ویژگان را صلا دادهاند
سید احمد میرزاده
اینک میهمانی خدا! شگفت واقعهای! خدا را این چه صلایی است! کدامین جنبده را هرگز رسد که جز بر خوان اطعام او بنشیند؟ برآورندۀ حاجت مورانی است که به زیر صخره صما خزیدهاند؛ کریمان جهان، تنها دمی سفره او را گستردهاند! جهان در هر زمان به جمله مهمان اوست که مهمانیهای دیگر یکسره بر مجازند! خدا را این چه صلایی است؟ پیغام این است: ویژگان را این بار نارالقری افروخته است.
اینک ای کسانی که ایمان آوردهاید کوتاههراهی به سوی بهشت! دوزخ را در ببندید و اندر آیید.
اینک ای زمینیان که معراج را آرزو داشتید این براق به زین و برگ:
گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات
دان که اسب تازی تو هست در میدان، صیام
در پردۀ غیب چه خبرهاست! رعد، طبل میکوبد و برق از گریبان ظلمت میجهد؛ در آسمان تبیره میزنند:
هان! این فرمان بر شما نوشته شد همچنان که بر پیشنیان؛ اینک لب از طعام فروبندید و بنگرید: فرشتگان و روح با طبق طبق مائده نور در راه زمیناند.
گر خوری یک لقمه از ماکول نور
خاک ریزی بر سر نان تنور
از صندوق جواهرات سلطان آفرینش، آدمی را چه گردنبند گرانقدری به ارمغان آوردهاند شگفتا سی مروارید! سی عید! به یک رشته کشیدهاند تا به گردن تو بیاویزند!
ماهی فرارسیده که شبی افزونتر از هزار شب در آن نهان است؛ سخن خدا را فرود آوردهاند در پرده غیب چه غوغایی است!
ویژگان را صلا دادهاند: آنان که ایمان آوردهاند. افطاری برکت و سحری آمرزش گوارایتان باد که آن آفتاب خراسانفروز گفت: «بهراستی این ماه نه چون ماههای دیگر است! آن دم که به شما روی کند با برکت و رحمت آید و آن دم که از نزد شما برود با آمرزش گناهان برود.»
عیون اخبارالرضا، جلد 1 باب 28 حدیث 45