printlogo


ناگهان شعر

​​​​​​​
شیرکو بیکس (شاعر کردزبان عراقی)
شعر اول : 
افروختمت
‏من تاريكى را دوست‌تر داشتم.
‏خاموشت كردم
‏من روشنايى را دوست‌تر داشتم
‏به من نمى‌رسی تو
‏من
‏ميانِ افروختن و خاموش كردن و مرگِ خودم
‏ترديد و گمانى‌ام كه مرزها نمى‌پذيرندم.
شعر دوم :
دیری است
در این کوهستانِ سنگر گرفته ام
عشق از هر طرف مرا در محاصره کرده
این تنها محاصره ای ا‌ست
که روحم آرزو دارد هر روز نزدیک‌تر شود
حلقه اش تنگ‌تر شود
و زمانش طولانی‌تر
این جا آزادترم
این تنها محاصره ای‌ است  که آرزو دارم
از آن رهایی نیابم