برنامه «جامجم» که به تازگی بعد از پایان ماه رمضان به آنتن تلویزیون بازگشته و پخش خود را در سری جدید و با تغییر تهیهکننده از سر گرفته، تحقق آرزویی دیرینه است که طی سالها، صحبت از آن بود ولی هیچگاه به سرانجام نمیرسید: نقد تلویزیون در خود تلویزیون. این برنامه که حالا حدود یک سال و نیم است بالأخره پا گرفته و با تعطیلیهای گاه و بیگاه روی آنتن میرود، در هفتههای اخیر دچار ضعفهای قابل توجهی شده که از درجه اهمیت آن کاسته است.

توافق طرفین مناظره
آخرین قسمت پخششده «جامجم» (دوم اردیبهشت) که با موضوع بررسی فصل هفتم مجموعه «پایتخت» روی آنتن رفت، از حضور محمدرضا جوادی یگانه و نعمتا... سعیدی بهره میبرد که در اتفاقی عجیب، درباره این سریال تقریباً همنظر بودند! هردوی آنان به کیفیت بالای این فصل باور داشتند، از موفقیت آن میگفتند و حتی علت توفیق این برند را نمایش زندگی واقعی مردم ایران میدانستند؛ آش این اتفاق نظر در این برنامه مناظرهمحور به قدری شور شده بود که مجری در میانه بحث، به دنبال نقاط افتراق نظرات طرفین میگشت تا بحث را به آن سمت ببرد! این در حالی است که «پایتخت 7» در کنار بیشمار طرفدار، منتقدان متعددی هم داشت که میتوانستند به جای یکی از طرفین در «جامجم» حاضر شوند و بحثی داغ به راه بیندازند.
چالش مهم برنامههای تبیینی
در فصل دوم «جامجم» که از پاییز 1403 آغاز شد، برخی برنامهها جنس «تبیینی» دارد؛ یعنی مناظرهای در کار نیست و یکی از مدیران سازمان صداوسیما با حضور در استودیو، به پرسشهای مجری پاسخ میدهد و از عملکرد سازمان متبوع خود دفاع میکند. اگرچه در این دست برنامهها، تلاش مجری مشهود است که میخواهد حتیالامکان پرسشهای متعدد منتقدان رسانه ملی را بپرسد و به پاسخهایی مشخص در این باره دست یابد، ولی گاه او نیز در تحقق این امر موفق نیست و چالش کافی -که در فصل اول «جامجم» به خوبی دیده میشد- شکل نمیگیرد. آخرین نمونه از این جنس برنامهها، قسمت اول بعد از تعطیلات نوروز و رمضان با موضوع بررسی ویژهبرنامههای این ایام بود.
منتقدانی که تلویزیون نمیبینند
در برخی برنامههای مناظرهای و جدی «جامجم» نیز ضعف چشمگیری مشاهده میشود که ناشی از ضعف طرف منتقد برنامه است. چه بپسندیم و چه نپسندیم، بخشی از نخبگان کشور در حوزههای مختلف، تمایل چندانی به تماشای تلویزیون ندارند و به دلایل گوناگونی مثل مشغله زیاد، برنامههای رسانه ملی را زیاد دنبال نمیکنند. اشکال «جامجم» آنجاست که گاه از همین دست نخبگان به عنوان منتقد تلویزیون دعوت میکند! مثلاً در آخرین قسمت از این برنامه در سال 1403، مشابه همین اتفاق افتاد و دکتر مسعود کوثری استادیار و مدیر گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران، در حالی به عنوان منتقد، رودرروی یکی از مدیران میانی تلویزیون قرار گرفت که به نظر میرسید جز برخی بخشهای وایرالشده برنامههای تلویزیون در شبکههای اجتماعی، مدتهاست چندان رسانه ملی را تماشا نکرده و نه نقدهایی جدی و قابل توجه، بلکه نقدهایی کهنه را مطرح میکرد که گاه از موضوع بحث هم خارج بود. از دیگر چهرههایی از این دست، میتوان به مرتضی شایسته، حسین لامعی و سیدجواد هاشمی اشاره کرد که در هردو فصل «جامجم» حضور داشتند و گاه روی آنتن گفتند که چندان تلویزیون نمیبینند!
ساترا، خط قرمز شد؟
آخرین چالش «جامجم»، دشواری این برنامه برای ورود به بعضی حوزههاست که مثال بارز آن را میتوان نقد عملکرد ساترا دانست. در حالی که مدتها از زبان مجری این برنامه و در اطلاعرسانی پیش از پخش، شنیده میشد «جامجم» قصد دارد عملکرد این معاونت پرحاشیه رسانه ملی را در پروندهای چند قسمتی به بوته نقد بگذارد، ولی بعد از یکی دو بار تعویق پخش و حذف برنامه از جدول پخش، بالأخره دو قسمت مناظره درباره ساترا روی آنتن رفت؛ آن هم بدون حضور نماینده رسمی ساترا! جالب آن که در برنامه هفته گذشته، مجری توضیح داد که از سعید مقیسه رئیس قبلی ساترا دعوت کرده، اما هیچگاه این دعوت به نتیجه نرسید و مقیسه تا زمان برکناری حاضر به شرکت در مناظره این برنامه نشده است! الغرض آن که «جامجم» از طرفی باید بتواند به همه موضوعات حول رسانه ملی بپردازد و از طرف دیگر، به عنوان برنامهای که بالأخره بعد از سالها، طلسم نقد رسانه ملی را در خود این رسانه شکسته، تیغ تیزی برای نقد جامجم داشته باشد.