محمد دهقانی سال 84 بهعنوان مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه پکن مشغول میشود. کتاب «یادداشتهای پکن» سفرنامه او و روایتی است که از آنروزها دارد؛ در بخشی از کتاب میخوانیم: «راز ماندگاری چین در همین جمعیت بیشمار آن نهفته است. در خاک چین انگار خاصیتی هست که انسان چینی را به تولید و تکثیر هر چه بیشتر وا میدارد. چینی برای غلبه بر طبیعت با آن نمیجنگد، بلکه خود را تکثیر میکند؛ چینیها به نحوی حکیمانه از طبیعت آموختهاند که در جریان تنازع بقا هر چه شمار یک گونه بیشتر باشد بخت ماندگاری آنهم بیشتر است... چین اینک بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت دارد و اگرچه دولت چین سیاست سخت گیرانهای را برای کاهش میزان رشد جمعیت در پیش گرفته است جمعیت این کشور دم بهدم روبهفزونی است. جان مایه اقتصاد چین نیز همین جمعیت کثیر آن است، جمعیتی که به دستمزدی ناچیز بردهوار کار میکند و دم بر نمیآورد... در مرکز پکن در کوچههای تنگ و باریک با خانههای تیره توسری خورده، گهگاه گاری سهچرخهای را میدیدم که انبوهی از زغالسنگ بر آن بار کرده بودند و چینی نحیفی پا بر رکاب آن داشت و گویی تمام جان خود را در رانها و عضلههای پایش جمع میکرد تا زنجیر چرخ را به حرکت درآورد و آن بار سنگین را به دنبال کشد. در چین هنوز سوخت اصلی بسیاری از مردم زغال سنگ است. نفت و گاز و برق گرانتر از آن است که به فریاد مردم فقیری برسد که مزد روزانه بسیاری از آنان فقط اندکی بیش از بهای چند لیتر بنزین است».