printlogo


قلعه نوی‌شوانشتاین، سفر به دل افسانه‌ها
سید مجتبی پروانه جلیلی  |  خبرنگار



 اگر برای اولین بار قلعه نوی‌شوانشتاین را ببینید، گویی پا به یک افسانه قدیمی گذاشته‌اید. مکانی زیبا که بیشتر از آن‌که واقعی به نظر برسد، یادآور پویانمایی‎های دیزنی و داستان‌های شاهزاده‌ها و شوالیه‌هاست. فضایی که فقط پرواز یک اژدها را تا یک فیلم که راوی قصه‌ای قدیمی باشد کم دارد. جالب است بدانید این قلعه تنها یک جاذبه گردشگری یا یک شاهکار شگفت‌انگیز معماری نیست، بلکه آینه‌ای از رؤیاهای لودویگ دوم، پادشاه باواریاست؛ مردی که در تنهایی خود قلعه‌ای برای فرار از دنیای واقعی ساخت، اما هرگز آن را به پایان نرساند. پرونده امروز روایتی است از حضورم در این مکان زیبا. با ما همراه باشید.


سفری یک‌روزه از مونیخ به قلب رؤیاهای پادشاهی
صبح یک روز سرد اما آفتابی در ژانویه 2025 از خواب بیدار شدم. تصمیم گرفتم این آخر هفته را به بازدید از یکی از معروف‌ترین قلعه‌های جهان اختصاص دهم: قلعه نوی‌شوانشتاین. این قلعه افسانه‌ای که الهام‌بخش قلعه دیزنی نیز بوده است، در ایالت بایرن آلمان، نزدیک شهر فوسن قرار دارد و از مونیخ تقریباً دو ساعت فاصله دارد.
مسیر سفر: از مونیخ تا قلعه نوی‌شوانشتاین
ساعت 8 صبح، سوار قطاری شدم که از ایستگاه مرکزی مونیخ به سمت شهر فوسن حرکت می‌کرد. مسیر قطار از میان مناظر زمستانی زیبایی می‌گذشت؛ درختانی برهنه از برگ که در برابر آسمان آبی زمستانی ایستاده بودند و کوه‌های آلپ در دوردست خودنمایی می‌کردند. هوا سرد اما دلنشین بود و آفتاب کم‌رمقی بر فراز زمین‌های یخ‌زده می‌تابید. بعد از رسیدن به ایستگاه فوسن، سوار اتوبوسی شدم که ما را به دهکده هوهن‌شوانگاو برد؛ جایی که قلعه نوی‌شوانشتاین بر فراز تپه‌ای بلند قرار دارد. از این‎جا می‌توان مسیر پیاده‌روی به سمت قلعه را انتخاب کرد که حدود 30 تا 40 دقیقه طول می‌کشد. برای کسانی که پیاده‌روی را ترجیح نمی‌دهند، کالسکه‌های اسبی هم فراهم شده که تجربه‌ای خاص و سنتی را ارائه می‌دهد.
قانون جالب بازدید از قلعه
یکی از نکاتی که باید پیش از بازدید از قلعه بدانید، این است که بازدید از داخل قلعه تنها از طریق تورهای گروهی و رزرو قبلی امکان‌پذیر است. نمی‌توانید به‌تنهایی وارد شوید، حتی اگر بلیت داشته باشید. این تورها به زبان‌های مختلف ارائه می‌شوند و معمولاً 30 تا 40 دقیقه زمان می برند.

جاذبه‌های داخل قلعه: 5 نقطه‌ برجسته
1. تالار خوانندگان    اولین مکانی که توجهم را جلب کرد، تالار خوانندگان بود. این تالار بزرگ با سقف چوبی بلند و دیوارهایی که با نقاشی‌های اسطوره‌ای پوشیده شده‌اند، فضای باشکوهی دارد. نور طبیعی از پنجره‌های بلند می‌تابد و انعکاس آن روی کف چوبی، محیطی گرم و دلپذیر ایجاد می‌کند. این جا محلی برای برگزاری مراسم موسیقی و اپرا بود و علاقه لودویگ دوم به هنر و موسیقی را نشان می‌دهد.
2. تالار تخت   تالاری عظیم که با الهام از کلیساهای بیزانسی طراحی شده است. سقف گنبدی بلند، ستون‌های مرمرین و نقاشی‌های دیواری از قدیسان و فرشتگان فضایی معنوی به آن داده‌اند. جالب این جاست که تخت پادشاهی هرگز در این تالار قرار نگرفت، زیرا ساخت آن قبل از مرگ لودویگ دوم ناتمام ماند. این موضوع به نوعی نمادی از رؤیاهای ناتمام پادشاه است.
3. غار مصنوعی    یکی از عجیب‌ترین بخش‌های قلعه، غاری مصنوعی در داخل ساختمان است. این فضا که شبیه یک غار طبیعی با سنگ‌های مصنوعی و آبشارهای کوچک ساخته شده، بازتابی از ذهن رؤیایی لودویگ دوم است. نورپردازی ملایم و صدای آرام آب، حسی از آرامش و خیال‌پردازی را القا می‌کند. به نظر می‌رسد این جا، جایی بوده که پادشاه برای فرار از دنیای واقعی به آن پناه می‌برد.
4. تالار پایینی   تالاری ساده‌تر که بیشتر برای استفاده روزمره و پذیرایی از مهمانان درنظر گرفته شده بود. تزیینات این قسمت در مقایسه با سایر بخش‌های قلعه ساده‌تر است، اما همچنان حس شکوه و عظمت در آن جریان دارد. نقاشی‌های دیواری و مبلمان چوبی ظریف، فضای دلنشینی ایجاد کرده‌اند.
5. پلی که افسانه را قاب می‌گیرد   یکی از اولین نقاطی که توجه هر بازدیدکننده‌ای را جلب می‌کند، پل ماریِن‌بروکه است. این پل معلق که بر فراز دره پؤلات قرار دارد، بهترین نقطه برای گرفتن عکس‌های نمادین از قلعه است. وقتی روی این پل ایستادم، منظره‌ای که پیش رویم قرار داشت، همان تصویری بود که بارها در کارت‌پستال‌ها دیده بودم. اما برخلاف آن تصاویر پر از رنگ‌های تابستانی، حالا این چشم‌انداز در سکوت و سرمای زمستان جلوه‌ای متفاوت داشت؛ سرد اما زیبا.
واقعیت دربرابر تصویر ذهنی
پیش از آن‌که قدم به این قلعه بگذارم، تصاویری که از نوی‌شوانشتاین در ذهن داشتم، حاصل عکس‌ها و ویدئوهایی بود که از زوایای هوایی و در فصل‌های سرسبز سال گرفته شده بودند. اما زمانی که در ژانویه 2025 از مونیخ به این قلعه رسیدم، با منظره‌ای متفاوت روبه‎رو شدم. درختانی برهنه از برگ، اطراف قلعه را احاطه کرده بودند و خبری از پوشش برفی روی زمین نبود، هرچند کوه‌های دوردست هنوز در سفیدی برف می‌درخشیدند. این تضاد میان تصویر رؤیایی که در ذهن داشتم و واقعیت زمستانی، تجربه‌ای متفاوت و در عین حال واقعی‌تر به من بخشید. با این حال به نظرم قلعه در اوایل پاییز با رنگ‌های گرم برگ‌ها، در زمستانی که زمین پوشیده از برف است، یا در تابستان سرسبز، جذابیت بیشتری دارد. اما در این فصل که درخت‌ها خشک و بی‌برگ هستند، شاید آن جادوی همیشگی‌اش کمتر به چشم بیاید.

قلعه‌ای برای انزوا و خیال‌پردازی
برای یک ایرانی که با کاخ‌هایی مانند گلستان، چهل‌ستون یا تخت جمشید آشناست، نوی‌شوانشتاین تضادی عجیب دارد. این‎جا خبری از ایوان‌های طاق‌دار، مقرنس‌های ظریف یا نقوش اسلیمی نیست؛ بلکه با ترکیبی از معماری رمانتیک قرون وسطایی، نئوکلاسیک و گوتیک روبه‌رو می‌شوید. با این حال، اگر دقیق‌تر نگاه کنید، شباهت‌هایی هم وجود دارد: علاقه به نمادگرایی، تأکید بر شکوه شاهانه و معماری‌ای که بیش از آن‌که برای کاربری عملی ساخته شده باشد، بیانگر هویت و تفکر یک حاکم است. در مقایسه با کاخ‌های ایرانی که عموماً برای اجتماع و پذیرایی از مهمانان طراحی شده‌اند، نوی‌شوانشتاین بیشتر یک قلعه شخصی است، جایی برای انزوا، خیال‌پردازی و گریختن از مسئولیت‌های حکومتی. درست مانند برخی از پادشاهان ایران که به باغ‌ها و کاخ‌های تابستانی پناه می‌بردند، لودویگ دوم هم با ساخت این قلعه به دنبال دنیایی متفاوت از سیاست و جنگ بود.
افسانه‌ای که به واقعیت ختم نشد
یکی از نکات جالب درباره نوی‌شوانشتاین این است که هرگز به‌طور کامل تکمیل نشد. پادشاه لودویگ دوم، که به «شاه رؤیایی» معروف بود، تا پایان عمر خود فقط بخش کوچکی از قلعه را دید و حتی در همان دوران، بدهی‌های مالی سنگینی بابت ساخت آن بالا آورد. این قلعه قرار بود تجلی یک دنیای آرمانی باشد، اما لودویگ پیش از دیدن پایان آن، به طرز مشکوکی در دریاچه‌ای در نزدیکی قلعه غرق شد؛ مرگی که هنوز هم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
قلعه‌ای میان واقعیت و خیال
نوی‌شوانشتاین تنها یک قلعه نیست، بلکه نمادی از رؤیا، فرار از واقعیت و تلاشی برای ساخت دنیایی متفاوت است. اگر به عنوان یک ایرانی از آن بازدید کنید، علاوه بر زیبایی‌های بصری، می‌توانید شباهت‌هایی بین آن و سنت‌های معماری و داستان‌های خودمان ببینید. این‎جا، مانند بسیاری از بناهای تاریخی ایران، تلفیقی از اسطوره و تاریخ است. اما چیزی که نوی‌شوانشتاین را متمایز می‌کند، این است که برخلاف بسیاری از کاخ‌های ایرانی که زادگاه قدرت و سیاست بودند، این‎جا یک بنای شخصی و شاعرانه است، ساخته‌شده برای کسی که از جهان واقعی گریزان بود و درنهایت، خودش هم تبدیل به یک افسانه شد.



نوی‌‌شوانشتاین را بیشتر بشناسیم
تماشای این قلعه چنان آدم را مبهوت می‌‌کند که دوست دارد بیشتر و بیشتر درباره‌‌اش بداند. در این بخش سراغ اطلاعات جالبی از این قلعه رفتیم.   
  مالکیت قلعه: گذشته و حال
امروزه قلعه نوی‌شوانشتاین تحت مالکیت ایالت باواریا قرار دارد و توسط سازمان میراث فرهنگی آلمان مدیریت می‌شود. اگرچه این قلعه زمانی اقامتگاه شخصی پادشاه بود، اما اکنون به یکی از پربازدیدترین جاذبه‌های گردشگری جهان تبدیل شده است. سالانه میلیون‌ها گردشگر از سراسر دنیا برای دیدن این بنای افسانه‌ای به بایرن می‌آیند.

​​​​​​​
 مصالح به‌کار رفته
عظمت قلعه به شکلی است که بیننده کنجکاو می‌‌شود در سال 1869 میلادی و با فناوری آن زمان چطور این سازه طی 17 سال ساخته شده است؟ بد نیست مصالح به‌‌کار رفته در آن را مرور کنیم.
سنگ آهک هوهنشوانگاو    نمای بیرونی قلعه عمدتاً از سنگ آهک روشن و مایل به سفید استخراج‌شده از معادن هوهنشوانگاو ساخته شده است. این سنگ، ظاهری باشکوه و رمانتیک به قلعه می‌بخشد و در عین حال، استحکام و دوام بنا را تضمین می‌کند.
آجر    در ساخت قسمت‌های داخلی قلعه، به‌ویژه در طاق‌ها، سقف‌ها و دیوارها، از آجر استفاده شده است. آجر، علاوه بر استحکام، عایق حرارتی مناسبی نیز فراهم می‌کند.
مرمر    برای تزیینات داخلی، به‌ویژه در تالار آواز و اتاق خواب پادشاه، از مرمر باکیفیت استفاده شده است. مرمر، با بافت و رنگ‌های متنوع خود، جلوه‌ای لوکس و مجلل به فضا می‌بخشد.
چوب    چوب، یکی از مصالح اصلی در ساخت درها، پنجره‌ها، مبلمان و سایر عناصر داخلی قلعه است. چوب، علاوه بر زیبایی و گرما، حس صمیمیت و راحتی را به فضا القا می‌کند.
آهن    آهن، در ساخت سازه‌های فلزی، مانند تیرها، ستون‌ها و پل‌ها، به‌کاررفته است. آهن، استحکام و پایداری بنا را افزایش می‌دهد.
 تکنیک‌های ساخت، تلفیقی از سنت و نوآوری
استفاده از داربست‌های پیچیده    برای ساخت دیوارهای بلند و برج‌های قلعه، از داربست‌های چوبی پیچیده‌ای استفاده شد. این داربست‌ها، امکان دسترسی به ارتفاعات بالا و حمل‌ونقل مصالح را فراهم می‌کردند.
استفاده از ماشین‌آلات    در ساخت نوی‌شوانشتاین از ماشین‌آلات پیشرفته‌ای مانند جرثقیل‌ها و بالابرها، استفاده شد. این ماشین‌آلات، سرعت و کارایی ساخت‌وساز را افزایش دادند.
 تأثیر این قلعه روی معماری جهان
رومانتیسم   نوی‌شوانشتاین، نمونه‌ای برجسته از معماری رمانتیک است. این سبک معماری، بر احساسات، تخیل و بازگشت به گذشته تأکید دارد.
نئوگوتیک    برخی از عناصر معماری نوی‌شوانشتاین، مانند برج‌ها، مناره‌ها و پنجره‌های قوسی، از سبک نئوگوتیک الهام گرفته شده‌اند. این سبک معماری، یادآور کلیساها و قلعه‌های قرون وسطایی است.
نئورومانسک    برخی دیگر از عناصر معماری نوی‌شوانشتاین، مانند طاق‌ها و ستون‌ها، از سبک نئورومانسک الهام گرفته شده‌اند. این سبک معماری، یادآور معماری امپراتوری روم است.
 فناوری‌های جالب داخل قلعه
سیستم گرمایش مرکزی    نوی‌شوانشتاین، یکی از اولین قلعه‌هایی بود که به سیستم گرمایش مرکزی مجهز شد. این سیستم، با استفاده از لوله‌هایی که در سراسر قلعه تعبیه شده بودند، گرما را به اتاق‌ها منتقل می‌کرد.
آب لوله‌کشی    قلعه دارای سیستم آب لوله‌کشی بود که آب را از چشمه‌های اطراف به داخل قلعه منتقل می‌کرد.
آسانسور    نوی‌شوانشتاین، دارای یک آسانسور بود که از آن برای حمل‌ونقل پادشاه و مهمانانش استفاده می‌شد.
​​​​​​​