printlogo


عروسی‌های قدیم به صرف پلومرغ با  نوشابه ‌مشکی


یادش به‌خیر عروسی‌های قدیم، ساده و صمیمی بود اما خیلی خوش می‌گذشت. غذا که پلومرغ بود با نوشابه شیشه‌ای، اگه نوشابه‌اش نی هم داشت، بچه‌ها کیف می‌کردن و دنبال جمع کردن نی‌های اضافه و سرهم کردن‌شون بودن. تفریحی سالم و ساده. حیف اگه نصف بیشتر غذا رو نخورده بودیم خبری از نوشابه نبود. همیشه منتظر بودیم که به‌جای غذای بچگانه بهمون یک پرس کامل بدن. اما همین‌که بزرگ شدیم مدل عروسی‌ها عوض شد؛ همه خانواده رو برای شیرینی دعوت می‌کردن؛ بعد که شیرینی زبون با شیرکاکائو، یا تابستون‌ها زبون با بستنی مغزدار می‌خوردیم باید می‌رفتیم چون فقط مامان و باباها برای شام دعوت بودن. اون لحظه وداع با پدر خیلی سخت بود. اونا می‌موندن که کوبیده بخورن و ما باید می‌رفتیم که کوکوسبزی بخوریم. یک آپشن جالب دیگه عروسی‌های قدیمی این بود که خیلی وقت‌ها تو خونه بود و شام روی زمین سرو می‌شد. تو هر اتاق چند تا مهمون بودن، یک اتاق مخصوص پیرمردها، یک اتاق برای بچه‌ها، یک اتاق برای علاقه‌مندان به تحلیل سیاسی، بقیه هم توی پذیرایی بودن. کلاً پذیرایی و مدیریت همچین برنامه‌ای خیلی سخت و عجیب بود. فکر کن از یک اتاق می‌رفتی تو اتاق دیگه با داییت سلام و علیک کنی برمی‌گشتی می‌دیدی میوه‌هات خورده شده.