printlogo


دیکتاتوری اقتصادی دونالد
صابر گل عنبری


ظاهرا نظام بین‌الملل باید خود را برای تکانه‌های بزرگی در دوره چهار ساله دوم دونالد ترامپ آماده کند. سازمان ملل هم که رفته رفته در دو دهه اخیر تضعیف شده، اگر ترامپ به این شکل و بدون ترمز پیش رود، در این دوره جز پوسته‌ای از آن باقی نخواهد ماند. حقوق و معاهدات بین‌الملل هم به عنوان یک میراث بشری می‌تواند چنین سرنوشتی پیدا ‌کند. در واقع ذهنیت ترامپ، ذهنیت استعمار قدیم و کشورگشایی است؛ با این تفاوت که ابزار او نه جنگ، بلکه ارعاب جنگی و «دیکتاتوری اقتصادی» است. در این میان دوست و دشمن هم برای ترامپ فرقی ندارد. این که کانادا باشد با آن سابقه دوستی دیرینه در حد شراکت راهبردی با آمریکا که خواهان تبدیل شدن آن به ایالتی آمریکایی شد یا کانال پاناما، خلیج مکزیک و جزیره گرینلند در قطب شمال که تحت کنترل دانمارک دیگر متحد اروپایی آمریکاست.  باریکه غزه منطقه‌ای خوش آب و هوا در سواحل دریای مدیترانه است؛ ظاهرا ترامپ با خود اندیشیده است که اگر بتواند ساکنان آن را به خارج از این منطقه بفرستد، می‌تواند با بازسازی آن و ساخت چند برج مثل برج‌های ترامپ آن جا را به منطقه‌ای سیاحتی و پردرآمد برای آمریکا تبدیل کند. مسئله این نیست که تا چه اندازه اساسا این ایده قابلیت اجرا دارد، مسئله این است که آمریکایِ ترامپ به عنوان ابرقدرت جهان، امروز این گونه می‌اندیشد‌ که به هر جا چشم طمع داشته باشد، خواستار الحاق آن به آمریکا می‌شود؛ چه کانادا باشد چه گرینلند، چه غزه و چه پاناما.