تهران نه، مکران چه؟
محمد امین خلیل زاده
در روزهای اخیر، مسئله تغییر پایتخت ایران از تهران به منطقه مکران، به ویژه پس از پیشنهادهایی که از سوی برخی مسئولان دولتی مطرح شده، مورد توجه قرار گرفته است. این پیشنهاد با هدف توزیع بهتر جمعیت، کاهش فشار بر منابع طبیعی و زیستمحیطی تهران و همچنین ایجاد توسعه پایدار در سایر نقاط کشور، بهویژه در مناطق کمتر توسعهیافته جنوبی، مطرح شده است. با این حال، این ایده به دلیل ابعاد پیچیده اقتصادی، اجتماعی، جغرافیایی و سیاسی آن، با چالشهای بسیاری روبهروست. در این یادداشت، با بررسی دقیقتر جوانب مختلف این موضوع، تلاش خواهیم کرد به مسئله تغییر پایتخت از تهران به مکران بپردازیم.
۱. چالشهای زیرساختی و هزینههای بالای انتقال پایتخت: یکی از مهمترین مشکلاتی که در صورت انتقال پایتخت به منطقه مکران بروز خواهد کرد، هزینههای بالای این تغییر است. ساخت زیرساختهای جدیدی نظیر جادهها، فرودگاهها، خطوط راهآهن و ساختمانهای دولتی در این منطقه نیازمند سرمایهگذاریهای عظیم است. انتقال تمامی ادارات، سازمانها و نیروهای انسانی به مکران، نه تنها نیازمند زمان و هزینههای کلان است بلکه ممکن است موجب بروز مشکلات اجرایی و لجستیکی زیادی شود که به تعویق افتادن پروژههای دیگر کشور را به همراه خواهد داشت.
۲. ناپایداری محیطی و چالشهای جغرافیایی: منطقه مکران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود در نوار ساحلی جنوب ایران، با مشکلات زیادی از نظر شرایط محیطی روبهروست. این منطقه از نظر تغییرات اقلیمی، گرما، خشکسالی و توفانهای دریایی آسیبپذیر است. این شرایط محیطی میتواند بر عملکرد اداری و روزمره زندگی در پایتخت جدید تأثیر منفی بگذارد. همچنین، مشکلات مربوط به تامین آب و انرژی در این منطقه نیز چالشی بزرگ خواهد بود که به هزینههای مضاعفی برای دولت و مردم منجر خواهد شد.
۳. دوری از مرکز و مشکلات حملونقل: انتقال پایتخت به منطقه مکران به معنای فاصله گرفتن از مرکز کشور است. تهران بهعنوان پایتخت کنونی، علاوه بر ویژگیهای تاریخی و فرهنگی، به دلیل موقعیت مرکزی خود در کشور، از نظر ارتباطات جادهای، ریلی و هوایی به تمامی نقاط کشور دسترسی مناسبی دارد. این ویژگی باعث شده است که تهران نقش حیاتی در تسهیل تبادلات اقتصادی و سیاسی ایفا کند. در مقابل، منطقه مکران با فاصله زیاد از مناطق شمالی، غربی و شرقی ایران، مشکلات حملونقل را تشدید میکند و ممکن است ارتباطات میان پایتخت و سایر استانها را با مشکلات بیشتری روبهرو کند.
۴. مسائل اجتماعی و فرهنگی: تغییر پایتخت از تهران به مکران، علاوه بر چالشهای اقتصادی و زیرساختی، مشکلات اجتماعی و فرهنگی نیز به همراه خواهد داشت. بسیاری از کارکنان دولت، کارمندان و مقامات در صورت انتقال پایتخت ممکن است نیاز به جابه جایی داشته باشند. این جابه جاییها میتواند منجر به بروز مشکلات اجتماعی از جمله مهاجرتهای داخلی، برهم خوردن تعادل جمعیتی و افزایش فشار بر منابع و خدمات عمومی در منطقه مکران شود. همچنین، این تغییر میتواند موجب تغییرات فرهنگی و اجتماعی ناپسند در منطقه شود که برای ساکنان محلی نگرانکننده خواهد بود.
۵. تهدیدات امنیتی و جغرافیای حساس منطقه: موقعیت جغرافیایی منطقه مکران بهعنوان یک نوار ساحلی نزدیک به کشورهای جنوبی و هممرز با آبهای خلیج فارس، آن را در معرض تهدیدات امنیتی بیشتری قرار میدهد. بهویژه با توجه به تنشهای سیاسی و نظامی در منطقه خلیج فارس، قرار دادن پایتخت در این منطقه ممکن است امنیت ملی کشور را در معرض خطر قرار دهد. علاوه بر این، انتقال پایتخت به چنین منطقهای میتواند ایران را از نظر استراتژیک آسیبپذیرتر سازد و تهدیدات نظامی بیشتری به همراه داشته باشد.
۶. فشار بر منابع طبیعی و نبود توازن در توسعه: یکی دیگر از دلایل نادرستی پیشنهاد انتقال پایتخت به مکران، فشار مضاعف بر منابع طبیعی این منطقه است. منطقه مکران بهعنوان یکی از مناطق کمتر توسعهیافته کشور، نیازمند توجه ویژه برای توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی است. اما با انتقال پایتخت به این منطقه، فشار زیادی به منابع آبی، اراضی کشاورزی و زیستمحیطی وارد میشود که میتواند به بحرانهای زیستمحیطی و کمبود منابع در این منطقه منجر شود. از سوی دیگر، این تغییر ممکن است بر روند توسعه سایر مناطق کشور تأثیر منفی بگذارد و باعث توازن ناپایدار در توزیع منابع شود.
۷. احتمال شکست در جذب سرمایهگذاری: انتقال پایتخت از تهران به منطقه مکران ممکن است منجر به مشکلاتی در جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی شود.تهران بهعنوان مرکز اقتصادی و تجاری کشور، کانون اصلی فعالیتهای اقتصادی است. تغییر پایتخت به منطقهای که از نظر زیرساختها و نیروی انسانی بهطور قابلتوجهی کمتر توسعهیافته است، میتواند برای سرمایهگذاران ریسکهای زیادی ایجاد کند. همچنین، این تغییر میتواند باعث کاهش جذابیت اقتصادی کشور در سطح بینالمللی شود.
با توجه به چالشهای اقتصادی، اجتماعی، محیطی، امنیتی و جغرافیایی که در صورت انتقال پایتخت از تهران به مکران ایجاد خواهد شد، به نظر میرسد که این ایده نیاز به بررسیهای عمیقتر و دقیقتری دارد. بدیهی است که ایران باید به دنبال راهحلهایی برای کاهش فشار بر تهران و توزیع متوازنتر منابع در سراسر کشور باشد اما تغییر پایتخت به منطقهای که با اینهمه چالش روبهروست، بهویژه در شرایط کنونی، به نظر نمیرسد که راهحل مناسبی برای مشکلات موجود باشد. در نهایت، این تصمیم باید با در نظر گرفتن تمامی ابعاد و جوانب مختلف، از جمله پایدار بودن توسعه، امنیت ملی و توانمندیهای اقتصادی کشور، اتخاذ شود.