانی و متحدان آن از سوریه است. این حمله جدا از عوامل داخلی آن در امتداد جنگ داخلی در سوریه از 2011، به دو عامل خارجی نیز باز می‌گردد؛ نخست مشغولیت حزب‌ا... در جنگ لبنان و کاهش حضور آن و نفوذ عملیاتی ایران در سوریه، درگیر بودن روسیه در جنگ اوکراین و شدت گرفتن بحران اقتصادی در مناطق تحت کنترل نظام و تاثیر آن بر کاهش اراده جنگیدن در ارتش. عامل دوم «احتمالا» وجود توافقی بین‌المللی برای تنگ کردن عرصه برای حضور نظامی ایران و متحدانش در سوریه و پایان دادن به آن است. در این باره گویا خواسته یا ناخواسته تلاقی منافع میان آمریکا، اسرائیل، ترکیه و روسیه در سوریه شکل گرفته است. در شرایط کنونی امکان تبانی میان آمریکایِ بایدن و روسیه وجود ندارد، اما وجود توافقی در این خصوص میان روسیه و اسرائیل از یک سو و میان ترکیه و روسیه از دیگر سو بعید نیست. موضع روسیه در مقابله با عملیات مخالفان سوری مثل گذشته نیست و بعید هم است که عامل آن صرفا درگیر شدن در جنگ اوکراین باشد. حملات هوایی روسیه برای توقف پیشروی مهاجمان دیرهنگام و «تا این لحظه» ضعیف بوده است. آن چه شک و تردید درباره نقش روسیه در این برنامه احتمالی منطقه‌ای و بین‌المللی را بیشتر می‌کند، عقب نشینی نیروهایش از تل رفعت در شمال حلب و منطقه معصران در شرق ادلب است. کما این که اظهارات دیروز سخنگوی کرملین فاقد قاطعیتی در قبال حملات مخالفان است. وی ضمن بیان این که این حمله نقض حاکمیت سوریه است،از حمایت کشورش از برقراری امنیت در این منطقه خبر داد و با دعوت از نظام سوریه برای باز پس‌گیری منطقه حلب به نوعی توپ را به زمین آن انداخت؛ در حالی که اگر ارتش سوریه به تنهایی قادر به این کار بود، به این سرعت و بدون مقاومت خاصی،  این منطقه سقوط نمی‌کرد.روسیه در ماه‌های اخیر از دو طرف تحت فشار بود؛ یکی ترکیه که تلاش داشت به دولت سوریه نزدیک و دیداری میان اردوغان و اسد برگزار شود، اما در نتیجه مخالفت اسد به پشتیبانی ایران این اتفاق نیفتاد و روسیه هم نتوانست در این باره کاری کند و نگران نزدیکی بیشتر دمشق و تهران است. طرف دیگر اسرائیل است که در کنار حملات روزانه خود به سوریه و تهدیدها برای ترور بشار اسد به روسیه نیز فشار می‌‎آورد که او را برای دور شدن کامل از ایران متقاعد کند. یکی از اهداف سفر اخیر ران درمر وزیر امور راهبردی اسرائیل به روسیه نیز همین بود. سفر اسد هم به مسکو به دور از این تحرکات نیست. وی در طول یک سال اخیر با سکوت خاصی در قبال جنگ غزه و لبنان تلاش داشت که کج‌دار و مریز از این فشارها عبور کند، اما به نظر می‌رسد که آن چه امروز از او خواسته می‌شود، اعلام جدایی  کامل از ایران است. به هر حال، اکنون وی در برابر دو راهی سرنوشت‎سازی است و تحولات حلب و ادلب نیز فشارها را مضاعف می‌کند. در نهایت احتمال ترور او یا کنار گذاشتن بیشتر از قبل است.