خراسان، کانون تأثیرگذار در مناسبات آسیا
بهمن دهستانی
لغتنامه دهخدا که مرجع سترگ شرح کلمات زبان فارسی است، درباره معنای خراسان میگوید: «خراسان در زبان قدیم فارسی به معنی خاور زمین است. این اسم در اوایل قرون وسطی به طور کلی بر تمام ایالات اسلامی که در سمت خاور کویر لوت تا کوه های هند واقع بودند، اطلاق میگردید و به این ترتیب تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال خاوری به استثنای سیستان و قهستان در جنوب شامل میشد. حدود خارجی خراسان در آسیای وسطی(میانه) بیابان چین و پامیر و از سمت هند جبال هندوکش بود. ولی بعدها این حدود هم دقیق تر و هم کوچک تر گردید تا آنجا می توان گفت خراسان که یکی از ایالات ایران در قرون وسطی بود از سمت شمال خاوری از رود جیحون به آن طرف را شامل نمیشد ولی همچنان تمام ارتفاعات ماورای هرات را که اکنون قسم شمال باختری افغانستان است، در برداشت.
مع الوصف بلادی که در منطقه علیای رود جیحون، یعنی در ناحیه پامیر واقع بودند؛ در نزد اعراب قرون وسطی جزء خراسان، یعنی داخل در حدود آن ایالت محسوب می شدند».
«اولیور روی» پژوهشگر برجسته فرانسوی مسائل جهان اسلام در کتاب «آسیای مرکزی جدید» در تبارشناسی ملل برآمده بعد از فروپاشی شوروی سابق با اشاره به خراسان در تشریح مختصات جغرافیایی این سرزمین مینویسد: «خراسان در جغرافیای سیاسی امروز، در میان کشورهای کنونی ایران، افغانستان و ترکمنستان تقسیم گردیده؛ و در مفهومی گستردهتر، ازبکستان و تاجیکستان و بخشهایی از قرقیزستان که شامل اوش، بادکند، بدخشان، باختر، خوارزم و فرارود بودهاند، در شمار سرزمینهای خراسان بزرگ، شناخته میشوند».
«یاقوت حموی»، جغرافیدان بزرگ تاریخ اسلام که خود سه سال در قرن ششم هجری برای بهرهمندی از کتابخانههای خراسان در مرو اقامت میکند میآورد خراسان در فارسی دری کهن به معنای جایگاه خورشید است و نام یکی از فرزندان حضرت نوح(ع) بوده است که به این دیار هجرت کرده است.
این نمونهها اشاراتی گذرا اما مهم در سه منبع معتبر و متنوع برای یادآوری جایگاه و منزلت خراسان در تاریخ، جغرافیا و ژئوپلیتیک آسیا و جهان اسلام است. موقعیت خراسان در تمدن باستانی و تمدن اسلامی مورد اذعان تمامی متخصصان و پژوهندگان گذشته و معاصر بوده است و مرجعیت این پهنه گسترده از آسیا و دنیای اسلام بیشک به خراسان کنونی در ایران بازمیگردد چرا که قویترین کانون زنده، معنابخش و هویتآفرین و همزمان برخوردار از توان هماوردی بین تمدنی این ناحیه به مرکزیت مشهدالرضا میباشد. غالب نقاط «تمدن خراسان» در خارج از ایران عموما محدود به برخی ابنیه تاریخی شده و یا به دلیل سیاستهای حاکم بر کشورهای مجاور، اساسا مغایر با اصالت دینی و فرهنگی خود هستند و به تبع آن کمتر شاهد زایندگی و رویش میباشند اما در این میان مشهدالرضا به دلیل حرم نورانی و امیدآفرین و انسانساز هشتمین امام از اهلبیت(ع) رسول خدا(ص) صاحب مرتبتی بیهمتا در پهنه گسترده «تمدن خراسان» تاریخی و معاصر است.
اگر در شرق آسیا تمدن کنفسیوس با محوریت چین برجستهترین مرکز معنابخش آسیا به شمار آید و در قالب ایجاد راه ابریشم نوین به دنبال توسعه قدرت اقتصادی و فرهنگی خود به سمت مرکز آسیا و جنوب و غرب آن باشد، بیتردید مشهدالرضا قویترین و رفیعترین کانون معنا و هویت در نیمه غربی آسیاست. این زیربنای مستحکم و زاینده یکی از متعادلترین فرهنگها در آسیا را پدید آورده است که در عین اصالت و پایبندی به آموزههای دینی با الهام از سیره هشتمین حجت الهی در خراسان، دارای خصلت تعامل با دیگر ملل و ادیان و مذاهب و تأثیرگذاری بر آن هاست.
این زیرساخت مستحکم در دنیای کنونی تبدیل به یک امتیاز راهبردی برای خراسان و مشهدالرضا گردیده و شناسایی موقعیت بینالمللی و جهانی مشهد را در یک سیر آرام فراهم آورده است. چنین بسترهایی موجب اجتماعات و گردهمایی دولتهای منطقه نیز شده است و برگزاری بیستوهشتمین اجلاس وزرای خارجه عضو سازمان همکاری اقتصادی «اکو» که از دیرپاترین سازمانهای بینالمللی در آسیا به شمار میرود؛ جلوهای از آن است.
برگزاری این اجلاس مهم در مشهد نویدبخش ارتقای جایگاه خراسان و مشهد در مناسبات نوین آسیا و جهان اسلام است و همزمان به جهش و شکوفایی اقتصادی بیشتر این ناحیه از ایران زمین و مردمان آن کمک میرساند.