در گزارشی که به تازگی توسط کمیسیون امنیت ملی آمریکا منتشر شده، نسبت به یک تحول زیرپوستی و در عین حال سرنوشتساز در حوزه نظامی هشدار داده شده است: توسعه ابرسربازانی توسط چین که با بهرهگیری از ارتقای ژنتیکی و توانمندیهای هوش مصنوعی شکل میگیرند. این پروژه که کمتر در مباحث رسانهای جهانی به آن پرداخته شده، بخشی از سیاست کلان چین تحت عنوان «ادغام نظامی-غیردولتی» است؛ راهبردی که هدف آن شکستن مرزهای سنتی میان تحقیقات علمی غیرنظامی و پیشرفتهای نظامی است. تحلیل گران این کمیسیون معتقدند که این روند میتواند تا سال ۲۰۴۹، یعنی صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین، موازنه قدرت جهانی را به نفع پکن تغییر دهد.

ماهیت پروژه؛ فراتر از یک برنامه نظامی کلاسیک
توسعه ابرسربازان در چین، صرفاً یک پروژه نظامی محدود به ارتش این کشور نیست، بلکه در بستر وسیعتری از همکاری میان نهادهای تحقیقاتی، شرکتهای زیستفناوری، دانشگاهها و استارتآپهای هوش مصنوعی دنبال میشود. این همکاری چندلایه نشاندهنده یک تغییر ساختاری در شیوه آمادهسازی قدرت نظامی آینده است. برخلاف پروژههای مشابه که در گذشته با تأکید بر تجهیزات پیشرفته دنبال میشد، این بار تمرکز بر بهبود توانمندیهای بیولوژیک انسانی و افزایش کارایی مغزی و فیزیکی سربازان است. چنین الگویی میتواند پیامدهایی عمیق برای حقوق بشر، قوانین درگیریهای مسلحانه و حتی تعریف ماهیت جنگ در قرن بیست و یکم داشته باشد.
واکنش آمریکا و راهبردی در سه محور
آمریکا در واکنش به این روند، بر سه حوزه کلیدی متمرکز شده است: نخست، تسریع نوآوریهای داخلی به ویژه در زمینههای زیستفناوری و هوش مصنوعی؛ دوم، حفاظت سختگیرانهتر از مالکیت فکری به منظور جلوگیری از سرقت فناوری توسط قدرتهای خارجی؛ و سوم، افزایش سرمایهگذاری در تحقیقات زیستی و ژنتیکی برای حفظ برتری علمی و نظامی. آمریکا بر این باور است که بدون این اقدامات هماهنگ، ممکن است در برابر برتری ژنتیکی و فناورانه چین در دهههای آینده دچار عقبماندگی جبرانناپذیری شود. این اقدامات همچنین حاکی از آن است که واشنگتن، تهدید را نهتنها در سطح نظامی بلکه در حوزههای تمدنی، حقوقی و اخلاقی نیز جدی تلقی کرده است.
رقابت یا بازتعریف قدرت جهانی
در چشمانداز پیش رو، چند سناریو محتمل است. سناریوی نخست، تشدید رقابت فناورانه میان آمریکا و چین در حوزه ابرسربازان است که میتواند به یک جنگ سرد زیستی-فناورانه جدید منتهی شود. سناریوی دوم، تلاشهای بینالمللی برای تنظیم چارچوبهای حقوقی جدید درباره استفاده از فناوریهای ژنتیکی در حوزه نظامی است که البته با مقاومت برخی کشورها روبه رو خواهد شد. و در نهایت، سناریوی سوم، ظهور بلوکهایی از کشورهاست که با الگوبرداری از چین یا آمریکا، به توسعه ابرسربازان خود میپردازند و نظم جهانی را بیش از پیش چندقطبی میکنند. در هر حال، آن چه قطعی به نظر میرسد، ورود رقابتهای ژئوپلیتیک به عرصهای است که پیشتر بیشتر به فیلمهای علمی-تخیلی تعلق داشت تا میدان سیاست واقعی.