printlogo


این جا چراغی روشن است
سید احمد میرزاده

وعدۀ مهمانی دوست نزدیک است؛ شعبانِ معظم تالار انتظار مهمانسرای اوست. چگونه به مهمانی او قدم خواهی نهاد؟ بر آستان خورشید چگونه بوسه خواهی زد وقتی در شب وجودت سیاهچاله‌های گناه از ستارگان آسمان افزون‌ترند؟ کنار چشمه‌سار کلام هشتمین امام روشنایی می‌ایستی. خبری زلال دلت را صاف و جانت را شفاف می‌کند: «هر که در ماه شعبان هفتاد بار استغفار کند خداوند گناهانش را اگر به عدد ستارگان هم باشد خواهد بخشید.» آه! این جا چراغی روشن است!امواج سهمگین سیاهی بر هم می‌غلتند و تخته‌‌پاره‌های قایق وجودت را در هم می‌شکنند. با پریشانی در دریای پشیمانی دست و پا می‌زنی و از هیچ‌سو راهی به ساحل نمی‌یابی. نهنگ گناه تو را بلعیده و به زیر آب برده ‌است اما از اعماق این ظلماتِ متراکم می‌توانی فریاد برآوری که «پاک‌خدایا! جز تو خدایی نیست؛ من بر خویشتن ستم کرده‌ام.» اگر امیدت خاموشی گرفته این‌جا چراغی روشن است: «عَجِبتُ لِمَن یَقنَطُ و مَعهُ الاستِغفارُ» غم، وجودت را چنان در هم پیچیده که کار جهان را چو غنچه فروبسته می‌بینی. کدام باد بهاری گره‌گشای تو خواهد بود؟ آه! شوریدۀ قونیه چه شیرین گفته است: «چون که غم بینی تو استغفار کن.»  به کارنامۀ سیاه زندگی پرگناه خود نگاه می‌کنی. خودت را چون کودکی دبستانی شایستۀ جریمه می‌دانی: آنک! شعله‌های آتش دوزخ! اما این‌جا چراغی روشن است: «ما کانَ ا... مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِروُنَ» استغفار کن اما نه «سبحه بر دست و دل پر از شوق گناه». به یاد آر که هشتمین نور هدایت فرموده است: «آن که بر گناهان پای می‌فشارد و از خدا عفو می‌خواهد... خویشتن را ریشخند کرده است.»