printlogo


اظهارات رئیس جمهوردرخصوص تمایل به حضور سرمایه گذاران آمریکایی مورد نقد جدی کارشناسان قرار گرفت
خطر سیگنال دهی اشتباه از تهران
جعفر یوسفی

​​​​​​​
در حالی‌که درآستانه آغاز دور جدیدی از مذاکرات میان ایران و آمریکا به سر می بریم و هردو طرف درحال برنامه ریزی دقیق روی کلمات و خبرهایی هستند که تا روز شنبه منتشر می شود؛ رئیس جمهور پزشکیان، در جمعی رسمی اظهار داشت :  «هیچ مخالفتی با سرمایه‌گذاری مشروع حتی از سوی سرمایه‌گذاران آمریکایی در کشور وجود ندارد». اگرچه چنین جمله‌ای ممکن است در نگاه اول نشان‌دهنده رویکردی باز و تعاملی از سوی دولت باشد، اما درمتن بازی پیچیده و چندلایه‌ دیپلماسی، این قبیل اظهارات بیش از آن که نشانه‌ تعامل سیاسی باشد، می‌تواند گاف خطرناکی تلقی شود که به طور مستقیم در زمین عملیات روانی آمریکایی‌ها بازی می‌کند.
اشتیاقی که می‌تواند پرهزینه باشد
تجربه به ما آموخته است که آمریکایی‌ها در آستانه مذاکرات، معمولاً یک سناریوی مشخص را دنبال می‌کنند: شرطی‌سازی افکار عمومی و بازار ایران .آن ها از طریق رسانه‌های بین‌المللی و حتی شبکه‌های اجتماعی، فضایی ایجاد می‌کنند که مردم، فعالان اقتصادی و حتی برخی مسئولان، با نوعی توهم توافق قریب‌الوقوع، دست به پیش‌خور کردن نتایج مذاکره بزنند. این سناریو یک هدف دارد: فشار از پایین به بالا. یعنی جامعه‌ ایران، خود به موتور فشاری بر مذاکره‌کنندگان تبدیل شود تا هر توافقی را مطلوب‌تر از عدم توافق بدانند. در این میان، اظهارات احساسی و بی‌محاسبه از سوی مقامات ارشد، دقیقاً همان چیزی است که طراحان جنگ روانی در آن سوی مرزها به دنبالش هستند. وقتی رئیس‌جمهور ایران، تنها چند روز مانده به مذاکرات، چنین اشتیاقی برای سرمایه‌گذاران آمریکایی ابراز می‌کند، این پیام را القا می‌کند که ما بیش از آنچه نشان می‌دهیم، به توافق نیازمندیم. آیا این پیام‌، به نفع تیم مذاکره‌کننده است؟
رؤیای خوش سرمایه‌گذاری آمریکایی؛ واقعیت یا خیال؟
فراتر از بُعد دیپلماتیک، یک نگاه اقتصادی دقیق‌تر نیز لازم است. در حالی‌که دونالد ترامپ – با همان روحیه اقتصاد کاسب مسلکش  به متحدین قدیمی خود فشار می‌آورد تا سرمایه‌هایشان را از کشورهای دیگر خارج و به خاک آمریکا منتقل کنند، آیا منطقی است که ما دل‌خوش به سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در ایران باشیم؟ سرمایه‌گذاری‌ای که حتی اگر از فیلترهای سیاسی هم عبور کند، از منظر ساختار واقعی اقتصاد آمریکا عملاً غیرممکن به نظر می‌رسد. نباید فراموش کرد که بخش عمده سرمایه‌گذاری‌ها در آمریکا توسط شرکت‌های خصوصی انجام می‌شود؛ شرکت‌هایی که بسیاری از آن‌ها، سهامداران اصلی‌شان از لابی‌های صهیونیستی هستند. چگونه می‌توان تصور کرد که این جریان‌های قدرتمند اقتصادی، با منافع راهبردی ضدایرانی، یک‌باره چرخش کرده و برای رونق‌بخشی به اقتصاد ایران دست به جیب شوند؟
مشاوران رئیس جمهور کجا هستند؟
واقعیت این است که در میدان پیچیده سیاست خارجی، هر کلمه‌، هر جمله و حتی لحن یک مقام ارشد، وزنی معادل چندین امضای رسمی دارد. این دقیقاً همان جایی است که نقش مشاوران سیاسی حرفه‌ای پررنگ می‌شود. رئیس‌جمهور هر کشور، فارغ از سابقه‌اش در دیگر حوزه‌ها، نیازمند تیمی منسجم و آگاه در حوزه راهبردی سیاست خارجی است تا پیش از هر سخنرانی، ابعاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی هر جمله را بسنجد. اظهارات اخیر رئیس‌جمهور، بیش از آن که نشان از تسلط بر صحنه مذاکرات و پیش‌بینی واکنش‌ها باشد، گویای یک نگاه ساده‌انگارانه به روابط ایران و آمریکا است. نگاهی که اگر با اصلاح مواجه نشود، ممکن است هزینه‌های گزافی برای کشور، بازار و حتی امنیت روانی جامعه داشته باشد. مذاکرات دیپلماسی، میدان «دقت در بیان» است، نه «نمایش در سخن». جامعه‌ ایران بیش از هر زمان دیگری به امیدی واقعی، تدبیری ملموس و عقلانیت در تصمیم گیری نیاز دارد، نه آرزوهای خوش‌رنگی که با یک خبر، می‌تواند فرو بریزد و بازار را به لرزه بیندازد. با این حال در آستانه مذاکرات همه رسانه‌ها باید دقت کنیم در عین حال که رفتار مسئولین داخلی را نقد می کنیم حواسمان به حمایت تمام عیار از تیم مذاکره کننده کشورمان باشد و به هیچ عنوان تصویر ضعف یا اختلاف انگیزی از درون کشور به بیرون مخابره نکنیم.