printlogo


هم مراجع تفسیر می خواهیم، هم مراجع تقلید
بهروز بیهقی 


اگر قریب به نیم قرن قبل، استاد شهید مرتضی مطهری به نقل از اعاظم حوزه، مجاهدت علامه طباطبایی را در تالیف تفسیر المیزان، «تضحیه» یا قربانی کردن خود می‎خواند و از قلّت قدر و منزلت عالمان و پژوهندگان«تفسیر قرآن کریم» در قیاس با غواصان بحر فقه و اصول، زبان به شکوه می‎گشود، اینک نیز، حضرت آیت ا... خامنه ای در دیدار دست اندرکاران برگزاری همایش بین المللی تفسیر تسنیم، مراجعه به تفاسیر و برگزاری درس های تفسیر در حوزه را در اندازه و مقیاس«یک فرهنگ باثبات» مطالبه می‎کنند و بر دستکم برابری ملایی در تفسیر با ملایی در فقه و به ویژه اصول انگشت تاکید می‎نهند و خواستار اصلاح ذهنیت عمومی حوزه‎ها در این راستا می‎شوند. عیان است که مقصود از این تذکارهای عالمانه، مانعة الجمع شمردن غور و فحص در فقه و اصول با تضلع و تسلط در علم تفسیر نیست؛ چنان‎که جایگاه رفیع حضرات آیات جوادی آملی و مکارم شیرازی در هر دو علم فقه و تفسیر، بلیغ‎ترین دلالت را بر امکان عملی اجتماع این دو علم در فرد واحد دارد.
با این حال، در پی گسترش علوم و مسائل مستحدثه و تخصصی تر شدن ابواب گوناگون فقه، شاید دیگر آرمان دستیابی به عالمان جامع الاطراف و به تعبیر قدما، حکیمان الهی، روز به روز دست نیافتنی تر از گذشته باشد. دقیقا بر همین پایه و استدلال، مدیران حوزه ها باید توصیه های راهبردی رهبر انقلاب  را به کار گیرند و با شناسایی استعدادهای حوزوی، به توزیع آن‎ها در رشته های مختلف همت گمارند تا از تراکم نخبگان در یک ساحت و بروز کمبود در ساحت دیگر، ممانعت شود. بی هیچ تشکیک و تردید، سوق دادن بخشی از استعدادهای حوزوی به عرصه مبارک علم تفسیر، فریضه ای بر ذمه متولیان حوزه‏هاست تا این دامان پربرکت فرزندان برومند دیگری مانند علامه طباطبایی را در خود بپرورد.
چرا تفسیر«تسنیم»؟
طبعا پویندگان صراط تفسیر، خود را از تأسی به الگوهای کامیاب و موفق در این علم شریف، مستغنی نمی‎یابند و تمجید کم نظیر حضرت آیت ا... خامنه ای از تفسیر«تسنیم» که آن را از «افتخارات شیعه» خواندند، همواره مدنظر قرار می دهند؛ اما چرا شاهکار تفسیری آیت ا... جوادی آملی، شایسته التفات های روزافزون و معرفی های پی درپی است؟ تفسیر«تسنیم» آن گونه که آیت ا... جوادی آملی خود در مقدمه مفصل جلد یکم، تبیین کرده اند از سیره و سبک تفسیری استادشان، مرحوم علامه طباطبایی، مایه و نسب می گیرد که جانمایه آن «تفسیر قرآن به قرآن» است.
آیت ا... جوادی آملی در این طریق، همچون استادشان، بر باور «قرآن بسندگی» و اعراض از سنت قطعیه و روایات صحیحه، قلم بطلان می کشند و در عین حال، با استدلال های پیشینی و تفسیرهای پسینی که در 80 مجلد تفسیر«تسنیم» مجال ظهور می یابد، حجیت ذاتی معارف قرآنی را به رخ می کشند.
هنگامی که این مشرب تفسیری پُرمایه با دقایق فلسفی و لطایف عرفانی درهم می آمیزد، به واقع تسنیمی می شود که مخاطب خود را از ابتهاج و لذت فهم کلام الهی اشراب و سیراب می سازد و نمونه ای روزآمد از سلاله المیزان را فراروی او قرار می دهد. شاید ترسیم هوشمندانه ساز وکار تعاملات«ثَقَلین» (قرآن کریم و سنت معصومین،علیهم السلام) مهم‎ترین رهاورد تفسیر آیت ا... جوادی آملی به شمار آید که هم حجیت و اعتبار ذاتی کلام الهی را برخلاف برخی ادعاها علیه تشیع، در کانون تاکید و توجه می نشاند و هم، مبانی حاجت مبرم به سنت ائمه معصومین، علیهم آلاف التحیه والثنا را به بهترین وجه تئوریزه می کند و درمقام عمل نیز، از آن بهره‎های وافی می گیرد.