حاشیه نگاری از حماسه مردم در 22بهمن
آقایان، پاسخ این ایستادگی را، شایسته بدهید
امیرعلی مقدم
شهر امام رضا(ع) در سرمای استخوانسوز بهمن، بار دیگر صحنهای شد از حماسهای که سالهاست در قلب این مردم جاری است. خیابانها، پوشیده از برف، اما داغ از گامهایی که آمده بودند تا وفاداریشان را دوباره فریاد کنند. از میدان ۱۵ خرداد تا دوردستهای خیابان امام رضا(ع)، سیلی از جمعیت پیش میرفت؛ پرچمها در دستان کوچک و بزرگ میرقصیدند، و هر شعار، پژواکی از روزهای پرشور انقلاب بود.
پیرمردی با عبای قهوهای، عصایش را بر زمین میکوبید و با صدایی که لرزش سالهای دور را در خود داشت، زیر لب زمزمه میکرد: «همان روزهاست همان آرمانها...» کمی آنسوتر، مادری، کودک خردسالش را در آغوش گرفته بود، او را گرم در چادرش پیچیده و آرام در گوشش نجوا میکرد: «یاد بگیر عزیزم این مردم، تاریخ را میسازند.» جوانانی که برف بر شانههایشان نشسته بود، با شور و حرارتی وصفناشدنی، سرود میخواندند، گویی زمستان، در برابر آتش ایمانشان، زانو زده بود.
این، تنها یک مراسم ملی نبود، بلکه تداوم یک عهد بود؛ عهدی که از دل انقلاب جوشید و تا امروز، همچنان زنده و استوار مانده است. جمعیتی که نه برای سختیها توقف کرده، نه از سرمای مشکلات، پا پس کشیده است. دستهای پینهبسته کارگری که پرچم را بالا گرفته بود، آن نوجوانی که اولین بار، شعارهای انقلاب را از زبان مادرش می شنید، و آن پیرزنی که آرام لبهایش را به دعا تکان میداد همه آمدهبودند تا بگویند این مسیر، هنوز هم مسیرشان است.
اما در میان این شکوه، نگاههایی هم بودند که حرفهای ناگفته داشتند. امید در چشمها بود، اما در کنارش، انتظاری هم موج میزد. انتظاری، از آنان که باید پاسدار این اعتماد باشند، از آنان که باید پاسخ این وفاداری را بدهند. پیرمردی که کنارم ایستاده بود، زیر لب گفت:«چیزای زیادی تغییر کرده، اما این مردم هنوز همون مردمن» و من دریافتم، این حضور، همزمان هم فریاد افتخار است، هم نجواگر یک خواسته به مسئولان کشور که؛ پاسخ این ایستادگی را، شایسته بدهید و بر همتتان برای رفع مشکلات مردم بیفزایید.
به امید روزهایی بهتر و تا همیشه اقتدار و عزت وطن و مردم.