
هرچند مسقط، پایتخت عمان و رم، پایتخت ایتالیا تاکنون شاهد برگزاری سه دور از مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا به منظور پیدا کردن راه حلی برای رسیدن به توافقی بوده اندکه براساس آن تحریم های وضع شده علیه تهران در مقابل شفاف سازی ایران در حوزه برنامه هسته ای آن لغو شود، اما همچنان پرسش های بیشماری پیرامون این مذاکرات درباره به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران، امکان رسیدن به توافق برد – برد، ویژگیهای یک توافق خوب برای ایران و ... وجود دارد. محسن بهاروند دیپلمات و کارشناس ارشد حقوق بین الملل، که سابقه عضویت در تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات محرمانه با آمریکایی ها در پایان دولت دهم و خدمت به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن را در کارنامه دارد، در مصاحبه با ایرنا در راستای پاسخ به این سوالات نکاتی را درباره مذاکرات غیرمستقیم جاری میان ایران و آمریکا بیان کرده است که مواردی از آن را میخوانید:
* در سیستم بینالملل، کسانی که از تضمین محض صحبت میکنند، سیستم داخلی را با سیستم بینالمللی قاطی کردهاند. در سیستم بینالمللی، ما فقط درباره احتمالات صحبت میکنیم و نه درباره چیزهای قطعی. ما همیشه احتمالات را درجهبندی میکنیم، به احتمال کم، متوسط و احتمال بالا. ما میتوانیم بگوییم به احتمال بالا این اتفاق میافتد یا نمیافتد، ولی نمیتوانیم بگوییم که ۱۰۰ درصد این اتفاق نمیافتد. چون در سیستم داخلی ما ضمانت اجرای حاکمیتی داریم، یعنی حاکمیت، دادگاه و پلیس پشت سر این قضایا ایستادهاند. اگر کسی به تعهدش عمل نکند، آنها او را مجبور میکنند که آن کار را انجام بدهد. ولی در سیستم بینالمللی چنین چیزی وجود ندارد و همه چیز بستگی به حاکمیت دارد. یک حاکمیت مستقل خودش تصمیم میگیرد. مثلاً من میتوانم به شما بگویم که از نظر حقوقی یک چیزی ۱۰۰ درصد، همانند قطعنامه شورای امنیت است. زمانی از آقای ظریف پرسیدند آیا ایالات متحده میتواند از این برجام خارج شود؟ ایشان گفتند نه. خب، بله، از نظر حقوقی طبق فصل هفتم شورای امنیت نمیتواند، ولی از نظر سیاسی ممکن است تصمیم دیگری بگیرد. در نتیجه ما همیشه از احتمالات صحبت میکنیم.
* نه تنها این [مذاکرات] بلکه این مسیر به تعامل و روابط مستمر نیاز دارد، گفتوگو نیاز دارد و آن فضایی که شما از وجه خودتان در جهان ایجاد میکنید، این چیزی است که همیشه مداوم و مستمر ادامه دارد. نمیشود گفت از این جا من کارم را کردم و تمام شد. باید مرتب سیستم دیپلماتیک و سیاسی کشور کار بکند و با همه کشورها تعامل داشته باشد. این یک مجموعه است. مسئله خطی نیست. ولی در مورد مسئله هستهای، من فکر میکنم که شاید یکی از ضمانتهای خوبی که میتواند انجام شود، البته به شرط این که طرف مقابل واقعاً حسن نیت داشته باشد، این است که در صنعت هستهای ایران سرمایهگذاری کنند. مثلاً ما با اروپاییها که صحبت میکنیم میگویند ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد. خب، ایران هم میگوید من هم سلاح هستهای نمیخواهم داشته باشم. حالا چطور میتوانیم این کار را بکنیم که برای همه اطمینانبخش باشد؟ خب، اگر ما بیاییم به لحاظ تکنولوژی و به لحاظ مثلاً ساخت رآکتور، مسائل فنی به ایران کمک کنیم، در آن سرمایهگذاری کنیم و سود خودمان را هم ببریم و از اورانیوم ایران هم برای سوخت رآکتور و مصارف صلحآمیز استفاده کنیم و یک سرمایهگذاریهای مشترکی داشته باشیم، خب این کاملاً روشن می کند که برنامه ایران چه ماهیتی دارد. یعنی صادقانهترین پیشنهادی که میتوان مطرح کرد، این است.
* من فکر میکنم یک توافق خوب برای ایران باید چند ویژگی داشته باشد؛ اول اینکه برنامه هستهای ایران به عنوان یک برنامه صلحآمیز عادی شناخته شود؛ یعنی گفته شود این برنامه دیگر صرفاً صلحآمیز است. این یکی از ویژگیهایی است که برای ایران بسیار مهم است، چون باید این برنامه از حالت «امنیتیسازی» خارج شود. دوم، داشتههای موجود ما باید حفظ شود. سوم، هیچ حقی نباید به صورت دائم از ما سلب شود. ممکن است ما در اجرای یک حق، مثلاً مقداری تعلل کنیم یا آن را کمی دیرتر اعمال کنیم، اما به صورت دائم، ما اصلاً حق نداریم حقی را از ملت ایران سلب کنیم. شاید نسلهای آینده بخواهند تصمیم دیگری بگیرند. در نتیجه، هیچ حقی نباید از ایران به لحاظ حقوقی سلب شود. نکته دیگر اینکه این توافق باید اعتمادساز باشد؛ یعنی در عین حالی که تمام این موارد را برای ایران حفظ میکند، باید سازوکار اعتمادسازی هم داشته باشد. مورد بعدی این است که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی صرفاً نقش فنی بدهد و هیچ نقش سیاسی به آن ندهد. و مهمترین نکته این است که حاکمیت ایران نقض نشود، و همینطور قانون اساسی ایران. یعنی اگر جایی نیاز به تصویب مجلس دارد، این مسیر طی شود و نقض حاکمیت محسوب نشود. ببینید، منظورم از نقض حاکمیت این است که شما نمیتوانید چک سفید برای هر نوع چیزی بدهید. اگر ایران با جامعه بینالمللی توافقی داشته باشد که این موارد در آن رعایت شده باشند، در سایر مسائل نباید مشکل جدیای وجود داشته باشد.
* من به برجام انتقادهایی دارم. شاید اولین انتقادی که به برجام دارم، این باشد که توافقی بسیار پیچیده و مفصل بود و بیش از اندازه وارد جزئیات شده بود. درک و فهم برجام برای بسیاری از افراد دشوار بود؛ فهم آن بسیار سنگین بود. یعنی تمام ظرفیت دیپلماتیک و حقوقی ما صرف شد تا چیزی به نام برجام تدوین شود که بیش از صد صفحه بود. به نظر من، ما نباید این اشتباه را تکرار کنیم؛ باید توافقی بسیار سادهتر داشته باشیم. «برد-برد» برای ایران و آمریکا چیست؟ آمریکا معتقد است که اگر به حرف خود پایبند باشند... ببینید، من هنوز بدبین هستم؛ یعنی تلاش میکنم دیدگاه بدبینانه خود را حفظ کنم تا زمانی که مطمئن شوم واقعاً برای رسیدن به توافق جدی هستند. اما اکنون آنچه گفته میشود این است که خواسته رئیسجمهور آمریکا این است که ایران دارای سلاح هستهای نباشد، و ایران نیز مدتهاست اعلام کرده که به دنبال سلاح هستهای نیست. در نتیجه، بزرگترین نقطه اشتراک ایران و آمریکا در این توافق، که شاید در ظاهر نقطه اختلاف به نظر برسد، در واقع بزرگترین نقطه اشتراک آنهاست؛ یعنی عدم تولید سلاح هستهای. این یک نقطه اشتراک است، نه یک نقطه اختلاف.
* در سیستم بینالمللی، جریانی به وجود میآید. شما اگر با آمریکا توافق کنید، عملاً اروپا در موج این توافق قرار میگیرد. منظور من این نیست که اسنپ بک بیارزش است، بلکه منظورم این است که تأثیر حیاتی نخواهد داشت و تغییردهنده بازی نخواهد بود. اگر ایران اکنون با آمریکا توافق کند، روسیه و چین از این توافق حمایت خواهند کرد؛ یعنی سه تا از اصلیترین اعضای شورای امنیت از این توافق جدید حمایت خواهند کرد و از حرکتی که این توافق جدید را برهم بزند، حمایت نخواهند کرد. در نتیجه، اسنپ بک تأثیر چندانی نخواهد داشت. اما اگر با آمریکا توافق نکنیم و اروپاییها اسنپ بک را فعال کنند، با توجه به این که قطعنامههای شورای امنیت احیا میشود، آن زمان میتواند تأثیر بیشتری داشته باشد.