
در حالی که عقربههای ساعت، نخستین جلسه مذاکرات کارشناسی بین ایران و آمریکا در مسقط را نشان میدهد، گمانهزنیها درباره ترکیب تیم مذاکرهکننده و دستور کار گفت وگوها همچنان داغ است. رسانههای آمریکایی از ایفای نقش یک چهره آشنا از دولت ترامپ در هدایت این مذاکرات خبر میدهند. نشریه پولیتیکو فاش کرده که مایکل آنتون، مدیر برنامهریزی سیاست وزارت امور خارجه آمریکا و سخنگوی سابق شورای امنیت ملی کاخ سفید در دولت ترامپ، رهبری تیم فنی آمریکا در مذاکرات با ایران را بر عهده گرفته است. انتخابی که میتواند نشاندهنده رویکردی مشخص از سوی واشنگتن در قبال پرونده هستهای ایران باشد. آنتون به عنوان یکی از مهرههای کلیدی در تدوین راهبردهای سیاست خارجی آمریکا شناخته میشود. حضور او در راس تیم مذاکرهکننده، از یک سو نشان میدهد که دولت فعلی آمریکا برای جنبه فنی مذاکرات اهمیت ویژهای قائل است و از سوی دیگر، این احتمال را تقویت میکند که واشنگتن به دنبال توافقی است که بر جزئیات فنی و چارچوبهای عملیاتی تمرکز داشته باشد. در مقابل، مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه و کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزیر امور خارجه ایران، هدایت هیئت فنی ایران در این دور از مذاکرات کارشناسی غیرمستقیم را بر عهده دارند. همزمانی این گفتوگوها با سومین نشست غیرمستقیم میان رؤسای هیئت های دو کشور، حکایت از آن دارد که طرفین در پی یافتن سازوکارهای اجرایی برای هرگونه توافق احتمالی هستند. ورود به این مرحله از مذاکرات، نشاندهنده تمایل هر دو طرف به عبور از کلیات و ورود به جزئیات است؛ اگرچه سایه ابهامات و تنشهای سیاسی همچنان بر فضای مذاکرات سنگینی میکند.
"ایده بزرگ" یا "تکرار مکررات"؟
همزمان با آغاز مذاکرات مسقط، "لارنس نورمن"، خبرنگار والاستریت ژورنال، از موضعگیری جدید وزیر خارجه آمریکا درباره غنیسازی خبر داده است. بر اساس گزارش او، آمریکا پیشنهاد داده که سوخت مورد نیاز برنامه هستهای غیرنظامی ایران از خارج تامین شود. پیشنهادی که با مواضع صریح و پیشین ایران در خصوص حق قانونی غنیسازی در داخل کشور، در تضاد آشکار است. این چرخش موضع میتواند مذاکرات کارشناسی را با چالشی جدید مواجه سازد و اهمیت نقش آنتون در مدیریت این مرحله را دوچندان کند. اعلام این خبر از سوی منابع آمریکایی را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد: نخست، تلاش برای اثرگذاری بر روند مذاکرات و دوم، تلاش برای اصلاح برداشتهای صورت گرفته از اظهارات پیشین مقامات آمریکایی در خصوص به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران. با توجه به جایگاه وزیر خارجه آمریکا، فرضیه دوم محتملتر به نظر میرسد.
غنیسازی؛ خط قرمز غیرقابل عبور
به نظر میرسد که واشنگتن بار دیگر ایده قدیمی تأمین سوخت هستهای ایران از منابع خارجی را با عنوان "طرح بزرگ جدید" روی میز گذاشته است. اما تاریخچه دیپلماسی هستهای ایران و غرب بهوضوح نشان میدهد که این نه یک ابتکار تازه، بلکه تکرار یک روایت شکستخورده است. ایدهای که بارها مطرح و بارها رد شده، زیرا تهران آن را بهمثابه تضعیف استقلال و تهدید امنیت انرژی خود میداند. در واقع، اظهارات اخیر وزیر امور خارجه آمریکا، تلاشی برای ترمیم لغزش زبانی یا ناتوانی مقامات پیشین در تبیین دقیق موضع واشنگتن است. با این حال، اصل اختلاف در جای دیگری نهفته است: پافشاری ایران بر حق ذاتی غنیسازی داخلی.از نگاه تهران، سوخت خارجی هرگز نمیتواند تضمینی پایدار برای امنیت انرژی و استقلال فناورانه باشد. تجربه خروج آمریکا از برجام و کارشکنیهای مکرر در تحویل سوختهای مورد نیاز، این بیاعتمادی را عمیقتر کرده است. از این رو، غنیسازی نه فقط یک فناوری، بلکه یک خط قرمز راهبردی است. پاسخی که تهران بارها داده، یک جمله ساده و صریح است: "غنیسازی داخلی، تضمین واقعی است."
دوگانگی واشنگتن؛ مانعی بر سر راه توافق
به نظر میرسد که دولت آمریکا با نوعی دوگانگی در رویکرد خود نسبت به برنامه هستهای ایران مواجه است. از یکسو، نمیخواهد به حذف کامل برنامه هستهای ایران پافشاری کند و از سوی دیگر، حاضر به پذیرش واقعی حق غنیسازی نیست. این تناقض میتواند به مذاکراتی پر از شرطگذاری و بازی با واژهها منجر شود. اگر ایده تأمین سوخت از خارج، بنا به گفته وزیر خارجه آمریکا، از سوی نمایندگان این کشور در مذاکرات مطرح شود، نشست آتی در مسقط میتواند صحنه تقابل همین تناقضها باشد.
واقعیت این است که موضوع غنیسازی در دل همه توافقات هستهای ایران با غرب، از برجام تا پیشنویسهای نیمهکاره، همواره مرکز ثقل بوده و خواهد بود. تلاش برای ارائه تصویری تازه از یک ایده قدیمی، نمیتواند خاطره تاریخی بیاعتمادی را از ذهن تهران پاک کند. به زودی، دوباره همان پرسش قدیمی روی میز قرار خواهد گرفت: آیا میتوان به وعدههای واشنگتن در تأمین سوخت اعتماد کرد؟ و پاسخ تهران احتمالاً همان خواهد بود که همیشه بوده: نه، مگر با غنیسازی داخلی. به این ترتیب، مذاکرات مسقط در حالی آغاز میشود که سایه اختلافات اساسی و بیاعتمادیهای تاریخی بر سر آن سنگینی میکند.