به نظر میرسد سفر اخیر نخست وزیر عراق به تهران، بیشتر معطوف به نگرانی عمیق حکومت عراق بیش از هر زمانی نسبت به آینده این کشور به علت بالا گرفتن تنش میان ایران با آمریکا و اسرائیل در منطقه است. سودانی به دنبال دور کردن عراق از ترکشها و آثار این تنش است و آن چه بیشتر او را نگران میکند بازگشت ترامپ است. بغداد به ویژه در ماههای اخیر از جانب آمریکا و غرب برای دوری از ایران تحت فشار بوده است که در سایه تحولات سهمگین در منطقه دیگر رفتار کج دار و مریز قبلی مطلوب آمریکا نیست. دولت عراق در سیاستهای کلان به ویژه در سالیان اخیر همواره ملاحظات آمریکا را بیشتر از ایران در نظر میگرفت؛ اما در عین حال هم به نحوی رفتار میکرد که این مسئله چندان موجب خشم و نگرانی تهران نشود. اما اکنون آمریکا به دنبال انحلال این گروهها و خلع سلاح آنهاست و به بغداد فشار میآورد در حالی که بغداد از طرف دیگر نیز تحت فشار تهران و نگران پیامدهای امنیتی این اقدام است. گرچه تشکیلات حشد الشعبی از سال 2016 با تصویب قانونی و اختصاص بودجه مجزایی در نيروی نظامی عراق ادغام شده؛ اما عملا همچنان تشکیلات نظامی شبهمستقلی است و برخی گروههای آن تابع دستورهای دولت و نهاد نظامی نبوده و تحت عناوین مختلفی مدام حملاتی جسته و گریخته به منافع آمریکا در عراق انجام دادهاند و پس از جنگ غزه نیز اسرائیل وارد دایره این حملات شد. دستور کار اصلی سفر، تعیین تکلیف این گروهها بدون پیامدهای امنیتی خاص است. البته فارغ از فشارهای آمریکا، بین سطور مواضع و اظهارنظرهای مقامات عراقی هم بیانگر نوعی تمایل در این قضیه به سیاست آمریکاست. در این میان هم نظر به تهدیدهای ترامپ بعید است که مثل دولت بایدن با معافیتهای عراق از تحریمهای آمریکا علیه ایران همراهی کند و احتمالا بغداد را برای کاهش مناسبات تجاری با ایران تحت فشار قرار دهد. بعید هم نیست که ترامپ در چهار سال پیشرو پس از عادی کردن روابط میان اسرائیل و عربستان، به سراغ عراق هم برود تا بغداد نیز به شکلی و در سطحی -نه لزوما مانند بقیه- وارد «پیمان ابراهیم» شود. ترامپ چه برای دور کردن بیشتر عراق از ایران و چه برای ملحق کردن آن به نظمی منطقهای با مشارکت اسرائیل احتمالا از اهرم اقتصادی استفاده کند؛ به ویژه که امروز شریان اقتصادی عراق عملا در اختیار آمریکاست و بر خلاف برخی نگاهها، تاثیر و نفوذ آمریکا در عراق صرفا بسته به حضور دو سه هزار نظامی نیست. از سال 2003 در نتیجه توافقاتی، درآمدهای نفتی عراق به همان حساب در بانک مرکزی آمریکا واریز میشود و با وجود انتقال مدیریت و نظارت بر این اموال به بانک مرکزی عراق در چارچوب توافق نامه سال 2008، ولی آمریکا همچنان بر این اموال که به حدود 110 میلیارد دلار رسیده است، نظارت دارد و عراق نمیتواند حتی یک دلار از آن را بدون موافقت بانک مرکزی آمریکا برداشت کند. برداشت از این حساب هم مکانیسم خاص خود را دارد که ابتدا بانک مرکزی عراق باید طی درخواستی دلیل و محل هزینه اموال را توضیح دهد و بررسی این درخواست نیز حدود 20 روز طول میکشد و سپس دلار از طریق هواپیما با محاسبه هزینه انتقال و بیمه به بغداد منتقل میشود. در کنار آن هم عراق در سالهای اخیر سرمایهگذاری در اوراق بهادار آمریکا را دو برابر کرده و به 40 میلیارد دلار رسانده است. مخلص کلام این که دولت عراق اگر هم فرضا بخواهد، اما خود را قادر به مقاومت در برابر فشارهای آمریکا نمیبیند و از این رو، تلاش دارد برای مدیریت اوضاع و عبور از مرحله، از کیسه نفوذ ایران در عراق و روابط با آن خرج کند.