printlogo


شاهکار سینمابی ایرانی با هوش مصنوعی
مائده کاشیان


بی‌شک یکی از ابعاد مهم پروژه «موسی کلیم‌ا... (ع)» چه در نسخه سینمایی و چه در نسخه سریالی، بهره‌مندی از فناوری به‌روز و فناوری تولید مجازی در ساخت این اثر است. این اتفاق گام مهمی به سمت بالا رفتن کیفیت تولیدات آثار تاریخی در سینمای ایران است و از نظر اقتصادی نیز کمک موثری به کاهش هزینه‌های تولید خواهد کرد. اعضای گروه هوش مصنوعی پروژه موسی کلیم‌ا... (ع) در مسیر استفاده از این فناوری قدرتمند، با اتفاقات جدید و چالش‌های مختلف مواجه شدند، اما سرانجام موفق شدند از چالش‌ها عبور کنند و سهم مهمی در به تصویر کشیدن تولد حضرت موسی (ع) روی پرده سینما داشته باشند. «موسی کلیم‌ا...، به وقت طلوع »امروز در برج میلاد نمایش داده خواهد شد، به همین بهانه با حسین خوش‌رفتار مدیر فناوری گروه هوش مصنوعی پروژه، درباره جزئیات کار و چالش‌های آن‌ها گفت‌وگو کردیم.

ابتدای کار از شما به عنوان اعضای گروه هوش مصنوعی پروژه چه کاری خواسته شد؟
در ابتدا بحث سریال مطرح بود، نه فیلم سینمایی. گفتند بخش زیادی از اثر درباره نوزادی موسی (ع) است و تصویربرداری هر قسمت حتی با روش تولید مجازی هم زمان زیادی می‌برد؛ بنابراین هر نوزادی را که می‌آوردند، در این بازه زمانی بزرگ می‌شد و چهره‌اش تغییر می‌کرد. یکی از راه‌حل‌های ابتدایی این بود که مانند فیلم‌های دیگر روی صورت کودک نور تابیده شود. وقتی موضوع با ما مطرح شد، پیشنهاد دادیم کودکی را به عنوان مدل انتخاب کنیم و از روی صورت او اسکنی انجام می‌دهیم، سپس در صحنه از هر کودک دیگری با آناتومی نزدیک به کودک مدل فیلم‌برداری کنید و ما چهره‌اش را برایتان جایگزین می‌کنیم. البته این اسکن سه بعدی تجهیزی می‌خواست که اصلادر ایران وجود نداشت و ما آن را طراحی کردیم و ساختیم. در تست‌های اولیه متوجه شدیم شرایط سینمایی و هنری صحنه مانند زوایایی که برای درام کار استفاده می‌شود یا بازی نور و سایه‌ روی صورت کودک، اجازه نمی‌دهد با ابزارهای هوش مصنوعی که تا آن زمان موجود بود چنین اتفاقی بیفتد. یعنی با این ابزارها، یک صورت با نور فلت و بدون زاویه خیلی زیاد قابلیت تعویض چهره داشت، اگر زاویه صورت از 45 درجه بیشتر می‌شد دیگر جواب نمی‌داد. آقای حاتمی‌کیا گفتند نمی‌خواهیم از شخصیت عکس پرسنلی بگیریم که زاویه از روبه‌رو باشد! سینماست و باید به کمک بازی نور و سایه و زاویه‌های خاص، حس لازم را ایجاد کرد.
پس این اولین چالش مهم کار شما بود.
​​​​​​​بله متوجه شدیم ابزارهای موجود جوابگوی نیاز سینما نیست و در تحقیقات فهمیدیم که در دنیا هم نتوانستند این کار را انجام بدهند. حتی در فیلم «جنگ‌ ستارگان» نیز که کار تعویض چهره (Face Swap) را انجام داده بودند، چهره در پلان‌ها از روبه‌رو است و زاویه ندارد. حالا باید یک تیم برای توسعه هوش مصنوعی تشکیل می‌دادیم که بتوانیم ابزاری بسازیم تا این نیاز رفع کند، اما موضوع یک اتفاق لبه فناوری است که در دنیا هنوز دارند درباره آن بحث می‌کنند و محصولی وجود ندارد. درباره اپلیکیشن یا سایت صحبت نمی‌کنیم. در نتیجه خیلی با تردید و قدم‌های کوچک جلو رفتیم تا امکان‌سنجی کنیم. تیم را تشکیل دادیم و کار را شروع کردیم و بعد از سه یا چهار ماه به محصول اولیه‌مان رسیدیم که اِنجین یا موتور طراحی چهره (Face Swap) اختصاصی خودمان بود. نتیجه این بود که می‌شد با زوایا، نور و سایه بسیار خاص، تغییر چهره روی صورت کودک انجام شود. در یکی از جلسات، این موضوع را ارائه ‌دادیم و خیال‎‌‌  آقای حاتمی کیا و عوامل تولید فیلم از این بخش راحت شد، اما ایده دیگری از سوی آن‌ها مطرح و شرایط پیچیده‌تر شد.
چه ایده‌ای مطرح شد؟
گفتند حالا که می‌توانید چنین کاری انجام دهید، یکی از معضلات سر صحنه بازی گرفتن از بچه است. چهره کودک را تغییر می‌دهید، اما گریه، خنده و اخم او را می‌خواهید چه کنید؟ همان حالت را در یک صورت دیگر به من بدهید. ایشان گفتند من صحنه‌هایی را تصویربرداری می‌کنم، بعد می‌خواهم کنار شما باشم و بگویم الان بخندد، خوشحال باشد یا گریه کند. تا به حال کسی این کار را انجام نداده بود، اما هسته تیمی که قبلا با هم کار کرده بودیم، یک ویژگی داریم که هرگز همان ابتدا نمی‌گوییم نمی‌شود. این مسیر بسیار پرپیچ و خم بود، چون محدودیت سخت‌افزاری زیادی داشتیم. توسعه هوش مصنوعی وابسته به سخت‌افزار است، به همین دلیل سرویس‌هایی که در دنیا هوش مصنوعی را توسعه می‌دهند، قیمت‌های بالایی دارند. ما هم از نظر مالی و مشکلات تحریمی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتیم. آقای رضوی تا جایی که ظرفیت در کشور بود دست ما را پُر کرده بود، اما این ظرفیت جوابگوی چنین کاری نبود. اگر سخت‌افزار جدی‌تری داشتیم حتما سرعت پیشرفت‌مان بالاتر بود. پیش می‌آمد که مدل هوش مصنوعی را برای آموزش (train) می‌گذاشتیم و باید دو، سه هفته صبر می‌کردیم تا خروجی را بررسی کنیم. بعد از این مدت متوجه می‌شدیم خوب نیست و باید روش را عوض کنیم، اگر سخت‌افزار جدی‌تر بود و به جای سه هفته طی سه روز به نتیجه می‌رسیدیم، وضع خیلی فرق می‌کرد. به دلیل تحریم و محدودیت حجم انتقال دیتای تصویری، نمی‌توانستیم از سرویس‌های جهانی استفاده کنیم. انتقال دو یا سه ترابایت تصویر به یک سِرور خارج از کشور هم تقریبا نشدنی است و در ایران این سرویس وجود نداشت.
چطور از همه این موانع عبور کردید؟
وقتی پیش رفتیم، بحث زیر ساخت را با روش‌های دیگری حل کردیم. ابتدای پروژه فکر می‌کردیم که از نظر سخت‌افزاری کار نشدنی است، اما وقتی پیش رفتیم، روش‌ها را مطالعه کردیم و خلاقیت‌هایی به خرج دادیم که خود آن خلاقیت‌ها می‌تواند در دنیا مقاله‌های علمی - پژوهشی باشد. در نهایت توانستیم با همان سخت‌افزار محدود به خروجی مورد نظر یعنی ایجاد احساس در چهره کودک برسیم.
تعامل شما با گروه سازنده چطور شکل گرفت؟
ابتدا زبان مشترکی نداشتیم، یعنی یک تیم کاملا هنری که حتی افراد فنی‌شان هم هنرمندانه به همه چیز نگاه می‌کردند، در مقابل یک گروه صرفا فنی که نگاه هنری ندارند، همیشه یک صفحه سیاه مقابل آن‌هاست و کدنویسی می‌کنند. به نظرم رسیدن به زبان مشترک توسط این گروه معجزه خود حضرت موسی (ع) بود. مخصوصا اوایل کار در انتقال منظور و هدف‌مان چالش‌های جدی داشتیم، مثلا ما یک خروجی نشان می‌دادیم و عوامل پروژه می‌گفتند خوب نیست! ما می‌پرسیدیم باگ کار کجاست تا آن را رفع کنیم، آن‌ها می‌گفتند درنیامده و ما متوجه نمی‌شدیم منظور چیست، اما به مرور زمان و با سوال و جواب حل شد.
روحیه آقا حاتمی‌کیا چطور بود، اعتماد و همراهی لازم را داشتند؟
آقای حاتمی‌کیا و آقای رضوی همیشه در آثار قبلی‌شان و برای جلوه‌های ویژه و بصری هم این امکان را داشتند که کار را به گروه خارجی بسپارند، اما این روحیه را دارند که من به عنوان یک کارگردان ایرانی دارم اثری می‌سازم و می‌خواهم با هر امکانی که در این کشور است، کار را انجام بدهم. این روحیه باعث شده صبوری کنند تا کاری که در سینمای ایران انجام نشده و تبدیل به ابزار نشده، به نتیجه برسد.
هوش مصنوعی در سریال کاربردهای وسیع‌تری خواهد داشت؟
بله و فقط محدود به کودک و احساس نیست. داریم صحبت می‌کنیم که حتی برای بازیگر بزرگسال، در زمینه صدا و تقلید صدا هم می‌شود کارهای مختلفی با هوش مصنوعی انجام داد. همه این‌ها را به آقای حاتمی‌کیا ارائه کردیم و می‌دانند ظرفیت کار ما چقدر است، ایشان باید تصمیم بگیرند که در کدام بخش‌های سریال و چه اندازه از آن استفاده کرد.
استقبال تماشاگران چطور بود؟
خیلی منتظر بودیم واکنش تماشاگر را در سینما ببینیم تا متوجه شویم نتیجه کارمان چقدر موثر بوده. در پلانی که مادر موسی آب روی صورت کودک می‌ریزد، بچه لبخند ملیحی می‌زند و چشم‌هایش را می‌بنند، صدای «ای جان» گفتن تماشاگر را در سالن سینما شنیدم. در صورتی که کودک هنگام فیلمبرداری خواب بود و ما کاری که آن احساس ایجاد شود. بعضی افراد می‌پرسند کدام قسمت از فیلم مربوط به کار شماست، همین سوال و طبیعی در آمدن آن یعنی ما کارمان را درست انجام دادیم.