از پیادهرو تا پیادهراه مرگ
مجتبی بهاروند/عضو سابق شورای شهر مشهد
در روزگاری نهچندان دور، در شورای پنجم شهر مشهد، با دغدغه ارتقای کیفیت زندگی شهری و ایجاد زیرساختهایی برای حملونقل پاک، اقدام به احداث ۱۲۰ کیلومتر مسیر دوچرخه در سطح شهر کردیم؛ مسیری که قرار بود شهروندان را به سوی دوچرخهسواری، سلامت و هوای پاک سوق دهد. اما با تأسف و صراحت باید اعلام کرد که این مسیرها، نه تنها کارکرد خود را از دست دادهاند، بلکه به فضایی پرخطر و رعبآور برای مردم تبدیل شدهاند.
کافی است گشتی در پیادهراههای شهر، بهویژه در هسته مرکزی بزنید. صدای غرش موتور، در تمام طول مسیر پشت سرتان است. گویی در حال تعقیب و گریز هستید، بیآن که جرمی مرتکب شده باشید! ترس از تصادف، حس دایمی ناامنی و اضطراب، دیگر بخشی از تجربه روزمره عابران پیاده و دوچرخهسواران شده است. مشهد شهری که روزگاری میخواست پیشگام حملونقل پاک در کشور باشد اما حالا به جولانگاه موتورهایی تبدیل شده که قانون را نه زیر پا که زیر چرخ خود له کردهاند.
آنچه اتفاق افتاده، تنها به رفتار قانونگریزانه برخی موتورسواران محدود نمیشود؛ بلکه نتیجه یک بیعملی و کمکاری است. نظارت حداقلی، نبود برخورد قانونی با متخلفان و چشمپوشی دستگاههای مسئول، باعث شده تا فضای عمومی شهر به دلیل این تخلفات موتورسواران به مرز ناامنی برسد. وقتی موتورسوار به راحتی وارد پیادهرو و مسیر دوچرخه میشود، وقتی هیچ دوربینی و مأموری این تخلف را ثبت نمی کند یا جرمی برای این تخلف در نظر گرفته نمیشود، چه پیامی به مردم و قانونگریزان داده میشود؟ آیا جز این است که «هر که زورش بیشتر، سهمش از شهر بیشتر»؟
شهر، ملک شخصی موتور نیست. پیادهرو، حیاطخلوت موتورسواران نیست. اگر امروز جلوی این روند خطرناک گرفته نشود، فردا باید تاوان آن را با جان شهروندان پس بدهیم. اما آیا راهکاری هست؟ بله، هست. مشروط بر این که ارادهای برای اجرای آن وجود داشته باشد.
راهکارهای فوری و میانمدت برای بازپسگیری فضای شهری:
1- افزایش برخورد قانونی با متخلفان: نیروی انتظامی موظف است حضور میدانی و گشتهای موتوری در پیادهراهها و مسیرهای دوچرخه را افزایش دهد و با تخلف ورود موتورسواران به این فضاها قاطعانه و بدون اغماض برخورد کند.
2- نصب موانع فیزیکی هوشمند: در ورودی مسیرهای دوچرخه و پیادهروهای کلیدی، باید موانع فیزیکی طراحیشده برای عبور دوچرخه و عبور غیرممکن برای موتور نصب شود. این راهکار در بسیاری از کشورها با موفقیت اجرا شده است.
3- استفاده از دوربینهای کنترل هوشمند: نصب دوربینهای پلاکخوان در ورودی پیادهروها و مسیرهای دوچرخه، با قابلیت ارسال خودکار جریمه برای متخلفان، میتواند در مدت کوتاهی تأثیرگذار باشد.
4- محرومیتهای اجتماعی برای متخلفان تکراری: صدور قبض جریمه کافی نیست؛ باید برای متخلفان مکرر، محرومیتهایی نظیر توقیف موتور، تعلیق گواهی نامه و حتی امتیاز منفی اجتماعی در نظر گرفته شود.
5- اطلاعرسانی و فرهنگسازی گسترده: بدون مشارکت مردم، هیچ راهکاری پایدار نخواهد بود. باید در رسانههای شهری، مدارس، فرهنگسراها و فضای مجازی، بهصورت مستمر درباره حق عابر پیاده و دوچرخهسوار اطلاعرسانی و آموزش صورت گیرد.
6- بازنگری در قوانین شهری و تعریف جرم شهری برای ورود موتورسوار به پیادهرو: تخلف ورود به پیادهرو، باید به جرم تهدید امنیت عمومی ارتقا پیدا کند، نه صرفاً تخلف رانندگی.
آنچه در خطر است، فقط جان مردم نیست؛ اعتماد عمومی به مدیریت شهری و حاکمیت قانون است. اگر فضاهای عمومی شهری را به حال خود رها کنیم، قانونگریزی و بینظمی به هنجار تبدیل خواهد شد. امروز باید تصمیم بگیریم که شهر را برای مردم میخواهیم یا برای قانونگریزان؟ اگر جواب، مردم است، باید همین حالا وارد عمل شویم.