
مارکوپولو تاجر و جهانگرد معروف ایتالیایی در بخشی از سفرنامهاش عبور از بیابان گبی که بین مغولستان و چین است و رسیدن به چین را اینطور توصیف میکند: «سفر از طریق جاده ابریشم شگفتانگیز بود. همان طور که وسعت بیابان گبی را طی میکردیم، تپههای شنی مانند دریایی بیپایان جلوی ما گسترده شدند. شترها در امتداد حرکت میکردند و محموله گران بهای ادویه و ابریشم ما را حمل میکردند. شبها دور آتش جمع میشدیم و به داستانهای همسفران گوش میدادیم. آنها از سرزمینهای دور، از شهرهای بزرگ و آداب و رسوم عجیب میگفتند. ستارگان به شدت بالای سرشان میدرخشیدند و هوای صحرا صاف و خنک بود. سرانجام به چین رسیدیم؛ سرزمینی از شگفتی و رمز و راز. مردم با ردای بلند و آداب و رسوم عجیبشان شبیه مردمی بودند که تا بهحال دیده بودم. اما آنها با آغوش باز از ما استقبال کردند و مشتاق تجارت چینیهای خوب و ادویههای عجیب و غریب خود بودند. وقتی به بازار شلوغ نگاه میکردم، میدانستم که تنها بخش کوچکی از شگفتیهای جهان را دیدهام و با این حال، احساس هیبت و شگفتی داشتم که برای همیشه با من خواهد ماند».