چماقش هفده من جو میخورد
در گذشته ماموران حکومت هرکجا به ماموریت میرفتند به زور از مردم به عناوین مختلف از قبیل خرج خوراک خود و جو برای اسب اخاذی میکردند. روزی یکی از این ماموران که پیاده به ماموریت رفته بود از مردم مطالبه جو میکرد. به او گفتند: «تو که اسب نداری جو برای چه میخواهی»؟ گفت: این چماقی که در دست دارم روزی هفده من جو میخورد. از آن روز هرگاه مردم ماموری را با این وضعیت میدیدند، این مثل را درباره اش به کار میبردند.
داستانهای امثال حسن ذوالفقاری