نه قرمز و نه آبی، فقط خودتو عشقه!
علیرضا کاردار | طنزپرداز
سلام از یک پنجشنبه دیگه. یک آخر هفته سرد ولی بدون بارون. البته قول دادن که تو هفته آینده حسابی بارش داشته باشیم، ولی ما عادت کردیم که تا چیزی رو به چشم خودمون ندیدیم، باور نکنیم!
جوانه جان به دادم برس... کارنامهها رو دارن میدن!
همچین گفتی به دادم برس که قلبم واستاد! حالا کارنامه است دیگه، کار از کار گذشته. فوقش یک کم دعواتون میکنن و شما هم قیافه مغموم به خودتون میگیرین و نیم ساعت بعد باز گوشی رو میگیرین دستتون و تو گروههاتون نمک میریزین! نه شوخی کردم، این کارها رو نکنین، درس بخونین تا موفق بشین، مثل من!
جوانه چه فیلمهایی رو پیشنهاد میکنی که تو جشنواره برم ببینم.
راستش بنده کوچکتر از آن هستم که به کسی توصیه بکنم، ولی بهترین توصیه من اینه که هر فیلمی بلیتش گیرت اومد برو ببین! یادش به خیر یه زمانی تو سرما، ساعتها تو صف سینما آفریقا میایستادیم تا بلیت جشنواره گیرمون بیاد. الان فکر کنم همینجور جلوی سینماها داد بزنن که بیاین بلیت بگیرین؟!
جوانه چرا اجازه نمیدی که بچهها اینجا کلکل استقلال و پرسپولیس بکنن؟
والا اجازه من هم دست شماست. ولی مسئله اینه که این قرمز و آبی اونقدر چیز هستن که طرفدارهای دو آتیشهشون هم حال و حوصله کلکل ندارن. برای همین تصمیم گرفتیم که بذاریم تو حال خودشون باشن!
یه چیز جالب بگم؟ ما هنوز برقمون قطع میشه!
جوانه: الان دقیقا کجاش جالب بود؟ حالا من یه چیز جالبتر بگم؟ تو روزنامه هم ما قطعی برق داریم!
عید کجا میری جوانه؟
راستش با این قیمت بلیت و هتل و غذا و... ترجیح میدم عید خونه بمونم، جلوی تلویزیون دراز بکشم و یک دستم گوشی باشه و یک دستم کنترل تلویزیون و فقط سریال ببینم. فقط خواهشا اگه شماها هم این کار رو میکنین، به مامان و باباتون نگین از من یاد گرفتین، بدآموزی داره!