تکهای از ستونهای تخت جمشید ربوده شده و کنار جاده رها شد. ماسههای نقرهای سواحل جنوب به یغما برده شدند، دیوارهای بسیاری از آثار باستانی با یادگار نویسی تخریب شدند و باغچههای اطراف آرامگاه حافظ لگدمال و تعدادی از شاخهها شکسته شدند. اینها تنها بخشی از کلیپهایی است که در ایام نوروز در فضای مجازی منتشرشده است. اگر قوم مغول بهعنوان مهاجمان خارجی روز و روزگاری کتابخانههای ما را به آتش کشید، وندالیستها امروز از داخل کشور کمر به نابودی آثار تاریخی بستهاند. عید نوروز 1404 که باید فرصتی برای جشن و شادی و بازدید از میراث فرهنگی ایران باشد، متأسفانه به صحنهای برای تخریب آثار تاریخی و فرهنگی کشور تبدیل شد. وندالیستها به آثار تاریخی و میراث فرهنگی ایران حمله کردند و صدمات جبرانناپذیری به این گنجینههای ارزشمند وارد آوردند. در این میان، نه فردی دستگیر شد و نه افرادی جریمه شدند و تا این لحظه واکنشی بازدارنده از سوی وزارت میراث فرهنگی مشاهده نشده است. حالا یک سؤال از وزیر میراث فرهنگی؛ آیا برنامه یا قانونی برای برخورد با این حرکتهای ضد فرهنگی دارید؟وندالیسم چیست و وندالیستها
چه کسانی هستند؟وندالیسم یا تخریب گرایی، به معنای آسیب عمدی به اموال عمومی یا آثار فرهنگی است. این رفتار که اغلب ناشی از ناکامی اجتماعی، بحران هویت و کمبود آموزش و آگاهی است، به تهدیدی جدی برای میراث فرهنگی تبدیلشده است. وندالیستها، افرادی هستند که به دلایل مختلف، ازجمله اعتراض اجتماعی یا تخلیه روانی، به تخریب آثار تاریخی و فرهنگی میپردازند. این رفتارها نهتنها به تخریب فیزیکی این آثار منجر میشود، بلکه بحران هویت فرهنگی را نیز تشدید میکند.
نمونههای تخریب آثار تاریخی در نوروز
تخت جمشید: در ویدئویی که در فضای مجازی منتشر شد، تکهای از ستونهای تخت جمشید ربوده و کنار جاده رها شده است. این اتفاق نشاندهنده ضعف در حفاظت از این محوطه تاریخی و بیتوجهی به اهمیت آن است. البته بعدها مدیرکل میراث فرهنگی استان فارس در گفتوگو با برخی رسانهها در واکنش به این کلیپ اعلام کرده بود که «هیچ قطعهسنگی از تخت جمشید جدا نشده است. سنگ مذکور متعلق به مجموعه جهانی تخت جمشید است و ۱۳ فروردین ۱۴۰۴ توسط فردی که در ویدئو دیده میشود، پیدا و تحویل یگان حفاظت شده است. هیچ سنگی از تخت جمشید جدا یا سقوط نکرده است. این منطقه بین تخت جمشید و نقش رستم، بخشی از شهر پارسه است که آثار باستانی سطحی و زیرسطحی زیادی دارد این قطعهسنگ نیز یکی از همین آثار بوده که بهمرورزمان نمایان شده است. محدوده شهر پارسه منطقهای غنی از آثار باستانی است که ممکن است بهمرور زمان و در اثر عوامل طبیعی ظاهر شوند.» البته این پاسخ شاید خبر ربوده شدن و یا تخریب آثار باستانی را رد کند اما آیا کمکاری میراث فرهنگی را هم توجیه میکند؟
سواحل جنوب: ماسههای نقرهای سواحل جنوب که یکی از جاذبههای طبیعی و بومی ایران است، توسط گردشگران به یغما برده شد. این اقدام نهتنها به محیطزیست آسیب رساند، بلکه زیبایی و ارزش این منطقه را نیز خدشهدار کرد.
دیوارهای آثار باستانی: دیوارهای بسیاری از آثار باستانی در نوروز قربانی یادگار نویسی گردشگران شدند. این رفتار، علاوه بر تخریب ظاهر این بناها، به اصالت و ارزش تاریخی آنها نیز آسیب زده است.
حافظیه: گلهای کاشتهشده در مجموعه آرامگاه حافظ که یکی از محوطههای فرهنگی و تاریخی ایران است، در روز اول فروردین توسط گردشگران لگدمال شدند. این اقدام نشاندهنده بیتوجهی به اصول گردشگری مسئولانه است.
ریشههای وندالیسم
وندالیسم معمولاً حاصل ترکیبی از عوامل اجتماعی، روانی و فرهنگی است:
ناکامی اجتماعی: احساس نابرابری و ناکامی در زندگی میتواند به بروز رفتارهای تخریبگرانه منجر شود. فرد ممکن است از طریق تخریب آثار تاریخی، احساس قدرت و تأثیرگذاری کسب کند.
کمبود آموزش و آگاهی: بسیاری از افراد ارزش میراث فرهنگی و نقش آن در هویت ملی را درک نمیکنند. این ناآگاهی، زمینهساز رفتارهای غیرمسئولانه مانند تخریب و یادگار نویسی است.
بحران هویت: کسانی که فاقد ارتباط عمیق با هویت فرهنگی و تاریخی خود هستند، ممکن است انگیزهای برای حفاظت از آن نداشته باشند.
گفتوگواحساس بیهویتی، عامل تخریب میراث فرهنگی و تاریخی
دکتر امانا... قرائیمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه، درباره پدیده وندالیسم و ریشهشناسی آن به روزنامه خراسان گفت: بر اساس نظریههای مطرح شده میان جامعهشناسان جهان، در دنیایی که افراد دچار گمنامی، بینامی و بیهویتی شدهاند، برای این که خودشان را به دیگران معرفی کنند، نامشان را بر آثار تاریخی حک میکنند. این موضوع ریشههای روانی و جامعهشناسانه دارد. این افراد به دلیل احساس بیهویتی در خود، هیچ اثر ملی و فرهنگی را دارای هویت و ارزش نمیدانند و چنین اقداماتی انجام میدهند.طبق دیدگاه شیکاگو، این اتفاق در شهرهای بزرگ رخ میدهد؛ شهرهایی که مظهر دنیای بیهویتی و گمنامی هستند.قرائیمقدم تأکید کرد : نوع تربیت در آموزشوپرورش و خانوادهها، همراه با عقدههای حقارتی، زمینهساز این معضل است. آموزشوپرورش باید از همان کودکی، در کتابهای درسی، اهمیت آثار فرهنگی و تاریخی را به مردم جامعه آموزش دهد. همچنین میراث فرهنگی باید اصول حفاظتی از این اثار تاریخی را تشدید کند، مجلس قوانین بازدارنده وضع کند، دولت بودجه های مربوط به میراث فرهنگی و تاریخی را افزایش دهد و تمامی ارگان های دولتی و رسانهها با جدیت برای آگاهی بخشی وارد عمل شوند.البته باید به این مهم اشاره کرد که نه تنها سازمانها و ارگانهای دولتی، بلکه تکتک افراد جامعه وظیفه دارند برای برچیدن این معضل اجتماعی تلاش کنند. اگر میخواهیم ایران، پایدار بماند، باید با تمام توان از میراث فرهنگی و تاریخیمان محافظت کنیم.