هر عادتی که تحسین و اعتبار در پی داشته باشد، برای انسان کشش بیشتری دارد. کسی بدش نمیآید که به مثابه ورزشکاری موفق، موسیقیدانی چیره دست و پدر یا مادری نمونه شناخته شود؛ چون این خصلتها وجه تمایز او از بقیه به شمار میروند. پس در مرحله نخست انسانها هدف هماهنگ شدن با جامعه را پیشروی خود قرار میدهند و در مرحله بعدی یافتن شیوههای متمایز شدن از سایر اعضای آن را. بر همین اساس وقت زیادی را صرف پایش رفتارهای آنها میکنند و از عادتهای افراد کامیاب سرمشق میگیرند تا به همان دستاوردهایی برسند که آنها رسیدهاند. اگر به عادتهای تکرارشونده خود دقت کنیم متوجه میشویم بسیاری از آنها در واقع تکرار رفتارهای کسانی است که در ذهن خود میستاییم. صاحبان شرکتها و کارخانهها عملکرد سازمانهای بزرگ و موفق را تقلید میکنند. دستور پختن فلان غذا را از کسی میگیرند که به نظرشان دستپخت فوق العادهای دارد؛ از سبک نویسندهای الگو میگیرند که بیشتر از بقیه دوست دارند و ... این بدان معنی است که ما دنبالهرو کسانی هستیم که به آنها غبطه میخوریم؛ وقتی کسی جایگاه اجتماعی قابل توجهی دارد احساس رضایت از تحسینهای دیگران در انتظارش است. یعنی عادتی که تمجید ما را در پی داشته باشد کشش دارد.
برگرفته از کتاب «عادتهای اتمی»