برای امام مهربانم
آرامِ دلِ ما کجاست؟
سید احمد میرزاده - شب را به کبریتِ صاعقه حاجت نیست. ستارهای درخشانتر از خورشید در کارِ آمدن است. این را آن هشتمین ستاره دنبالهدار آن گاه که از تیرگی آسمان میگذشت بشارت داد: «آنک چهارمین از فرزندان من! آن که زمین را از ستم پیراسته میسازد.» (کمال الدین و تمام النعمه) زمستان، جاودانه نیست. تقدیر تمامی سالها رسیدن به تقویم نوروز است. هرگز زمین خدا پژمرده و بیبرگ نخواهد شد؛ این را بهاری سبز که از خاکِ خراسان میگذشت بشارت داد: « لو خلت الأرض طرفه عین من حجت لساخت بأهلها» (بصائر الدرجات)شگفتمردی از دیدهها نهان شده تا بهگاه ظهور پیمانی بر گردن نداشته باشد.( کمال الدین و تمام النعمه) بی او اینک ما آن رمهایم که در پی شبان سر به بیابان سرگردانی نهادهایم...آشفته و بیقرار در فرار از گرگانی که در این دشت زمستان زده، پیوسته زوزه میکشند. در این شب دیجور آن چه سوسو میزند چراغ چشم گرگ است! پس روشنای منزل ما کجاست؟ آرام دل ما کجاست؟ کجایی ای آیت آسمانی که جانهای سرکش در پیشگاه تو فروتن شوند؟( شعرا. آیه4)برفهای زمستانی را پارو کردهایم؛ کوچههای خاکی را آب و جارو کردهایم؛ تو از کدام مسیر میرسی؟ ای که هیچ نوروزی چون روز آمدنت عید نیست؛ ای که در آمدنت تردید نیست... تو میرسی. دلم روشن است؛ چون روز روشن است روزی زمین برای مردی در هم خواهد پیچید که برای او سایهای نیست. (کمال الدین و تمام النعمه) این را آن آفتاب هشتمین بشارت داده است.