
البته که معلمان، شأن و شخصیت و احترام را از حق و حقوق مادی نمی گیرند و اساسا معلمی، در ذات و نهاد خود، یعنی محترم بودن، یعنی تعالی اندیشه، یعنی گام در مسیر پیامبری و راهبری انسان ها، یعنی روشنگری و روشنایی...
فردا 12 اردیبهشت، سالروز شهادت معلم شهید، مرتضی مطهری است. حالا را چندان نمی دانم اما سه دهه قبل که نسل ما دانش آموز بودیم، مدارسمان و کلاس ها در چنین ایامی مملو از شور و حال بود. حتی اوایل دهه 80 هم که چند صباحی به تجربه معلمی گذشت، فضای مدرسه متفاوت از همیشه می شد. آن زمان ها در این روزها معلم ها مهربان تر می شدند، از تنبیه خبری نبود و گاهی هم در این روزها، حجم تکالیف کم می شد و شاید مشق شب نمی گفتند. اما به نظر، حال و هوای حالا، معلمان و دانش آموزان خیلی متفاوت از آن سال ها شده است.
معلمی همچنان شغل انبیاست
طبیعی است که در این گزارش نخواهیم در ثنا و مدح مقام معلم و معلمان بنگاریم. همان طور که اشاره شد، معلمی نه تنها دیروز و امروز بلکه برای همیشه و برای همه بشریت، شغلی الهی و برای تعالی انسان هاست و این یعنی این شغل، همیشه برای جامعه قابل احترام است. در واقع، معلمی همچنان و برای همیشه شغل انبیاست.
اما...
اما چه دردها و غصه هاست که یک خبرنگار در روز بزرگداشت معلم، وقتی درصدد انتخاب موضوعی مرتبط با «معلم» بر می آید، اولین سوژه ای که ذهنش را به خود مشغول می دارد، پرداختن به مشکلات صنفی و معیشتی معلمان است. همه به خاطر داریم که در دهه های 60و 70 قریب به اتفاق دانش آموزان در متن انشای خود با موضوع «می خواهید چه کاره شوید؟» می نوشتند، می خواهیم معلم شویم. ولی تردید دارم امروز نیز چنین باشد. البته که دانش آموزان، یعنی فرزندان ما در این فرایند و در این تغییر ذائقه نسلی چندان تقصیری ندارند. این ما هستیم به عنوان مقصران اصلی و متهمان ردیف نخست فرهنگ سازی که نتوانستیم ارزش های فرهنگی را به آن ها به درستی منتقل کنیم. اگر شفاف تر بخواهیم بگوییم، «مدرسه» نیز در این کم کاری بی تقصیر نیست.
ظرفیت های آزمون های معلمی خالی می ماند!
شاهد مثال این آسیب که چرا نسل امروز آن چنان که نسل پیشین به شغل معلمی عشق می ورزید، عشق نمی ورزد، از آزمون های جذب معلم مشخص می شود. نیمه سال قبل، مدیر پروژههای استخدامی وزارت آموزش و پرورش درباره خالی ماندن صندلی های جذب در آموزش و پرورش گفته است: «در آزمون استخدام آموزگار فقط در شهر تهران ۲ هزار ظرفیت برای مردان خالی ماند.»(خبرگزاری تسنیم-10 شهریور1403)
این وضعیت حتی در برخی استان ها و مناطق نیز شرایط مشابهی دارد و به دلایل مختلف از جمله شرایط سخت زندگی، کمبود امکانات و پایین بودن حقوق، تمایل به شغل معلمی کاهش یافته است.
معلمان دو شغلی!
خیلی زود برویم سر اصل مطب و این مهم چه می تواند باشد جز مسائل معیشتی معلمان و نارسایی ها در تامین مخارج زندگی. اجازه بدهید یکی از این موارد را به روایت یک معلم در شهرستان فنوج سیستان و بلوچستان مرور کنیم: «اینجا همه دو شغلهاند. من خودم معلم رسمی هستم اما شغل دوم دارم. معلمهای خرید خدمات هم خیلی وضعیت بدی دارند. پیش آمده که این بندگان خدا حتی تا ۶ ماه هم حقوق نگرفتهاند و دست آخر شاید ۵ تا ۶ میلیون تومان میگیرند. من خودم از همکارانم شنیدم که میگفتند کاش معلم نمیشدیم. با این وضع وقتی سر کلاس میروند، کیفیت تدریسشان خیلی پایین میآید چون انگیزهای برایشان نمانده. همین میشود که در این چرخه، دانشآموز همیشه قربانی است.» نه این که در شهرستان فنوج، بلکه در اغلب شهرها و کلان شهرها، معلمان زیادی اند که پس از ساعات مدرسه برای تکمیل هزینه های معاش به مشاغل دیگری رو آورده اند. این مشاغل گاهی کار در موسسات و بخش های پژوهشی است و برای برخی دیگر نیز کار در بنگاه املاک و این گونه موارد است.
رتبه بندی خوب بود اما کافی نبود
در سال های اخیر، طرح رتبه بندی معلمان که سطح دریافتی آنان را ارتقا داد، تاحدودی توانست مرهمی بر زخم ها باشد اما این افزایش حقوق هیچ گاه به سرعت رشد تورم و افسارگسیختگی قیمت ها نرسید. چنین وضعیتی است که روز گذشته سید حسن هاشمی از نمایندگان مجلس در تذکر شفاهی در صحن علنی خواستار توجه به معیشت معلمان می شود و می گوید: ضرورت دارد افزایش فوق العاده ویژه بند 10 ماده 68 قانون مدیریت خدمات کشوری برای فرهنگیان از 25 درصد به 50 درصد ارتقا یابد. همچنین اجرای ناقص متناسب سازی حقوق بازنشستگان و توجه به معیشت، سلامت و بیمه تکمیلی آن ها ضروری است. یک معلم بازنشسته چنین می گوید: «دولتها، تورم را کنترل کنند ما اضافه حقوق سالانه را نمیخواهیم. اگر انصاف داشته باشیم باید بگوییم همین اضافه حقوقها هم تناسبی با تورم ندارند.» این معلم بازنشسته بیان میکند: «امسال اعلام کردند 20درصد اضافه حقوق داریم، هرچند هنوز هم بهطور قطعی اعلام نشده است. اگر افزایش حقوق را همین 20درصد هم در نظر بگیریم، باز زورمان به تورم نمیرسد.»
بدهی دولت به هر معلم؛ 16 میلیون تومان
اما مطالبات فرهنگیان شامل پاداش ها، معوقات و برخی دیگر از موارد، وضعیت را به موضوعی کهنه و کلیشه ای تبدیل کرده و دولت ها و وزارتخانه های مختلف هیچ گاه نتوانستند بدهی خود به فرهنگیان را صفر کنند. این مسئله را اگر توهین به مقام معلم ندانیم، قطعا ارج نهادن و تمجید جایگاه معلمی نیز نیست. روز گذشته محمد میرزایی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در صحن علنی مجلس چنین انتقاد کرد: از وزیر آموزش و پرورش، رئیس سازمان اداری و استخدامی و سازمان برنامه و بودجه تقاضا داریم نسبت به رفع فوری مشکلات آنان بهصورت جدی رسیدگی کنند؛ پاداش پایان خدمت بازنشستگان، حق کارمند دولت است و باید بهموقع و مطابق با شرایط تورمی برنامهریزی و پرداخت شود. متأسفانه مطالبات بهحق و اصولی معلمان معوق میماند و این در حالی است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش میگویند این وزارتخانه به طور میانگین به هر معلم ۱۶ میلیون تومان بدهکار است و نمایندگان به جد پیگیر مشکل معوقات فرهنگیان بازنشسته و شاغل هستند زیرا این وضعیت شایسته معلمان کشور نیست.