printlogo


گزارشی درباره سردرگمی مطالبه ای در اولویت بندی پروژه های برقی سازی خط آهن مشهد - تهران و پروژه قطار سریع السیر
«قطار برقی مشهد» نه یک کلمه کمتر ، نه یک کلمه بیشتر
مسعود حمیدی


​​​​​​​
«قطار سریع‌السیر مشهد در اولویت است» منظورم برقی سازی است. این گزاره و اشتباه لفظی شاید سال‌هاست که گریبان استان را گرفته است. تصور کنید که خبرنگار از مدیر عالی وزارتخانه می‌پرسد قطار سریع‌السیر مشهد - تهران بنا بود دهه فجر امسال به بهره‌برداری برسد چه شد؟ مدیر مربوطه هم درباره سرنوشت قطار سریع‌السیر توضیح می‌دهد اما توضیحاتی که ارائه می‌کند مربوط به پروژه برقی سازی خط آهن مشهد - تهران است، درحالی‌که منظور خبرنگار «قطار تندروی مشهد - تهران» بود! یعنی هم خبرنگار سؤال را اشتباه طرح کرد و هم مدیر مربوطه وضعیت یک پروژه را برای پروژه‌ای دیگر توضیح داد. کوتاه و ساده تفاوت این دو پروژه یعنی برقی سازی خط آهن مشهد - تهران با پروژه قطار سریع‌السیر مشهد - تهران این است که در برقی سازی بناست خط موجود ریلی مشهد تهران برقی سازی شود تا فاصله زمانی این کلان‌شهر به نصف کاهش دهد و کل هزینه‌ پروژه دو میلیارد دلار برآورد شده است اما قطار سریع‌السیر، مگا پروژه‌ای 20 میلیارد دلاری است که هنوز حتی مطالعات آن انجام ‌نشده و روی کاغذ سفید است.
در طول 2 دهه گذشته کش‌وقوس تغییر دولت‌ها باعث شده بود که هیچ‌کدام از این دو پروژه به سرانجام نرسند. دولت نهم و دهم قطار سریع‌السیر را مطرح کرد اما حتی مطالعات آن را انجام ندادند و دولت یازدهم و دوازدهم تا پای عملیات اجرای برقی سازی خط آهن مشهد تهران پیش رفت اما با خروج آمریکا از برجام دولت چین هم از اجرای این پروژه عقب نشست. با روی کار آمدن دولت سیزدهم، برقی سازی خط آهن فعلی کنار گذاشته شد و قطار سریع‌السیر در صدر مطالبات دولت و استان قرار گرفت اما در عمل حتی یک مطالعه هم برای این مگا پروژه انجام نشد. دولت چهاردهم هم امروز گرفتار همین وضعیت است. اگرچه استاندار خراسان رضوی تأکید دارد که برقی سازی خط آهن فعلی در اولویت است اما در عمل و در نشست های استانی که خبرهای آن منتشر می‌شود گویی هنوز این مسئله به‌طورجدی در اولویت قرار نگرفته است. طوری که اخیراً شورای گفت و گوی دولت و بخش خصوصی استان هم به این موضوع ورود کرده است اما در همه جلسات این دو پروژه در موازات یکدیگر مطرح می‌شوند.
این رویه یک اشکال اساسی دارد؛ زمانی که مدیران استانی هنوز بین پروژه اولویت‌دار 2 میلیارد دلاری که سهل‌الوصول و اجرای آن راحت تر است و مگا پروژه 20 میلیارد دلاری تفاوتی در مطالبه گری قائل نمی‌شوند طبیعی است که مدیران پایتخت‌نشین هم در پاسخ به این مطالبات ملغمه‌ای از این دو پروژه را روی سفره استان می‌گذارند. درواقع الان استان خراسان رضوی و مدیران آن بر سر اولویت قرار دادن برقی سازی خط آهن فعلی مشهد - تهران همسو نشده اند، البته در افق بلندمدت 20 سال آینده بدون شک باید قطار سریع‌السیر مشهد تهران اجرایی شود. اما امروز آنچه قابل ‌اجرا و در دسترس است برقی سازی خط فعلی ریل مشهد تهران است. البته وقتی خبرهای منتشرشده از جلسات استانی را مطالعه می‌کنیم شاهد نوعی تلفیق ناخواسته کلامی این دو پروژه هستیم یعنی مدیر و یا مسئول استانی درحالی‌که درباره قطار سریع‌السیر صحبت می‌کند منظورش همان برقی سازی خط فعلی مشهد تهران است و مخاطب آن که مدیران ارشد دولتی‌اند در واکنش به مطالبه به قطار سریع‌السیر اشاره می‌کنند که در عمل خروجی نداشته و حداقل در کوتاه‌مدت و بلندمدت امکان عملیاتی کردن آن وجود ندارد.
قطار برقی فقط مطرح شود
ما پیشنهاد می‌دهیم مدیران استانی چه بخش خصوصی و چه دولت برای اجتناب از این تلفیق لفظی دو پروژه از این به بعد در مطالبات خود به‌جای قطار سریع‌السیر یا برقی سازی قطار فعلی از « قطار برقی» استفاده کنند؛ این‌طوری مشخص می‌شود دقیقاً مدیران استانی کدام پروژه را مدنظر و مورداشاره دارند و طرف مقابل هم می‌داند دقیقاً درباره کدام پروژه به مطالبه پاسخ بدهد چنانچه این موضوع حتی در نشست با معاون اول رئیس‌جمهور در سفر اخیر خود به مشهد به وجود آمده بود.
بنابراین بر اساس آنچه استاندار خراسان رضوی اعلام کرد و مطالبه قابل‌اجرا و دارای اولویت استان است از این به بعد برای رساندن مطلب به مخاطب تنها و تنها به «قطار برقی» مشهد تهران اشاره‌ شده و اجرای آن مورد مطالبه قرار بگیرد. از سوی دیگر باید توجه داشت پروژه قطار سریع‌السیر مشهد - تهران تنها پروژه‌ای است که در برنامه هفتم توسعه کشور مورداشاره قرارگرفته است و عملا دولت نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد؛ بنابراین مدیران استانی این نگرانی را نداشته باشند که عدم طرح این پروژه به معنی حذف شدن آن است زیرا این پروژه قابل‌حذف شدن نیست. از سوی دیگر مسئله بسیار مهم آن است که مطالبه آرمانی پاسخ آرمانی خواهد گرفت به‌مانند اتفاقی که در دولت نهم و دهم و دولت سیزدهم رخ داد؛ زیرا واقعیت این است که آن قدر پروژه خرد و درشت روی میز دولت است که مطالبه مگا پروژه 20 میلیارد دلاری با جیب خالی دولت تنها وعده‌های آرمانی نصیبش می‌شود.