printlogo


خطر روایت‌سازی انحرافی برای امنیت و عزت ملی 
 رسول سنائی‌راد

مقوله امنیت ملی و اخبار و روایت‌های مربوط به رویداد‌ها و حوادث مرتبط با آن، در تمامی کشور‌ها و نظام‌های سیاسی به نوعی خط قرمز به حساب آمده و هرگاه از سوی دستگاه‌ها و نهاد‌های مرتبط با آن و در قالب بیانیه رسمی اعلام شوند، نه تنها رسمیت بلکه قطعیت یافته و هیچ شخصیت حقیقی یا حقوقی خبری و رسانه‌ای به خود اجازه تحریف، تشکیک و تفسیر در آن را نمی‌دهند. این امر حتی در آزاد‌ترین کشور‌ها نیز رویه و روالی رایج به شمار آمده و به شدت رعایت می‌شود. در همین کشور‌ها با وجود این‎که احزاب و کنشگران سیاسی رقابت‌های جدی و واقعی دارند، اما در مواجهه با این مقوله، خود را موظف به رعایت مقررات و ضوابط مرتبط با آن دانسته و عبور از آن برایشان پرهزینه است.  اما چنین موضوعی در کشور ما، با گذشت ۴۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و حدود ۱۲۰ سال از انقلاب مشروطه که انتظار می‌رود قانون‎گرایی را نهادینه ساخته باشد، با چالش جدی مواجه است و گاهی بازیچه اهداف حقیر سیاسی قرار می‌گیرد.  نمونه آن خبر مربوط به سقوط هلی‎کوپتر حامل شهید رئیسی است که با وجود صدور بیانیه‌های رسمی از سوی ستاد کل نیرو‌های مسلح، پس از کارشناسی‌های انجام شده و بررسی‌های تخصصی بعضاً مورد تشکیک و تردید توسط برخی کنشگران سیاسی قرار می‌گیرد.  تأسف‎بار‌تر این‎که بعضی از این کنشگران ادعای انقلابی‌گری داشته و از موضع تبیین‌گری و روشنگری به شبهه‌آفرینی و تشکیک پیرامون چگونگی حادثه و رد روایت ارائه شده از سوی دستگاه‌های رسمی می‌پردازند. یعنی در حالی که بیانیه‌های ستاد کل نیرو‌های مسلح، هرگونه اقدام خرابکارانه و تروریستی در حادثه را رد کرده، اما این مدعیان با مقایسه آن با حوادث تروریستی شهادت شهید هنیه در ایران و شهید سیدحسن نصرا... در لبنان، آن را اقدام تروریستی از جانب رژیم صهیونیستی القا می‌نمایند.  برخی از این مدعیان، چنین ادعا‌های موهومی را قطعی تلقی کرده و عدم اعلام آن از سوی دستگاه‌های رسمی و مسئول را نوعی مصلحت‌اندیشی معرفی و شوربختانه‌تر آن‎که برخی دیگر هم آن را نشانه ترس و محافظه‌کاری این مراجع برای بیان واقعیت در پیوند با پیامد‌های آن می‌دانند.  غافل از این‎که چنین ادعا‌هایی نه تنها با حقیقت و واقعیت مرتبط با این حادثه انطباق ندارد و نوعی خودتحقیری و جفا بر حافظان امنیت و اقتدار ملی به حساب می‌آید، بلکه عقلانیت انقلابی را نیز مخدوش ساخته و خدمتی بزرگ به رژیم پوشالی صهیونیستی است که در شرایط استیصال و ضعف در برابر مقاومت مظلومانه مجاهدان بزرگ غزه به شدت نیازمند قدرت نمایی و دستاوردسازی می‌باشد.  چنین ادعا‌هایی که به صورت مشکوک، فرماندهان نیرو‌های مسلح را متهم به ترس، محافظه کاری و بی عملی در برابر دشمن می‌کند، دقیقاً در همان طرح دشمن برای القای ضعف نظام بوده، بزرگ‌ترین خدمت را به دشمن صهیونیستی کرده و با ادعای انقلابی‌گری، التهاب آفرینی را به درون خانواده ارزشی و هسته سخت مدافع نظام می‌کشاند.  شاید چنین اشتباهاتی برآمده از احساسات را بتوان در مراحل اولیه و تأخیر در ادامه روایت واقعی از این حادثه و کندی متولیان، موجه دانست، اما با صدور چند بیانیه رسمی و توضیح ابعاد مربوط به این حادثه، اصرار بر ادعا‌های غیرکارشناسی و روایت‌های غلط، در زمره اقدامات مشکوک برای التهاب آفرینی در جامعه به حساب می‌آیند که تداوم آن را می‌توان به نبود یا عدم به کارگیری ساز و کار‌های قانونی برای مجاب‌سازی مدعیان به رعایت ضوابط مربوط به مؤلفه‌های مرتبط با امنیت ملی دانست.  این تصور غلطی که پایه ادعا‌هایی مغایر با امنیت و عزت ملی شده با خودتحقیری مضاعف، نه تنها حس حقارت را به مخاطب خودی منتقل می‌کند، بلکه به دشمن صهیونیستی برای دستاوردسازی و قدرت نمایی در شرایط استیصال که به شدت به آن محتاج است، هم کمک می‌کند.