شروع سریال هومن سیدی، حسابی به مذاق طرفداران سینمای این کارگردان خوش آمده است. موضوع کنجکاویبرانگیز، فضاسازی ملتهب، کارگردانی چیرهدستانه، بازیهای یکدست، اقتباس از یک داستان واقعی و البته حضور قدرتمند جواد عزتی در مرکز این اثر، عمده دلایلی هستند که «وحشی» را به یکی از پرامیدترین سریالهای امسال تبدیل کردهاند.

از اوایل جوانی تا اواسط میانسالی
از دو دهه قبل که در عنفوان جوانی این فرصت را پیدا کرد تا در فیلم «یک تکه نان» با رضا کیانیان همبازی شود تا امروز که در مقام یک کارگردان خلاق، آثار پرکشش میسازد، هومن سیدی همواره هنرمندی بوده که همزمان با گذار دهه شصتیها از نوجوانی به جوانی و از جوانی به میان سالی، به پختگی رسیده. او که درست به اندازه نقش فرعیاش در «چهارشنبه» سوری، کار خود را از پایینترین پلههای عرصه نمایش شروع کرده و به جایگاه خوبی در سینما و کارگردانی رسیده، حالا با «وحشی» برای دومین بار به نمایش خانگی برگشته. سیدی همواره با دغدغههای جامعه پیرامونش دست به گریبان بوده و کارنامهاش هرگز اثری را که نسبت به موضوعات اجتماعی روز بیتفاوت باشد، به خود ندیده است.
هشدار: کارگران دست از کار کشیدهاند!
یکی از نمونههای نگاه اجتماعی قالب در آثار اخیر هومن سیدی، توجه ویژه به کارگران روزمزد و زیر خط فقر است که توسط کارفرمایان به نوعی مورد ظلم واقع میشوند. این موضوع که هم در «جنگ جهانی سوم» وجود داشت و هم به عنوان سکانس افتتاحیه «وحشی» انتخاب شده بود، در حالی مورد توجه هومن سیدی قرار گرفته که شاید کمتر فیلم سازی مایل باشد صدای یکی از مظلومترین اقشار جامعه باشد. نخستین پلانهای «وحشی»، علاوه بر بازنمایی ظرافتهای کارگردانی هومن سیدی در مقام یک فیلم ساز هوشمند و مسلط به قاب تصویر، دغدغه او نسبت به مسائل اقشار فرودست جامه و مشخصا طبقه کارگر را بازنمایی میکنند. از نمای بالابری که از عمق به سطح زمین میرود، میتوان حدس زد که «وحشی» قرار است روایتی باشد از طغیان یک کارگر نادیده گرفته شده که ناگهان دست به شورش بر علیه نظم موجود میزند.
مهندسی فیلمنامه
یکی از مهمترین نقاط قوت «وحشی» در قسمت اول، کاشت و برداشتهای فکرشده و البته توجه به جزئیات در نگارش فیلمنامه بود. مهمترین و آخرین سکانس این اپیزود که اولین یقهگیری سریال از مخاطب هم محسوب میشد، همزمان از حداقل سه کاشت در دقایق قبلی (دستمال خونین، ضبط خراب و ماجرای شوهر اعدامی زن فروشنده اسباببازی) طی چند ثانیه بهره میگرفت تا بیننده را به اوج التهاب برساند. در دو قسمت ابتدایی، نویسنده بر روی پرداخت شخصیت «داوود» متمرکز شده و این موجود رنجور را طوری رنگآمیزی میکند که تعلیق از دوگانگیهای درونی شخصیت، به متن اثر سرریز شود. این شاید میراث اصغر فرهادی است که در تاروپود فیلمنامه سیدی هم رسوخ کرده؛ چیزی که در قسمت دوم، با جایگذاری دقیق جزئیاتی از قبیل صحنهسازیهای «داوود»، گم شدن و پیدا شدن انگشتر و ورود پسربچه مرموز، بیشتر رنگ و بوی سینمای فرهادی را به خود گرفت. تزریق اطلاعات مربوط به شخصیتپردازی در این سریال، با یک شیب ملایم، اتفاق افتاد و همین موضوع مانع از تبدیل شدن «داوود» به یک تیپ شده است. علاوه بر این، در قسمت دوم، نشانهگذاریهای یک پرونده جنایی پرجزئیات هم یکی پس از دیگری کنار هم چیده میشوند تا تصویر موجهی از روند دستگیری داوود زیرسازی شود.
حفظ التهاب قصه
دیگر ویژگی سینمای سیدی، چیرهدستی خالق اثر در زمینه همگامسازی فرم و محتواست. سیدی موفق میشود به مرور و بدون جهشهای ناشی از ناپختگی جوانی، لحظه به لحظه بر درجه التهاب و داغ شدن دیگ درام بیفزاید و همین کار را در قسمت دوم هم ادامه میدهد؛ جایی که مخاطب احتمال ورود پسربچه به قاب را منتفی نمیداند و این موضوع نشان میدهد که فیلم ساز بنا ندارد فقط به مخاطبش رودست بزند. این رویکرد را با سریالی مثل «جانسخت» مقایسه کنید که در طول کمتر از 15 قسمت، بیشتر از پنج بار (با روشهای ناپختهای مثل کاتهای ناموجه، پرش در تدوین و دادن آدرس غلط به مخاطب با پلانهای گمراهکننده) به بینندهاش رودست زده است.
اندکی صبر
با تمام این اوصاف، هنوز شش اپیزود از «وحشی» باقی مانده و هر انحرافی میتواند جایگاه سیدی به عنوان یکی از مهمترین فیلم سازان یک دهه اخیر سینما را زیر سوال ببرد. ادامه «وحشی» میتواند مستعد دو تفسیر متباین از هومن سیدی و سبک فیلم سازی او باشد. از یک منظر، ممکن است به این نتیجه برسیم که سیدی هنوز همان فیلم ساز جوان «خشم و هیاهو» است که به مخاطبش باج میدهد و بر روی محبوبترین مولفههای نمایشی سینمای ایران موج سواری میکند؛ در حالی که فرم را فدای لحظهها کرده و هدفی جز تحت تاثیر قرار دادن مقطعی احساسات مخاطب ندارد. این احتمال با پخش قسمت دوم کمرنگتر شد، زیرا دیدیم که مهمترین دیالوگهای سکانس داوود و مادرش، بدون لحن شعاری و بیرونزدگی نوشته و ادا شدند. در تفسیر دوم اما، امید میرود که قسمتهای بعدی «وحشی» منتقدان را به این نتیجه برسانند که هومن سیدی حالا به بلوغ فیلم سازی خود نزدیک شده و تلاش میکند تا همه ظرفیتهای دراماتیک را پای کار بیاورد و در نهایت امضای شخصی خودش را در مقام یک فیلم ساز مولف و نه صرفا جوانی که به دنبال دست و جیغ و هورای مخاطب است، پای «وحشی» بیندازد.