printlogo


پرتاب از کودکی به بزرگ‎سالی
سید مصطفی صابری  |  روزنامه‌نگار


 چرا کودکان ما دیگر کودکی نمی‌کنند؟ یک دختر حدود 11، 12 ساله را تصور کنید؛ نامش را «سارا» می‌گذاریم. او چند سال پیش عاشق عروسک‌هایش بود و بعدازظهرها با همسالانش در پارکینگ مجتمع بازی می‌کرد. درس خواندن و نمره‌هایش برایش مهم بود، اما حالا؟ الان سارا یک چهره متفاوت از دنیایش دارد. او با تلفن همراهی که قرار بود تنها «ابزاری آموزشی» باشد، وارد دنیای دیگری شده؛ پر از زندگی‌های بزک‌شده و پر زرق و برق بلاگرها، سریال‌های عاشقانه ترکیه‌ای یا کره‌ای و ایده‌هایی درباره جذابیت، دیده شدن و جنس مخالف که هیچ‌کدام برای سن و سال او در امتداد طبیعی رشد کودکانه قرار ندارند. اکنون رویای سارا دیگر کنجکاوی‌های ساده کودکی نیست، بلکه دغدغه‌ جدی‌تری پیدا کرده: «چگونه مثل دیگران جذاب شوم؟» یا حتی «چگونه دیده شوم؟». اما چیزی که برای کودکانی مانند سارا تغییر کرده، فقط دغدغه‌هایشان نیست. این کودکان دیگر کودکی نمی‌کنند. آن‌ها با سرعتی قابل توجه از مقطع بی‌دغدغه کودکی عبور کرده و به دنیای پیچیده و پراضطراب بزرگ‎سالی پرتاب شده‌اند، آن هم بدون داشتن آمادگی روانی، شناخت درست یا منابع کافی برای مواجهه با این دنیای جدید. این تغییر دیگر تنها دغدغه روان‌شناسان یا جامعه‌شناسان نیست؛ بلکه مسئله‌ای است که خانواده‌ها باید فوراً به آن توجه کنند. مرز میان کودکی و بزرگ‎سالی محو شده است. رسانه‌های تصویری، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی و حتی بستر نظام آموزشی، فرایند تغییر دغدغه های کودکان را تسریع کرده‌اند تا جایی که دوران کودکی برای بسیاری از کودکان ایرانی اکنون تنها یک پل بسیار کوتاه به دنیای بزرگ‎سالی است. در عصر امروز، کودکان ما نه تنها دچار بلوغ زودرس اجتماعی و روانی می‌شوند، بلکه این تغییرات بر تمام مسیر رشد آن‌ها فشار می‌آورد. از دست دادن دوران آرامش کودکی، ‌اضطراب‌ها و استانداردهای غیرواقعی، تجربه روابط پیچیده و ناسالم، کاهش خلاقیت یا حتی از دست رفتن هویت فرهنگی، تنها مشتی از مشکلاتی است که ممکن است با این شیوع سریع وارد زندگی کودکان و نوجوانان شود. در این پرونده سراغ دلایل و ریشه‌های این پدیده می‌‌رویم. از پیامدهای تلخ روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی این تغییرات برای نوجوانان و خانواده‌ها می‌‌گوییم و در انتها پیشنهادها و راهکارهایی که خانواده‌ها، مدارس و سیاست‌گذاران می‌توانند برای پیشگیری و اصلاح این روند اجرا کنند. با ما باشید.


علل بلوغ زودهنگام «اجتماعی/روانی» نوجوانان
دنیای امروز کودکان دیگر آن چیزی نیست که والدینشان در کودکی تجربه کرده‌اند. کودکی که زمانی با دویدن در کوچه، تماشای کارتون‌های ساده و بازی‌های جمعی معنا می‌شد، حالا رنگ دیگری گرفته است. در میان صفحات اینستاگرام، سریال‌های عاشقانه و گروه‌های مجازی، کودکان با مفاهیمی روبه‌رو می‌شوند که برای سن آن‌ها نه تنها پیچیده بلکه اغلب آسیب‌زاست. این جریان بلوغ زودهنگام (البته اگر بتوانیم عنوان بلوغ را به آن اطلاق کنیم) چندین علت اصلی دارد که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم:

نفوذ سریال‌ها و فیلم‌ها| سریال‌های معروف ترکیه‌ای و کره‌ای که به‌سادگی در دسترس نوجوانان قرار گرفته‌اند، پر از داستان‌های عاشقانه، جذابیت‌های ظاهری و روابط پیچیده هستند. این محتواها نه تنها کودکان را در معرض الگوسازی‌های بزرگ‌سالانه قرار می‌دهند، بلکه آن‌ها را با مسائل احساسی و ارتباطات زودهنگام آشنا می‌کنند که خیلی زودتر از نیاز طبیعی رشد روانی‌شان است.
شبکه‌‌های اجتماعی| شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام، الگوریتم‌های هوشمندی دارند که زندگی بزک‌شده بلاگرها، سلبریتی‌ها و افراد مشهور را به‌عنوان «مدل موفق زندگی» نمایش می‌دهند. این فضای پرزرق و برق، هویت و نگاه کودکان را به‌سرعت تغییر داده و استانداردهای زیبایی، موفقیت و جذابیت غیرواقعی را جایگزین دنیای کودکانه‌ آن‌ها کرده است.
دسترسی غیراصولی به فناوری| تلفن همراه، ابتدا به‌عنوان ابزاری برای کمک به آموزش کودکان وارد زندگی آن‌ها شد، اما به‌سرعت تبدیل به وسیله‌ای برای ورود به فضای بزرگ‎سالانه شد. نسلی که از شبکه‌های اجتماعی، یوتیوب و بازی‌های آنلاین بدون نظارت و آموزش درست بهره‌مند شده است، حالا با مفاهیمی روبه‌روست که نه تنها برای رشد روانی‌شان زود است، بلکه فشارهای روانی بزرگی را به آن‌ها وارد می‌کند. دسترسی بی‌حد و مرز کودکان به اینترنت و رسانه‌ها اغلب بدون کنترل یا محدودیت است. بسیاری از خانواده‌ها شاید به دلیل ناآگاهی یا خوش‌بینی خود تصور ‌کنند که فرزندانشان صرفاً از این فناوری‌ها برای یادگیری استفاده می‌کنند.
تجاری‌شدن مفهوم «کودکی»| در سال‌های اخیر، مفهوم «کودکی» بیشتر از همیشه تحت تاثیر تبلیغات، محصولات تجاری و الگوهای رسانه‌ای قرار گرفته است. کودکی که زمانی با نمادهایی مثل سادگی، خلاقیت و بازی‌های جمعی شناخته می‌شد، حالا جای خود را به رده‌ای از مصرف‌کنندگان محصولات بزرگ‎سالانه داده است. تبلیغات پرشمار برای لباس‌های مدرن، ابزار آرایشی کودکانه (!) یا حتی سبک زندگی خاصی که از طریق فیلم‌ها و بلاگرها تبلیغ می‌شوند، مفهوم طبیعی کودکی را تغییر داده‌اند. این تغییر فرهنگی، از بین رفتن مرزبندی میان «کودکی» و «بزرگ‎سالی» را برای نوجوانان تسریع کرده است.
تاثیر تعاملات اجتماعی جدید| گروه‌های دوستی آنلاین، چت‌های گروهی و ارتباطات مستمر درون بازی‌های آنلاین هم یکی از دلایل بلوغ زودرس روانی نوجوانان است. خلاصه تعاملات اجتماعی زودهنگام در فضای مجازی می‌تواند فشارهای روانی مضاعفی از جنس ارتباطات ناسالم یا رقابت‌های غیرمنطقی میان همسالان ایجاد کند.


پیامدهای تلخ حذف دوره نوجوانی از زندگی فرزندان‌‌مان
زمانی که کودکان وارد مرحله‌ بزرگ‎سالی پیش از موعد می‌شوند، از بسیاری از فرصت‌ها و تجارب حیاتی دوران کودکی و نوجوانی محروم هستند؛ فشارهای روانی و اجتماعی، همراه با مجموعه‌ای از انتظارات غیرمنطقی، اثرات کوتاه‌مدت و بلندمدتی بر شخصیت و روابط آن‌ها می‌گذارد. در ادامه به بخشی از این پیامدهای تلخ می‌پردازیم.

1 افزایش اضطراب‌ها و کاهش سلامت روانی
یکی از پیامدهای مستقیم بلوغ زودهنگام در نوجوانان، افزایش شدید اضطراب است. کودکی که باید دغدغه‌اش بازی‌های شاد و یادگیری خلاق باشد، اکنون با مسائلی چون جذابیت ظاهری، جلب توجه در شبکه‌های اجتماعی و رقابت برای دیده شدن دست‌وپنجه نرم می‌کند. این فشارها می‌توانند باعث بروز مشکلاتی شوند؛ از جمله:
افت اعتمادبه‌نفسکودکانی که خود را با استانداردهای غیرواقعی زیبایی، موفقیت یا محبوبیت مقایسه می‌کنند، اغلب دچار احساس کم‌ارزشی و نارضایتی از خود می‌شوند.
اضطراب اجتماعیحضور در شبکه‌های اجتماعی و تعامل در فضای پر رقابت آن، ترس از قضاوت شدن و «کامل نبودن» را در آن‌ها تقویت می‌کند.
افسردگی کودکانی که زمان قابل‌توجهی از زندگی روزمره خود را با مقایسه‌های بی‌پایان یا تلاش برای انطباق با الگوهای بزرگ‎سالانه پر می‌کنند، ممکن است احساس بی‌انگیزگی و افسردگی را تجربه کنند.
2 بلوغ احساسی سریع‌تر از ظرفیت روانی
یکی دیگر از پیامدهای مهم این پدیده، بلوغ احساسی زودهنگام است. سریال‌هایی که روابط عاشقانه پیچیده را تبلیغ می‌کنند و شبکه‌های اجتماعی که بر روابط میان جنسیت‌ها تأکید دارند، نوجوانان را وارد دنیایی می‌کنند که هنوز ابزارها و آمادگی‌های روانی لازم برای درک آن را ندارند. نوجوانانی که تحت تأثیر این فضاها قرار می‌گیرند، ممکن است به روابط عاطفی زودهنگام یا حتی آسیب‌زننده وارد شوند که پیامدهای جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد. از طرفی به دلیل درک محدود از احساسات عمیق و مفاهیم روابط، بسیاری از نوجوانان ممکن است در این مسیر به سردرگمی یا عدم توانایی در مدیریت فشارهای احساسی دچار شوند.
3کاهش خلاقیت
دنیای دیجیتال، ابزارهای تعاملی و شبکه‌های اجتماعی به کودکان این امکان را می‌دهند که بیشتر وقت خود را با محتواهایی بگذرانند که اغلب نقش مخاطب منفعل دارند.  خلاقیت‌های دوران کودکی، بازی‌های گروهی واقعی، کنجکاوی علمی و تجربه‌های متنوع جای خود را به فیلم‌ها، سریال‌ها و ویدئوهای کلیشه‌ای می‌دهد. پیامدهای این کاهش خلاقیت شامل موارد زیر است:
نادیده گرفتن توانایی‌های فردی کودکان و نوجوانانی که وقت خود را صرف تماشای زندگی دیگران می‌کنند، به‌تدریج از شناخت ظرفیت‌های شخصی یا علایق واقعی خود بازمی‌مانند.
نبود انگیزه برای یادگیری ذهنی که با الگوهای آماده و سرگرمی‌های ساده پر شده باشد، دیگر فرصتی برای رویارویی با چالش‌های سازنده ندارد.
4 آسیب به روابط خانوادگی
با ورود کودکان به دنیای بزرگ‎سالانه، روابط طبیعی آن‌ها با والدین هم دچار تغییر می‌شود. آن‌ها احساس می‌کنند دیگر به آموزه‌های ساده والدین نیازی ندارند و این مسئله باعث شکاف عاطفی در خانواده می‌شود. نوجوانانی که بیشتر وقت خود را در فضای آنلاین می‌گذرانند، به‌تدریج از گفت‎وگو و تعامل با خانواده دور می‌شوند. درگیری‌های مربوط به مدیریت استفاده از فناوری یا اختلاف نظرهای ناشی از سبک زندگی به‌شدت بر روابط خانوادگی تأثیر می‌گذارد.
5 از دست رفتن هویت
یکی از آثار فرهنگی این پدیده، کمرنگ شدن ارتباط کودکان با هویت فرهنگی‌شان است. وقتی نوجوانان بیشتر وقت و انرژی خود را صرف تقلید از فرهنگ‌ها و الگوهای خارجی مثل سریال‌های ترکی و کره‌ای می‌کنند، ارزش‌های محلی و قومی آن‌ها ضعیف‌تر می‌شود. این پدیده می‌تواند در درازمدت نسلی را به بار بیاورد که کمتر با ریشه‌ها، ارزش‌ها و سنت‌های جامعه و خانواده خود احساس نزدیکی می‌کند، و این خود چالشی بزرگ برای جامعه محسوب می‌شود.


چگونه از فرزند‌مان در برابر «پرتاب به بزرگ‎سالی» محافظت کنیم؟
تا این‎جا دیدیم که حذف مقطع نوجوانی و بزرگ‎سالی زودهنگام، تهدیدی جدی برای سلامت روان، هویت فرهنگی و حتی روابط خانوادگی است. اما وظیفه ما والدین و جامعه چیست؟ آیا می‌توانیم روند را کنترل کنیم یا دست‌کم آسیب‌ها را کاهش دهیم؟ پاسخ این است: بله، با کنش آگاهانه و پیوسته می‌توان تا حد زیادی کودکی را به کودکان بازگرداند. در ادامه راهکارهایی عملی و کاربردی را می‌خوانید:

گفت‌وگوی عمیق و بی‌قضاوت با فرزند
مهم‌ترین و پایه‌ای‌ترین راهکار، کاستن از شکاف ارتباطی میان والد و فرزند است. لازم است والدین وقت کافی (حتی برنامه‌ریزی شده) برای صحبت بی‌قضاوت با فرزندشان اختصاص دهند. این گفت‌وگوها نه‌تنها بر موضوعات درسی یا موارد روزمره، بلکه بر احساسات، نگرانی‌ها و حتی علاقه‌مندی‌های کودک به شبکه‌های اجتماعی و سلبریتی‌ها هم تمرکز داشته باشد. کلید موفقیت در این مسیر شنیدن بدون نصیحت و قضاوت، پرسیدن پیش از پاسخ دادن، و اعتمادسازی است.
آموزش سواد رسانه‌ای به کودکان
دسترسی به فناوری و محتوا، دیگر برگشت‌ناپذیر است؛ اما می‌توان فرزند را برای استفاده «آگاهانه» آموزش داد. آموزش سواد رسانه‌ای شامل شناخت محتواهای واقعی و غیرواقعی، آشنایی با اهداف تجاری و «بزک‌شده» بودن زندگی سلبریتی‌ها، فهم سازوکار الگوریتم‌ها، و مهارت در انتخاب و رد کردن محتواهاست.
محدودیتِ معقول و منظم برای فضای مجازی
هدف حذف فناوری نیست؛ بلکه مدیریت فعالانه و مشارکتی آن است. این به معنی تعیین قوانین شفاف استفاده از موبایل، تبلت و اینترنت است (مثلاً ساعات خاص، مکان‌های عمومی خانه نه اتاق خواب، و در کنار حضور خانواده نه به‌صورت فردی). همچنین مشاهده‌ برخی محتواها باید با حضور والد اتفاق بیفتد.
تقویت تجربه‌های واقعی و جمعی
جایگزین کردن بخشی از وقت کودک و نوجوان با تجربه‌های واقعی، خلاقانه و جمعی بسیار کلیدی است؛ مثل بازی‌های گروهی، ورزش، اردو، یادگیری مهارت‌های زندگی عملی (آشپزی، ساز، کاردستی، باغبانی) و... . این تجربه‌ها علاوه بر تخلیه‌ انرژی، به رشد شخصیت و خلاقیت و ایجاد هویت فردی کمک می‌کنند.
الگوسازی مثبت والدین و خانواده
فرزندان از رفتار والدین و بزرگ‎ترها بسیار بیشتر از حرف‌های‌شان می‌آموزند. اگر پدر و مادر هم خود درگیر فضاهای مجازی باشند، انتظار ترک کردن از کودک بیهوده است. والدینی که با حفظ تعادل از فناوری استفاده می‌کنند، به فعالیت‌های هنری، ورزشی یا تفریحی بها می‌دهند و زمامدار کنترل رسانه‌ای خود هستند، الگوی پایداری می‌سازند.

توجه به هویت فرهنگی و بومی
والدین با استفاده از داستان‌سرایی، مشارکت در آیین‌های سنتی، آشنایی با مشاهیر و تاریخ بومی، و حتی آشپزی و هنرهای محلی، می‌توانند به فرزندان ریشه‌های فرهنگی را یادآوری کنند. این فعالیت‌ها لزوماً باید جذاب و هیجان‌انگیز اجرا شوند تا بتوانند با جذابیتِ رسانه‌های مدرن رقابت کنند.
خودمراقبتی والدین
فراموش نکنید؛ والدین خسته، پراسترس و آشفته، نمی‌توانند پشتیبان خوبی برای فرزند باشند. مراقبت از سلامت روان خود، مراجعه به مشاور در صورت لزوم، و نقد رفتارهای خود (مثلاً تعداد ساعت‌های آنلاین بودن)، لازمۀ موفقیت در اجرای این راهکارهاست.