بازیکنان و مربیان تیمهای شکست خورده بعد از پایان هر بازی، در کشورمان و حتی بقیه جاهای دنیا، معمولا علت باخت را به پای داور، امکانات بیشتر تیم حریف، جو ورزشگاه و شعارهای تماشاگران و ... میاندازند. کمتر پیش میآید که یک نفر به اشتباهات خودش در یک شکست اشاره کند. اما کریس رونالدو بعد از حذف تیمش از لیگ نخبگان، انگار فرصت برای ناراحتی و غصه خوردن هم ندارد و سخت مشغول بررسی موقعیت آخری است که به راحتی بر باد داده است. در مرحله نیمه نهایی لیگ نخبگان آسیا تیم النصر با نتیجه 3-2 از کاوازاکی شکست خورد که بعد از آن، ویدئوی حرکات عجیب این فوق ستاره که وسط زمین با خودش حرف میزند، در شبکه های اجتماعی پربازدید شد. او مشغول بازسازی صحنهای بود که خودش اشتباه کرده بود. او نمیگوید من رونالدو هستم پس نباید اشتباه کنم یا ایرادی ندارد که مرتکب اشتباه شوم. او چندین بار این صحنه را، حتی وقتی به رختکن رفت هم تکرار کرد. اما این رفتار چه درسهایی میتواند برای ما از منظر روانشناختی داشته باشد؟
یادگیری از اشتباه برای موفقیت
برای موفقیت و پیشرفت دو مفهوم یادگیری از اشتباه و بهبود مستمر بسیار مهم هستند. معمولا افراد موفقیت را با بدون خطا بودن تعریف میکنند، اما فقط دیکته نانوشته بدون غلط است. هر کاری انجام دهیم، لاجرم میزانی از احتمال خطا در آن وجود دارد. حتی در عملیات ریاضی و آمار هم درصدی برای خطا در نظر گرفته میشود.
پذیرش بالای خطا در افراد حرفهای
اگر خطا را مساوی با شکست در نظر بگیریم، فرد دچار ناامیدی و کناره گیری از فعالیت میشود، اما اگر خطا و اشتباه را جزئی از ذات هر فعالیتی در هر سطحی در نظر بگیریم، موجب یادگیری میشود. جالب این جاست که افراد هرچه حرفهای تر، پذیرش خطای بالاتری دارند. افراد مبتدی و افرادی که توهم حرفهای بودن را دارند، معمولا خود را بیاشتباه و خطا فرض میکنند و اگر خطایی پیش آید، دیگران را مقصر جلوه میدهند. اما افراد و تیمهای واقعا حرفهای مسئولیت خطا را قبول کرده و آن را تحلیل و بررسی میکنند تا از تکرار آن جلوگیری کنند. این دقیقا همان رفتاری است که رونالدو بعد از خراب کردن موقعیت گل در بازی اخیر تیمش، مشغول انجام آن بود و مورد توجه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
مراحل بهبود مستمر
مفهوم بهبود مستمر دقیقا از همین جا نشئت گرفته است. سه مرحله برنامه ریزی، اجرا، ارزیابی و سپس بازخورد برای برنامهریزی بهتر. معمولا سازمانها و افراد در مرحله ارزیابی دچار اشکال میشوند چون توان ارزیابی عینی و واقعی خود را ندارند. چون به عملکرد خود مطمئن نیستند و ترس از دست دادن جایگاه را دارند. اما فرد یا سازمان حرفهای از مهارت خود اطمینان دارد و میتواند به راحتی خود را ارزیابی کند و احتمال خطا را کاهش دهد.
اولین قدم، پذیرش مسئولیت اشتباه است
اشتباهات، بخش جداییناپذیر از مسیر یادگیری و رشد ما هستند. به جای ترس از اشتباه کردن، باید آنها را به عنوان فرصتی برای پیشرفت در نظر بگیریم. اولین قدم، پذیرش مسئولیت اشتباه است. با بررسی دقیق علت وقوع اشتباه، میتوانیم الگوهای رفتاری یا تصمیمگیری نادرست خود را شناسایی کنیم. سپس، باید از این تجربه درس بگیریم و برنامهای برای جلوگیری از تکرار آن در آینده تدوین کنیم. به یاد داشته باشیم که هیچ فردی کامل نیست و اشتباهات میتوانند ما را قویتر و باتجربهتر کنند. مهمترین نکته این است که از اشتباهات خود نترسیم و از آنها به عنوان سکوی پرتابی برای رسیدن به موفقیت استفاده کنیم.
اهمیت داشتن توان ارزیابی خود
در پایان باید اشاره کرد که یکی از نشانههای فرد حرفهای، توان ارزیابی خود است. اگر به او بگویند فلان جا اشتباه کردی، حداقل یک بار خود را بررسی میکند. اما فرد غیر حرفهای معمولا جبهه گرفته و طرف مقابل را متهم خواهد کرد. حال سوال این جاست که آیا واقعا میخواهیم در فعالیتهای خود، حرفهای شویم یا خیر؟