printlogo


بازی پیچیده ترامپ
حسام رضایی



با دنبال‌کردن مواضع ترامپ در کمپین‌ انتخاباتی یا پس از تکیه‌زدن بر صندلی ریاست‌جمهوری آمریکا، درمی‌یابیم او با برساخت دوگانه‌ «حمله نظامی- توافق» و تاکید وسواس‌گونه بر بازداشتن ایران از دسترسی به سلاح هسته‌ای، نتایجی فراتر از توافق و «حل مسئله» را زیرنظر دارد. جنگ روانی رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران، با ادعای ارسال نامه به رهبری و تهدید به مذاکره‌، سویه و صورتی دیگر به خود گرفت. اما ترامپ چه می‌خواهد؟
ترامپ در تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، با حمله به اهمال‌کاری دموکرات‌ها خاصه شخص بایدن، آن‌ها را فراهم‌آورنده‌ شرایط مناسب برای مانور آزادانه تهران و اضلاع مقاومت در منطقه برشمرد و مدعی شد در صورت پیروزی، ایران را پای میز مذاکره خواهد کشاند. او پس از پیروزی مترصد تحقق آنچه گفته بود، برآمد و با زبان زور و قراردادن ایران در چارچوب ‌ تحمیلی «یا مذاکره-یا جنگ» کوشید شکل متفاوتی از دیپلماسی را بیازماید و تهران را از دستیابی به بمب اتم بازدارد. 
تهران ابتدا با وجود ارسال برخی پالس‌های مثبت از جمله ارجاع ترامپ به فتوای رهبری مبنی بر حرام‌بودن ساخت و به کارگیری سلاح‌های نامتعارف، پا پس کشید و بعد از مواضع آیت‌ا... خامنه‌ای مبنی بر غیرعقلانی و غیرشرافتمندانه‌بودن مذاکره، باب تعامل را موقتاً بست. مدتی بعد، قالیباف رئیس مجلس، از نوشته‌ای سخن به میان آورد که در آن، خلع سلاح ایران مطالبه شده بود. رسانه‌ها گفته‌های قالیباف را نشانه‌ای از پیغام ترامپ به ایران تعبیر کردند اما مرکز رسانه مجلس، گمانه‌ها را بی‌اساس خواند.  
پس از اظهارات آیت‌ا... خامنه‌ای موضع ایران درباره مذاکرات از حالت کژ دار و مریزِ گذشته بیرون آمد و میل به قطعیت یافت. موضع ایران دیگر روشن شده بود: «ایران تحت شرایط تحمیلی مذاکره نمی‌کند». این خط اخیرا در دیدار لاوروف، وزیر خارجه روسیه با مقامات کشورمان در تهران نیز تکرار شد. پوتین به واسطه رابطه مثبت‌اش با ترامپ، مدتی است سعی دارد «واسط حل‌وفصل کم‌هزینه مسئله هسته‌ای» باشد؛ به نحوی که طبق گفته اخیر پسکوف، سخنگوی کرملین، برنامه هسته‌ای ایران به «حوزه‌ای جداگانه» برای گفت‌وگوهای مسکو و واشنگتن تبدیل شده است.
پس از بازخوانی مختصر آنچه در چهار ماه گذشته میان ایران و آمریکا رفت، مناسب است دوگانه‌سازی‌های ترامپ حول مذاکره و حمله نظامی را از زاویه‌ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم. همان طور که در ابتدای نوشتار اشاره شد ترامپ با دوقطبی‌سازی، نتایجی فراتر از توافق و «حل مسئله» را مطمح نظر دارد. ابتدا باید گفت که آمریکا به مذاکره از موضع برابر، اساساً هیچ‌گونه اعتقادی ندارد و هدف ترامپ، خلع سلاح ایران برای تامین امنیت تل‌آویو است. این خلع سلاح البته صرفاً معطوف به تامین امنیت باند حاکم بر سرزمین‌های اشغالی نیست و اهدافی بالاتر، از جمله زمینه‌سازی برای خلع قدرت تهران و گذار از جمهوری اسلامی را مدنظر دارد؛ نوعی تلاش برای بازسازی سرنوشت معمر قذافی، که سلاح داد و سقوط را دید. ایده هدم نظام، پس از سقوط حکومت اسد جدی‌تر شد به نحوی که رهبر انقلاب، آن را با ضرب‌المثل «شنیدن بوی کباب» پاسخ گفتند.  
ترامپ با اصرار هیستریک بر این که «ایران اجازه ندارد بمب اتم داشته باشد» و الصاق دوگانه‌ «یا مذاکره کن-یا پذیرای جنگ باش»، می‌کوشد گزاره‌ عوامانه «نظامی رو بده بره» را در افکار عمومی ایرانیان ضریب دهد و بدین نحو، توان دفاعی کشور را مغایر احراز «زندگی معمولی» تصویر کند. نکته دیگری که نباید درباره تکرار گزاره‌های نخوت‌آلود و ملال‌آور ترامپ درباره توان دفاعی ایران از نظر دور داشت، این است که ترامپ سعی دارد ایران را با «خطر مستمر بقا» روبه‌رو سازد و کاری کند که تهران جز صیانت نفس، فرصت نظرداشت به امر توسعه، «در» یا «ورای» سرحدات خود را نیابد. ایرانِ باب طبع ترامپ، یک ایران عاجز و محدود به مرزهای سرزمینی است. طبیعی است با این نگاه مذاکره شکل نخواهد گرفت.