printlogo


گفت وگو با سید محمد حسینی‌پور، نفر اول رشته قرائت در چهل و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم
شاه‌کلید لذت بردن از تلاوت قرآن
فاطمه ملک زاده


چهل ویکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران با شعار «قرآن تنها نسخه کمال» در بهمن امسال‌ با حضور 59نخبه قرآنی از 27کشور جهان در تالار قدس حرم مطهر رضوی برگزار شد و با معرفی نفرات برگزیده در رشته‌های قرائت تحقیق، حفظ کل قرآن و ترتیل (ویژه برادران) و رشته حفظ کل قرآن و ترتیل (ویژه خواهران) به کارخود پایان داد.سید محمد حسینی‌پور، نماینده کشور جمهوری اسلامی ایران در این دوره از مسابقات با نظر هیئت داوران توانست به مقام اول رشته قرائت تحقیق برادران دست یابد. حالا او در گفت و گو ‌با خراسان، از تجربه این رقابت بزرگ، مسیری که تا رسیدن به این موفقیت طی کرده و اهمیت اخلاق و ارزش‌ها، برایمان می‌گوید؛ از آغاز مسیر قرآنی‌اش در خانواده‌ای قرآنی گرفته تا موفقیت‌های اخیرش در این عرصه و... در ادامه بخش‌هایی ازگپ‌وگفت صمیمانه ما با این چهره برجسته و ممتاز قرآنی را دنبال کنید.

در چهل و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران که با حضور نمایندگانی از بیش از هفتاد کشور جهان برگزار شد، شما توانستید رتبه نخست قرائت را کسب کنید. پیش از برگزاری مسابقات نهایی، تا چه اندازه احتمال می‌دادید که به این موفقیت دست یابید؟
بنده پیش از مسابقات شنیده بودم که سطح رقابت‌ها نسبت به سال‌های گذشته بالاتر است و قاریان برجسته‌ای از کشورهای مختلف در این دوره حضور دارند. بسیاری از این افراد در مسابقات بین‌المللی دیگر نیز رتبه‌های برتر را کسب کرده بودند. با این وجود، من نیز با آمادگی کامل در مسابقات شرکت کردم و توکلم به خدا بود. بدون تعارف می‌گویم که هدفم کسب رتبه نخست و برافراشتن پرچم کشور عزیزمان بود. خداوند هم عنایت فرمود و این موفقیت حاصل شد. با توجه به تمرینات فشرده و زحماتی که استادان کشیدند، احتمال زیادی می‌دادم که به این جایگاه دست یابم.
برای آشنایی بیشتر، لطفاً از دوران کودکی و نوجوانی خود بگویید. از چه زمانی با قرآن کریم انس گرفتید و آموزش در رشته قرائت را آغاز کردید؟
​​​​​​​بنده در خانواده‌ای قرآنی متولد شدم. مرحوم پدرم از استادان برجسته قرآن بودند که در روز عرفه سال 1400 از دنیا رفتند؛ اما همواره حضور معنوی و تاثیر ایشان را در زندگی و مسابقاتی قرآنی که شرکت دارم، احساس می‌کنم. از همان دوران نوزادی، ایشان مرا به جلسات قرآنی خود می‌بردند. در آن زمان در دامغان ساکن بودیم و جلسات قرآن پدرم در همان شهر برگزار می‌شد. پدرم از سال ۱۳۶8 تا ۱400 در شهرستان دامغان حضور داشتند و در این مدت، بیش از پنج هزار نفر را به‌صورت مستقیم آموزش دادند. علاوه بر این، هزاران نفر دیگر نیز به‌صورت غیرمستقیم، از طریق شاگردان ایشان در نقاط مختلف کشور تحت تعلیم قرار گرفتند. به صورت حرفه‌ای از سن چهار یا پنج سالگی وارد عرصه تقلید در قرائت شدم و این مسیر را ادامه دادم.
در سال ۱۳93 به عضویت طرح نخبگانی آموزش تلاوت قرآن برای نونهالان و نوجوانان سراسر کشور درآمدم که بعدها به بنیاد قرآن و عترت تبدیل شد. این بنیاد فعالیت‌های تخصصی در حوزه آموزش تلاوت قرآن برای نخبگان قرآنی را دنبال می‌کرد. در این مسیر، علاوه بر پدرم، دست و پای مادرم را می‌بوسم که در تمام این مسیر زحمت‌های زیادی کشیدند. به‌عنوان نمونه، در دوران بارداری‌شان، ده مرتبه قرآن را برای من ختم کردند و کارهای دیگری انجام دادند که واقعاً شگفت‌انگیز بود. ما به جایگاه خاصی نرسیدیم، اما همین مقدار پیشرفت را هم مدیون زحمات مادرم هستم و از صمیم قلب قدردان ایشانم.
همچنین در ادامه مسیر قرائت قرآن، از استادان برجسته‌ای همچون جناب استاد اوحدی‌زاده و استاد محسن یاراحمدی بهره‌مند شدم. همچنین استاد حاج امین پویا نقش مهمی در راهنمایی و حمایت معنوی بنده داشتند. در این دوره از مسابقات نیز به عنوان استاد راهنما در کنارم بودند و زحمات زیادی کشیدند. دو تن از دوستان عزیزم نقش بسیار مهمی در حمایت روحی من در این مسیر داشتند. جناب استاد امیرحسین رحمتی، که دو سال پیش در همین مسابقات رتبه اول را کسب کردند و از جوان‌ترین قاریان بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران هستند، و همچنین جناب استاد سید محمدهادی قاسمی، از اساتید برجسته و توانمند قرآن کریم کشور که در حوزه صوت و لحن از برترین مدرسان محسوب می‌شوند. لطف و حمایت این دو بزرگوار شامل حال بنده نیز شد و لازم می‌دانم از آنان قدردانی کنم.
یکی از نکاتی که در جلسات قرآنی مطرح است، تأثیر اخلاقی استادان بر شاگردان است. شما چنین تجربه‌ای داشته‌اید؟
قطعاً همین‌طور است. مرحوم پدرم همیشه دو اصل مهم را به ما یادآوری می‌کردند: «قاری بی‌سواد به درد جامعه نمی‌خورد» و «قاری بی‌اخلاق الگوی مناسبی نخواهد بود». ایشان معتقد بودند که دانش و اخلاق باید همراه یکدیگر باشند. جلسات قرآن پدرم با شعار «اخلاق، نظم و تحصیل» برگزار می‌شد و این اصول تأثیر عمیقی بر بنده گذاشت. بسیاری از استادان دیگر نیز علاوه بر آموزش فنون قرائت، درس‌های اخلاقی مهمی به ما دادند. توصیه‌های اخلاقی که در جلسات قرآن مطرح می‌شود، چه‌بسا در بسیاری از مواقع از آموزش فنون تلاوت و مسائل فنی نیز مهم‌تر باشد. این تأثیرات در تلاوت هم تجلی پیدا می‌کند، زیرا روحیات و خلقیات قاری در سبک قرائت او نمود پیدا می‌کند.قاری و مستمع قرآن نیز هر دو نیازمند آنند که به موازات و پیش از تلاوت و استماع قرآن در محافل، آموزش‌های لازم را ببینند تا از رابطه خود با قرآن کریم بیشترین بهره و لذت عایدشان شود و به نظرم  عمومی‌ترین آموزشی که سبب تلاوت‌شناسی مستمعان و به تبع آن لذت بردن از استماع تلاوت قرآن کریم می‌شود آشنایی با «مفاهیم» آیات است.در ادامه همین سؤال باید عرض کنم که طبیعتاً اخلاق استادان، همراه با جاذبه‌هایی که دارند، تأثیر بسیاری بر جوانان و نوجوانان دارد. استادانی که در زمینه فنون تلاوت فعالیت می‌کنند، به دلیل مهارت و تسلطشان، برای قرآن‌آموزان بسیار جذاب هستند و اخلاق آنان می‌تواند تأثیر عمیقی بر شاگردانشان بگذارد. همان‌طور که عرض کردم، الحمدلله استادان ما نیز از این قاعده مستثنا نبودند و من نه‌تنها مباحث فنی تلاوت، بلکه اخلاق نیکو، مهربانی، تواضع و بسیاری از ویژگی‌های ارزشمند دیگر را از این بزرگواران آموخته‌ام و از این بابت خود را مدیون آن‌ها می‌دانم.
یکی از انتظاراتی که مردم از قاریان قرآن دارند، رعایت اخلاق و سبک زندگی قرآنی است. برخی تصور می‌کنند که این امر برای جوانان دشوار است و آن‌ها را از زندگی شاد و پرنشاط محروم می‌کند. نظر شما در این باره چیست؟
اتفاقاً برعکس، زندگی قرآنی به معنای محدودیت و محرومیت از نشاط نیست. این تصور که برخی از مردم درباره بچه‌های قرآنی دارند، چندان درست نیست. البته شاید تا حدی هم ایراد از ما باشد که کمتر در مجامع عمومی حضور داشته‌ایم، کمتر با مردم ارتباط گرفته‌ایم و صرفاً قرآن را تلاوت کرده و رفته‌ایم. این قطعاً نقصی است که بر ما وارد است. اما می‌خواهم عرض کنم که جوانان قرآنی و قاریان ما از شادترین اقشار جامعه هستند. آن‌ها اهل مزاح، شوخی و همیشه خندان‌اند. قاریان و حافظانی که می‌شناسم، زندگی شادی دارند، البته در چارچوب عرف و ارزش‌های اسلامی. ما هم به وقتش قرآن تلاوت می‌کنیم و به وقتش تفریح و خوش‌گذرانی داریم. همه چیز در زندگی ما وجود دارد، اما هرکدام در جای خود. الحمدلله دوستان قرآنی که من می‌شناسم، این تعادل را رعایت می‌کنند.
مسئله اینجاست که ابتدا باید تعریف درستی از اخلاق داشته باشیم. اگر اخلاق یعنی خوش‌گذرانی نکردن، شادی نکردن یا شوخی نداشتن، پس ما آدم‌های بی‌اخلاقی هستیم! اما اگر اخلاق را به‌درستی تعریف کنیم، چه‌بسا این‌ها هم جزئی از اخلاق باشند. اینکه انسان وقتی را با خانواده و دوستانش بگذراند، سفر برود، تفریح کند و مانند سایر مردم زندگی کند، امری طبیعی است. با این حال، باید بگویم که بخش بزرگی از شادی ما در ارتباط با قرآن شکل می‌گیرد. ما در جلسات قرآنی، اوقات خوشی را سپری می‌کنیم و از این لحظات لذت می‌بریم. در نهایت، می‌خواهم با اطمینان بگویم که بزرگ‌ترین خوش‌گذرانی و لذت زندگی ما، همین مؤانست با قرآن کریم است. آرزو می‌کنم که همه مردم این لذت را تجربه کنند، چرا که اگر دلشان با قرآن پیوند بخورد، هرگز از آن جدا نخواهند شد، ان‌شاءا... .