کارگاه تخصصی «ادبیات دینی» به همت مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، با حضور مصطفی مستور، نویسنده برجسته کشور، در مکتب رضوان مشهد برگزار شد. به گزارش خراسان، این سلسله نشستها از هفته اول اسفند ۱۴۰۳ آغاز شد و طی پنج جلسه تا ۲۶ اردیبهشت ادامه دارد. این نشست ها بهصورت برخط و حضوری برگزار شده و در حال برگزاری است که فرصتی ارزشمند برای تعامل مستقیم علاقهمندان با این نویسنده نامآشنا را فراهم آورده است.

مصطفی مستور در ابتدای نشست پایانی این کارگاه تخصصی که سه شنبه شب گذشته در مکتب هنر رضوان برگزار شد، به معرفی سه تکنیک کلیدی در داستان نویسی پرداخت و گفت: «خلق شخصیتی خاص که بتواند حرفهای عمیق و فلسفی بیان کند، قرار دادن این شخصیت در یک فضای کاملاً معمولی و تعلیق در پایان داستان که مخاطب را تا لحظات پایانی از وقوع اتفاق مهم بیخبر نگه میدارد، جزو مهمترین تکنیکهای داستاننویسی هستند که نباید از آنها غافل شد.»
وی تصریح کرد: «یکی دیگر از روشهای مؤثر در داستان، شروع آن از وسط یک دیالوگ است. این شیوه باعث میشود که خواننده بهسرعت وارد فضای داستان شود، بدون این که در مقدمهای طولانی و توصیفی غرق شود. فرض کنید چند جمله گفته شده و شما از این جا شروع میکنید: آقای مککاردن که روی تخت تکنفره دور از روزنه اتاقک کشتی دراز کشیده بود، گفت: بچه اگر همین الان نیایی پایین، چنان روز قشنگی نشانت بدهم که حظ کنی.»
رنجهای کاذب این دنیا
این نویسنده سرشناس در ادامه ضمن تشریح مفهوم رنج کاذب در داستان «تدی» نوشته سلینجر خاطرنشان کرد: «در صفحه ۲۵۴ داستان، تدی میخواهد بگوید که تمام رنجهایی که ما در این جهان متحمل میشویم از جنس رنجهایی در خواب است. و چه زمانی بیدار میشویم؟ وقتی که بمیریم، بیدار میشویم و میبینیم که تمام آن خواب و خیال بوده است و حقیقت زندگی را در آن جا درک میکنیم.این موضوع یادآور حدیث «الناس نیامٌ فإذا ماتوا انتبهوا» به نقل از پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) است که اشاره به غفلت انسانها از حقیقت زندگی در دوران حیات و بیداری آنها پس از مرگ دارد.»
کلیشهزدایی از مفهوم دوست داشتن
یکی دیگر از مباحث مطرحشده در این جلسه، پرداختن به مفهوم کلیشهزدایی در «دوست داشتن» بود. مصطفی مستور در این باره نیز گفت: «در بخشی از داستان «تدی»، سلینجر تلاش کرده است تا نگاه کلیشهای به محبت را تغییر دهد. او با استفاده از این تکنیک، از مفهوم دوستداشتن کلیشهزدایی کرده است. زیرا دوستداشتن یک احساس است و ما تاکنون دلیل دوستداشتن را احساسات میدانستیم، ولی سلینجر در این کتاب میگوید دوست داشتن از روی احساسات، دوستداشتنِ آبکی است.»
حساسیت بالای نامگذاری کتاب
همچنین مصطفی مستور خاطرنشان کرد: «انتخاب نام، برای داستان یکی از مهمترین موضوعاتی است که میتواند در موفق شدن یا نشدن آن تاثیر بسزایی داشته باشد. پس از پایان نگارش داستان، باید نام آن انتخاب شود. برای این کار، تکنیکهای زیادی وجود دارد، اما یکی از بدترین روشها، انتخاب نام شخصیت است. این کار بسیار ساده و دم دستی است، مگر در مواردی که شخصیت اصلی عصاره داستان باشد و نبودن او باعث فروپاشی کل روایت شود، همانند نام «تدی» که سلینجر به درستی برای داستانش انتخاب کرده است. اگرچه بهترین انتخاب نیست، اما برای این داستان مناسب است.»
اهمیت پایانبندی در داستاننویسی
در جمعبندی مباحث مطرحشده این کارگاه، نویسنده کتاب «روی ماه خداوند را ببوس» به اهمیت پایانبندی بهعنوان یکی دیگر از تکنیکهای طلایی نویسندگی اشاره کرد و گفت: «یکی از ویژگیهای پایان بندی خوب، وجود ابهام است؛ ابهام باعث میشود که مخاطب به تفکر واداشته شود. دومین ویژگی یک پایان خوب، آن است که به شخصیت اصلی داستان تعلق داشته باشد، نه شخصیت فرعی. سومین نکته را چخوف نویسنده بزرگ این گونه بیان کرده است؛پایان بندی خوب آن پایان بندی است که نویسنده در طول داستان به آن اشاره کرده باشد و ناگهان مثل قارچ سبز نشوند.»