
از همان نوجوانی و جوانی اهل خدا و پیغمبر بود. شهید حاج محمد طاهری از شهدای شهرستان خلیل آباد کاشمر را می گویم. ماجراها و زندگی فردی و جهادی حاج محمد، امروز او را به شهیدی دوست داشتنی و تا حدودی شناخته شده تبدیل کرده است. در سال های اخیر انتشار کتاب «با بابا» که ماجراهای زندگی پس از مرگ در ارتباط با فرزند این شهید است، حاج محمد را نزد اهل معرفت و ارادتمندان به شهدا، معرفی کرده است. حاج محمد طاهری، جانشین تیپ امام صادق(ع) لشكر پنج نصر خراسان در دفاع مقدس، 23 اسفند 1369 در جریان عملیات بدر، راه آسمان را می یابد و به آرزویش نایل می شود. ما در سی و هشتمین سالگرد پرواز این شهید، با چند روایت از او جان و روحمان را تازه می کنیم به این امید که مدد رسانمان باشد در مسیر زندگی.
یک ویژگی مهم حاج محمد
وقتی حاج محمد، ردای دنیا را از تن خارج می کند، فقط 29 سال دارد. امروز صوت بخش هایی از سخنرانی های او در جمع رزمندگان لشکر 5 نصر به یادگار مانده است. این صدا و مطالبی که بیان می کند، او را همچون یک فرمانده پخته و باتجربه نشان می دهد. اما مرور خاطرات و اظهارنظرهایی که درباره حاج محمد در کلام همرزمان و دوستان او یافت می شود، همه به یک موضوع و آن هم اخلاص و عمل مومنانه شهید طاهری معطوف است. مصطفی طاهری فرزند این شهید می گوید: «سردار شهید نورعلی شوشتری در جایی به اخلاص پدرم اشاره کرد و گفت، اگر بخواهم یک پاسدار نمونه را معرفی کنم از حاج محمد طاهری نام میبرم و سردار شهید رفیعی نیز در توصیف این شهید گفت، شهید طاهری از نظر درجه ایمان و معرفت از ما بالاتر بود، آقای رحیمپور ازغدی نیز حکمت و نور شخصیت پدر را نه محصول محفوظات زبانی، بلکه نتیجه اخلاص و جهاد انفسی ایشان دانست.»
خدایا تو خود شاهدی...
بخشی از شخصیت عارفانه و مخلصانه او در وصیت نامه اش نیز نمود دارد: «خدایا تو شاهدی که من از روزی که به سپاه وارد شدم، هدفی جز خدمت به اسلام و کمک به مظلومان و دفاع از حریم قرآن نداشتم و آن عشق به تو بود که مدتی را در بیابانهای جنوب و غرب سنگرنشین بودم و به این سنگرنشینیها که مرا ساخت، افتخار میکنم.»
روایت استاد رحیم پور ازغدی
این ویژگی های شهید طاهری در روایت همرزم او، استاد حسن رحیم پور ازغدی خواندنی است:
شهید طاهری تعریف می کرد، من فرزندم متولد شد، راه افتاد و بزرگ شد اما من او را هیچ وقت درست ندیدم. هر شش ماه یک بار از جبهه به خانه می رفتم می دیدم فرزندم بزرگ تر شده و همه زحماتش هم برای همسرم است. یک روز که از جبهه به مرخصی آمدم، به خانه رسیدم و زنگ خانه را زدم. چند لحظه بعد دیدم یک بچه تاتی تاتی کنان آمد و در را باز کرد. من 9 ماه بود او را ندیده بودم. خواستم او را بغل کنم اما من را نشناخت و شروع به گریه کرد. او که رفت مادرش را صدا بزند، نگفت بابا آمده چون واقعا من را که پدرش بودم نمی شناخت...»
وقتی فرزندم 9 ماهه بود...
استاد رحیم پور ازغدی، خاطره شنیدنی دیگری از فرمانده خود حاج محمد طاهری نقل می کند که این شهید برایمان تعریف می کرد: فرزندم 9 ماهه بود که دوستانم از تدارک یک عملیات خبر دادند و من باید به منطقه می رفتم. یک لحظه با خودم فکر کردم اگر به آن ها بگویم و در جریانشان بگذارم، شاید قلبم یک لحظه بلرزد و به خاطر وابستگی های عاطفی، نتوانم از آن ها جدا شوم و در رفتنم تردید کنم. برای همین بدون این که به آن ها چیزی بگویم، صبح زود بلند شدم و آماده رفتن شدم. قبل از رفتن، یک لحظه برگشتم و صورت فرزند 9 ماهه ام را که خواب بود، بوسیدم. جلوی در، احساس کردم دلم می خواهد برگردم یک بار دیگر خانواده ام را ببینم. این جا با خودم گفتم، این جا جای برگشتن نیست، فقط سرم را بالا بردم و به خدا گفتم، خدایا من آمدم...»
از دنیا گریزان بودقاسم تارمی از دوستان و همشهری های شهید حاج محمد طاهری است. او در گفت وگو با خراسان می گوید: مدت زیادی با حاج محمد مانوس بودم. او مشوق من برای ورودم به سپاه بود. امروز که به او می اندیشم، جز ویژگی های اخلاقی و معرفتی او نکته دیگری به خاطرم نمی آید. بارزترین ویژگی شهید طاهری، اخلاص و دنیاگریزی اش از دنیا بود. این دنیاگریزی در تمام ساحات زندگی اش متبلور بود حتی زمانی که جوان بود، فرد مستمندی نزد او می آید و درخواست کمک می کند، محمد کت و شلوار دامادی اش را به آن فرد می دهد به طوری که دیگران او را برای این کار شماتتش می کنند. تارمی می گوید: خاطرات متعددی از او امروز نقل همه محافل است اما بیش از هر کدام، اخلاص و اعتقادات راسخ او برای ما که از قافله آنان جامانده ایم، درس مـــعــرفــت است.