
آنطور که خودش در خاطراتش تعریف کرده، همیشه به روستایی بودنش بالیده است. زادگاهش تقی آباد از روستاهای بخش میان جام شهرستان تربت جام است. او و زادگاهش سرگذشتی شبیه به هم دارند و در طول این سالها عبور از جهان سنتی به جهان نو را از سر گذراندهاند. دوران کودکیاش در سکوت روستا و دور از دنیای مدرن گذشت. او در صفحه شخصیاش در بخشی از خاطراتش گفته، وقتی برای اولین بار برای سفر به مشهد مجبور شد سوار مینیبوس شود، از ترس گریه میکرد و بزرگترها به او میخندیدند. به عقیده او انقلاب اسلامی همه چیز را در زادگاهش تغییر داد و کم کم مدرسهشان نو نوار شد و روستا هم کمی سروسامان یافت. بعدترها برق و آب لولهکشی هم به روستای علی محمد آمد.
این تغییرات علی محمد را هر روز برای کشف فضاهای جدید خارج از روستا بیشتر ترغیب میکرد. همین شد که بعدها برای کشف دنیای بزرگتر وارد فضای سرودن شعر شد و بعدتر هم به تهران رفت و آنجا ماندگار شد تا امروز. امروز بخشی از فعالیتهای «مودب» در جایگاه مدیرعاملی موسسه «شهرستان ادب» است. این موسسه سال ۱۳۸۹ به همت گروهی از شاعران و داستان نویسان نخبه کشور تأسیس شد که در مدت کوتاهی از فعالیت خود، توانست به عنوان پایگاهی برای تولید متن و تربیت استعدادهای جوان شعر کشور در حوزه ادبیات متعهد مطرح شود. راهاندازی گروههای شعر و داستان، انتشار بیش از 160 عنوان کتاب در حوز شعر و داستان -که بیشترین جوایز را در جشنوارههای معتبر ملی کسب کردهاند- بخشی از نمود و بروز این موسسه است. جالب است، این را هم بدانیم که رهبر انقلاب سال 1397، در دیدار داستاننویسان با استقبال از فعالیتهای موسسه شهرستان ادب و مدرسه رمان فرمودند: «کاری که شهرستان ادب شروع کرده بسیار کار مهم و ارزشمندی است و باید ادامه پیدا کند.»
کودک روستایی دیروز؛ شاعر و مسئول فرهنگی امروز

علی محمد مؤدب، شاعر و مسئول فرهنگی ایرانی، در سال ۱۳۵۵ در تربت جام به دنیا آمد. او این روزها بیشتر با مجموعه شعرهای متنوعی همچون «عاشقانههای پسر نوح» و «مردههای حرفهای» شناخته میشود. آثارش غالباً در حوزه شعر سپید و کلاسیک دستهبندی میشوند. مؤدب علاوه بر شعرهای سپید، به نوشتن شعرهای کلاسیک و ترانه نیز مشغول است. او همچنین مدیرعامل مؤسسه شهرستان ادب است و برنده یا نامزد جوایز مختلف ادبی از جمله کتاب سال جمهوری اسلامی بوده است.
سبک شعری و ویژگیها

یکی از ویژگیهای بارز شعر مؤدب، پرداختن به مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی است. او با دقت و ظرافت به موضوعاتی مانند عدالت اجتماعی، حقوق بشر، فقر و نابرابری، عشق و دوستی و مسئولیتهای فردی و اجتماعی میپردازد. این موضوعات با احساسات عمیق و انسانی ترکیب شده و اشعار مؤدب را به آثاری تأثیرگذار و ماندگار تبدیل کردهاند. تنوع و عمق آثار او نشاندهنده تأثیرپذیری از رویدادها و تجربیات دوران زندگیاش است.
مؤدب در اشعارش از تصاویر زنده و واضح استفاده میکند؛ این تکنیک به خواننده کمک میکند تا بهراحتی با احساسات و تجربیات شاعر ارتباط برقرار کند. او توانسته است در اشعارش از ریتمها و وزنهای متنوعی بهره ببرد که به دلنشینی و خواندنیتر شدن آنها افزوده است. اشعار او دارای موسیقی درونی و هماهنگیهایی هستند که خواندن آنها را به تجربهای لذتبخش تبدیل میکنند. او در شعرهایش به دنبال بازتاب جهان و انسان معاصر است. تجربیات او و نوع نگاهش به زندگی خود و دیگران و همچنین رهایی از روابط محدود دو یا چند نفره در کنار تمرکز به تحولات جهانی، شعر او را از نظر دایره واژگان و دغدغه مندی از بسیاری از شعرهای امروز متفاوت کرده است.
فعالیتهای روزنامهنگارانه

درباره تفاوت نگاه مؤدب با بسیاری از شاعران و اندیشه عمیق نسبت به جهان پیرامون شاید فعالیت روزنامه نگاری او بی تأثیر نبوده باشد. او در حوزه فعالیتهای روزنامهنگارانه، با نشریاتی مانند ماهنامه «سوره»، مجله «راه» و روزنامه «ابرار» همکاری داشته و نقش مهمی در راهاندازی روزنامه «خورشید» ایفا کرده است. او در برخی جشنوارههای شعر از جمله جشنواره شعر جوان و کنگره شعر دفاع مقدس به عنوان داور و دبیر حضور داشته و در سال ۱۳۸۵ دبیر جایزه ادبی تهران بوده است.
همکاری با خوانندگانتا امروز تعدادی از شعرها و ترانههای علی محمد مؤدب با صدای خوانندگان مختلفی شنیده شده که از جمله این ترانهها میتوان به «بید مجنون» با صدای محمد معتمدی، «پشت شیشههای دنیا» با صدای فریدون آسرایی، «دست ساقی» با صدای وهاب ابراهیمی، «فرصت انتخاب» اجراشده توسط گروه سرود وصال و... اشاره کرد. البته باید به این نکته نیز اشاره کنیم که آلبوم موسیقی «عاشقانههای پسر نوح» با دکلمه خود او توسط شهرستان ادب منتشر شده است.
آثار و کتابهامؤدب در حوزه چاپ کتاب نیز جزو شاعران پرکار کشور به شمار میآید؛ تا امروز مجموعه شعرهای متعددی از او منتشر شده که نمایانگر تنوع و عمق آثار او هستند: «لالا لالا کبوتر بال داره»، «دستخون»، «سفر بمباران»، «کهکشان چهرهها»، «روضه در تکیه پروتستانها»، «عطر هیچ گلی نیست»، «الفهای غلط»، «مردههای حرفهای»، «همین قدر میفهمیدم از جنگ» و «عاشقانههای پسر نوح».
در پایان غزلی از محمد علی مؤدب را با هم مرور میکنیم:
غریبم جز تو میدانم رفیق و آشنایی نیست
صدایت میزند اندوه من، جز تو خدایی نیست
بلد یا نابلد سوی تو میپوید نیاز من
که جز ناز تو در شش سوی عالم ماجرایی نیست
همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی
همین هیچم، همین هم بر درت کم ادعایی نیست
کجاها رفتهام در جستوجو، برگشتهام خالی
کجاییای که خالی از تو میدانم که جایی نیست
تو را میخوانم امشب بر بلندیهای فریادم
ببین در کوهسار ناله جز بغضم صدایی نیست
مرا پیدا کن از هر های و هو، در صحبتت گم کن
که از من در کف من هیچ غیر از ردپایی نیست