ریاض در جست وجوی بیمهنامهای تازه
شاهد بنی اسدی
سیاست امنیتی عربستان سعودی، که همواره بر اتحادهای دیرین و خدشهناپذیر با ایالات متحده استوار بود، اینک در مواجهه با یک محیط ژئوپلیتیکی بهشدت متحول، راهبردهای خود را دگرگون ساخته است. ریشه این تغییر، بیش از هرچیز در بیثباتی فزایندهای نهفته است که متحدان واشنگتن نسبت به پایداری و قابل پیشبینی بودن سیاست خارجی ایالات متحده احساس میکنند؛ بیثباتیای که در دوران ریاستجمهوری دوم دونالد ترامپ و رفتار اخیر او با زلنسکی و سرزمین های از دست رفته اوکراین، با وضوح بیشتری آشکار شده است.
بازتاب روشن این وضعیت را میتوان در رویکرد پرنوسان ترامپ نسبت به اوکراین مشاهده کرد؛ جایی که ابتدا نشانههایی از حمایت کامل آمریکا به چشم میخورد، اما در ادامه، مواضع رئیسجمهور ایالات متحده با ابراز تردیدهایی همراه شد. این دگرگونی نهتنها تصویر ثبات و قابل پیشبینی بودن آمریکا را مخدوش کرده، بلکه اعتماد شرکای کلیدی آمریکا را در زمینه مسائل حساس امنیتی نیز بهطور جدی متزلزل ساخته است. بهعبارت دیگر، در فضایی که تنشها بین ریاض و واشنگتن حول موضوع آینده فلسطین و اختلافاتی بر سر مسیر صلح خاورمیانه افزایش یافته، این پرسش اساسی در ذهن سعودیها شکل گرفته است که آیا میتوانند در لحظات بحرانی آینده، بر تعهدات دفاعی ایالات متحده تکیه کنند یا خیر.
این تردید، صرفاً محدود به عربستان سعودی نیست؛ بلکه دامن دیگر شرکای سنتی آمریکا را هم گرفته است. نگرانیهای آنها ناشی از این واقعیت است که واشنگتن در چندین پرونده بینالمللی از شرق اروپا گرفته تا خاورمیانه رویکردی پرنوسان از خود بروز داده است و برخی دولتها نگراناند که در صورت بروز بحرانهای منطقهای حساس، کاخ سفید از تعهدات تاریخی خود برای دفاع از متحدانش عقبنشینی کند.
در این چارچوب، عربستان سعودی با درک عمیق از ریسکهای ناشی از اتکا به یک قدرت خارجی که رویکردش ممکن است با دگرگونیهای ناگهانی همراه شود، از راهبرد امنیتی تکمحور فاصله گرفته و مسیر متنوعتری را در پیش گرفته است. جذب سرمایهگذاری گسترده چین در آرامکو یکی از شواهد روشن این تغییر محسوب میشود؛ حرکتی که از سویی بهمثابه تلاش ریاض برای گسترش روابط اقتصادی با شرق آسیا بهشمار میآید و از سوی دیگر، نشاندهنده اراده سعودی برای حفظ ثبات اقتصادیاش در مقابل تنشهای احتمالی با شرکای غربی است. تعاملات فزاینده با روسیه و همکاریهای نظامی رو به رشد با اروپا نیز گواهی بر تمایل ریاض به شکلدهی یک سیاست خارجی چندجانبه است؛ رویکردی که هدف آن، کاهش آسیبپذیری راهبردی در برابر تصمیمهای پیشبینیناپذیر واشنگتن تلقی میشود.
در عرصه داخلی، دولت سعودی همزمان با تنوعبخشی به روابط خارجی، در پی تقویت ظرفیتهای دفاعی بومی خود برآمده است. سرمایهگذاری چشمگیر در ساخت زیرساختهای دفاعی، انتقال دانش و فناوریهای نظامی و حمایت از صنایع دفاعی داخلی، عربستان را در مسیر افزایش استقلال تاکتیکی و در نهایت، تابآوری راهبردی قرار میدهد. این رویکرد نشانهای از تمایل ریاض به مقاومسازی جایگاه خود در منطقه، مستقل از هرگونه نوسان یا خلأ امنیتی است که در آینده ممکن است از جانب واشنگتن یا سایر بازیگران جهانی پدید آید.
با وجود گامهای گسترده عربستان سعودی در متنوعسازی شرکا و تقویت توان دفاعی بومی، پرسشها و تردیدهای جدی همچنان پیرامون ثمربخشی و دوام این راهبرد باقی است. از سویی، محدودیتهای عملی در تأمین نیازهای نظامی و فناوریهای پیشرفته از منابع جایگزین و نیز دشواریهای احتمالی در تنظیم روابط با قدرتهایی چون چین و روسیه میتواند روند کنونی را با چالش مواجه سازد. از سوی دیگر، افزایش تنشهای منطقهای مانند اختلافهای حلنشده با همسایگان و تضاد منافع قدرتهای رقیب ممکن است هرگونه برنامهریزی بلندمدت را به خطر اندازد. در چنین فضای غیرخطی و پیچیده ای، سیاستورزی مطلوب نیازمند تعامل سازنده با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و پرهیز از وابستگی مفرط به یک قدرت خارجی است. موفقیت یا ناکامی راهبرد جدید ریاض نیز نه صرفاً به اراده داخلی آن، بلکه به تواناییاش در مدیریت همین معادلات پرابهام و اتخاذ دیدگاهی واقعبینانه در قبال فرصتها و محدودیتهای محیط پیرامونی بستگی خواهد داشت.