همزمان با تحلیف رسمی ترامپ و اظهارنظرهای تند مشاوران وی، سیاست رئیس جمهور جدید آمریکا در قبال ایران در کوتاه مدت چه خواهد بود؟
دولت دوم ترامپ در حالی بر سر کار میآید که فضای بینالمللی در غرب آسیا با چالشها و بحرانهای جدیدی مواجه است که ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در این معادلات نقش پررنگی می تواند داشته باشد. از زمان روی کار آمدن ترامپ در دوره اول، سیاست خارجی ایالات متحده به ویژه در قبال ایران تغییرات عمدهای به خود دید؛ از خروج یکجانبه از برجام گرفته تا اعمال تحریمهای فزاینده علیه جمهوری اسلامی. در این میان، احتمالاً در دولت دوم ترامپ، سیاست فشار حداکثری و حتی تشدید آن بر ایران ادامه خواهد یافت، اما شکل و نحوه اجرای این سیاستها از سوی تیم جدید امنیت ملی و سیاست خارجی ترامپ بهطور قابل توجهی پیچیدهتر خواهد بود. مایک والتز مشاور امنیت ملی دولت دوم ترامپ با این ادعا که «پدافند هوایی ایران نابود شده»، گفت که «اکنون لحظه گرفتن آن تصمیمات کلیدی است و در ماه آینده این کار را (تصمیمگیری) خواهیم کرد». با توجه به این اظهار نظر، سیاست ترامپ در قبال ایران در کوتاهمدت را بررسی کردیم:چالشهای داخلی دولت ترامپ و پیشرانهای سیاست خارجییکی از ویژگیهای قابل توجه در دولت دوم ترامپ، تغییرات و تحولات در تیم امنیت ملی و سیاست خارجی است. اعضای این تیم که عمدتاً وفاداری خود را به ترامپ مدیون هستند، نقشی محوری در شکلگیری سیاستهای آمریکا در قبال ایران خواهند داشت. این امر به ویژه به دلیل نقش برجسته جرد کوشنر، داماد ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در تدوین سیاستهای ضدایرانی اهمیت دارد. ارتباط نزدیک میان دولت ترامپ و رژیم صهیونیستی نشان میدهد که هماهنگیهای میان واشنگتن و تلآویو در قالب فشار حداکثری بر ایران ادامه خواهد داشت.در این زمینه، تغییرات احتمالی در نگرش برخی مقامات به ویژه در رابطه با مذاکره با ایران نیز میتواند تأثیرات مستقیمی بر سیاستهای آمریکا داشته باشد. دو دیدگاه عمده در داخل دولت ترامپ وجود دارد؛ یکی بر لزوم فشار بیشتر بر ایران تأکید دارد و دیگری بهدنبال آغاز مجدد مذاکرات است. این شکاف در تصمیمگیریها و رویکردهای داخلی میتواند بر روند سیاستهای اجرایی ترامپ اثرگذار باشد.
پیشنهادهای غیرقابل انعطاف و هدف نهایی آمریکایکی از سناریوهای محتمل برای سیاستهای ترامپ در قبال ایران، ارائه پیشنهادهایی است که از یکسو بهعنوان «تفاهمنامه» یا «آغاز گفت و گو» به نظر برسد، اما در عمل شرایط آن بهگونهای تنظیم شده است که ایران مجبور به رد آن خواهد شد. بهطور خاص، پیشنهادها ممکن است شامل درخواستهایی چون تحویل اورانیوم غنیشده، تعطیلی تأسیسات غنیسازی و لغو چرخه سوخت هستهای باشد. همچنین ممکن است مسائلی مانند خلع سلاح گروههای مقاومت در عراق و منطقه به این پیشنهادها اضافه شود. این نوع پیشنهادها، بهویژه در زمینه هستهای، بهطور قطع از دیدگاه ایران قابل قبول نخواهد بود و تهران مجبور به رد آن خواهد شد. هدف واقعی این پیشنهادها، نه لزوماً رسیدن به توافق با ایران، بلکه انسداد مسیر دیپلماتیک و فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی است. در واقع، این پیشنهادها باید ایران را در موقعیتی قرار دهند که نه تنها مجبور به رد آن ها شود، بلکه در نگاه افکار عمومی جهانی، مسئولیت به شکست رسیدن مذاکرات به گردن ایران بیفتد. در این چارچوب، اروپا بهویژه بریتانیا و فرانسه که به نوعی از ابتدای دولت ترامپ تحت فشار قرار دارند، ممکن است در نهایت اقدام به فعالسازی مکانیسم ماشه کنند، بهویژه پس از افزایش فشارها در زمینه مسائل هستهای.
فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهادر صورتی که ایران به پیشنهادهای ترامپ پاسخ منفی دهد، روند فعالسازی مکانیسم ماشه توسط یکی از کشورهای اروپایی آغاز خواهد شد. این امر میتواند به بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران منجر شود. چنین تحریمهایی نه تنها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار خواهد داد، بلکه میتواند زمینهساز تشدید تنشهای سیاسی و نظامی در منطقه باشد. بازگشت این تحریمها از یکسو به منزله شکست دیگر دیپلماسی ایران در مقابل آمریکا و متحدانش خواهد بود و از سوی دیگر میتواند به محملی برای تحریک اقدامات نظامی از سوی ایالات متحده و اسرائیل تبدیل شود. گفته میشود در روزهای آتی، اولین بسته تحریمی آمریکا ابلاغ خواهد شد که اکثراً متمرکز بر هدف قرار دادن فروش نفت ایران به چین است. آمریکاییها با رایزنی با چین به دنبال فشار از هر دو طرف هستند. همچنین احتمال اِعمال گزینههای سخت(ترور و خرابکاری) علیه شبکه فروش نفت وجود دارد.
سناریوهای نظامی و گزینههای سخت علیه ایرانهدف نهایی تیم ترامپ ایجاد آشوب در ایران است اما به دلیل نظرات متضاد، هنوز جمعبندی کاملی در واشنگتن پیرامون کمیت و کیفیت همکاری با رژیم صهیونیستی برای اقدام مستقیم علیه ایران وجود ندارد. هر چند موردی مانند تسریع در فروش محمولههای نظامی خاص به رژیم در ازای پذیرش آتشبس در غزه وجود دارد. در صورت موفقیت آمیز نبودن فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی، ترامپ و نتانیاهو به احتمال زیاد وارد مرحله بعدی خواهند شد که شامل اقدامات نظامی خواهد بود. یکی از گزینههای مطرح در این سناریو، حمله هوایی به تأسیسات هستهای ایران در صورت خروج تهران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) است. در این راستا، رژیم صهیونیستی میتواند بهطور مستقل اقدام کند، اما به طور قطع، ایالات متحده از حمایت دیپلماتیک و ارسال تسلیحات لازم برای این حمله برخوردار خواهد بود. همچنین، در صورت افزایش تنشها، آمریکا میتواند با اعزام نیروهای نظامی بیشتر به منطقه و تقویت پدافند هوایی اسرائیل، به این حملات کمک کند. البته این در صورتی است که ایران به تهدید خود مبنی بر خروج از انپیتی و توقف بازرسیهای بینالمللی عمل کند.
واکنش ایران و چالشهای پیشرودر این میان، ایران در مقابل سیاستهای آمریکا و اسرائیل باید گامهای حسابشدهای بردارد. به نظر میرسد که مذاکرات با اروپا بدون حضور آمریکا به سرانجام نخواهد رسید، چرا که فشارهای ایالات متحده همواره مانع از هر نوع توافق مؤثر خواهد شد. در عین حال، ایران ممکن است گزینههایی را برای بازدارندگی نظامی نیز در دستور کار قرار دهد، از جمله تقویت توان پدافندی و تقویت شبکههای مقاومت در منطقه که میتواند آمریکا و اسرائیل را از اقدام نظامی علیه ایران منصرف کند. برگزاری رزمایشها و رونمایی از دستاوردهای نظامی در هفته اخیر را می توان در همین چارچوب تعریف کرد.
در عین حال، ایران باید بهدقت ارزیابی کند که آیا به خروج از انپیتی تهدید کند یا در چارچوب پروتکلهای پادمانی باقی بماند. این تصمیم در هر صورت تبعات سنگینی به همراه خواهد داشت. برای مقابله با این استراتژی، ایران نیازمند حفظ وحدت داخلی، انسجام در سیاستهای اجرایی و ارائه یک رویکرد مشترک در قبال آمریکاست. این اجماع میتواند نه تنها مقاومت ایران را تقویت کند بلکه مانع بهرهبرداری ترامپ از اختلافات داخلی شود.