printlogo


وقتی فهمیدم امام رئوف یعنی چه

تا رسیدم مکه خنجری خریدم. گشتم و گشتم تا پیدایش کردم؛ جایی کمین کردم تا «اخرس» یعنی همان مردی که به علی بن موسی‌الرضا(ع) اهانت کرده بود، بیرون بیاید و کارش را تمام کنم. با خودم فکر می‌کردم وقتش رسیده که حقش را بگذارم کف دستش؛ فحاشی آن هم به علی بن موسی؟!... صدای پایی مرا به خود آورد.
 اخرس نبود، غلام امام رضا(ع) بود که از آن طرف دیگر می‌آمد. دوان دوان خودش را رساند به من و نامه‌ای گذاشت کف دستم. باز کردم از آقا بود که نوشته بود: «بسم ا... الرحمن الرحیم به حقی که بر گردن تو دارم سوگندت می‌دهم که آزاری به اخرس نرسانی؛ خداوند حافظ من است و هم او مرا بس است». 
نامه را بستم و شکارم را رها کردم. حالا می‌فهمیدم امام رئوف که می‌گویند یعنی چه.