
کشور آلمان تا بهحال دو بار میزبان المپیک تابستانی بوده؛ اولینبار برلین در سال 1936 میلادی و بار دوم هم مونیخ در سال 1972، دهکده و استادیومهای محل برگزاری مسابقات هم در هر دو شهر هنوز باقی است و میزبان ورزش همگانی و حرفهای. پیش از آنکه به مونیخ نقل مکان کنم، چند سالی در برلین زندگی کردم. تجربهای که بهرغم جذابیتهایش، با حسرتهایی هم همراه بود. یکی از این حسرتها، بازدید از استادیوم المپیک برلین بود. کمی پس از نقل مکانم به پایتخت، دنیا با بحران همهگیری کرونا مواجه شد و تمامی فضاهای فرهنگی، ورزشی و عمومی تعطیل شد. در نهایت فرصت بازدید از این بنای تاریخی از دست رفت و تا پایان اقامتم هم دیگر فراهم نشد. بعد از این تجربه بود که وقتی برای کار جدید به مونیخ رفتم، بازدید از «المپیا پارک» (Olympiapark ) را در ابتدای فهرست برنامههایم برای کشف شهر جدید قرار دادم. خوششانسی اینجا بود که خانهای که بهصورت آنلاین اجاره کرده بودم، تنها ۳۰ دقیقه پیادهروی تا این مجموعه فاصله داشت. برای شهری که بهلحاظ هزینههای مسکن یکی از گرانترینها در آلمان و حتی اروپا بهشمار میرود، چنین نزدیکیای را میتوان امتیازی بزرگ دانست. در همان روز نخست ورودم به مونیخ، بدون لحظهای تردید راهی پارک شدم. آنچه در این پرونده میخوانید تجربه من از حضور در این مکان است.
تلفیقی از تاریخ، طراحی و زندگی شهری«المپیا پارک» مونیخ یکی از نمونههای نادر در جهان است که یک فضای المپیکی نهتنها حفظ شده، بلکه با زندگی شهری مدرن آمیخته شده است. این مجموعه در آستانه بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۷۲، با هدف ارائه چهرهای تازه و مثبت از آلمان غربی طراحی و ساخته شد. مسئولیت طراحی آن بر عهده تیمی از معماران نوگرا چون فرای اوتو، گونتر بنیش و لئوناردو سالی بود؛ افرادی که تلاش کردند معماریای را خلق کنند که در عین سادگی، جسورانه و شفاف باشد. نتیجه این رویکرد، سازههایی با سقفهای کششی، نیمهشفاف و موجدار بود که همچون چادری مدرن، بر فراز استادیوم، سالن شنا و فضاهای اطراف گسترده شدهاند. این طراحی بعدها الهامبخش بسیاری از سازههای معاصر شد و هنوز هم پس از پنج دهه، جلوهای تازه دارد. پارک مساحتی نزدیک به ۸۵۰ هزار متر مربع را در شمال مونیخ در بر میگیرد. عناصر اصلی آن شامل:
استادیوم المپیک با معماری نوآورانه خود، یکی از نخستین نقاطی بود که در پارک توجه مرا جلب کرد. سقف شفاف و سازهی موجدار آن، از نمونههای برجسته معماری کششی مدرن است. اما آنچه در بازدید من بیش از طراحی توجهبرانگیز این بنا چشمم را گرفت، راهاندازی یک زیپلاین بود که از یک سو به سوی دیگر ورزشگاه کشیده شده بود. تجربهای کوتاه، شاید کمتر از ۳۰ ثانیه، اما هوشمندانه تبدیل به منبع درآمدی ثابت شده بود. برای من، این نمونهای روشن از فرهنگ بهرهبرداری مؤثر و از فضاهای عمومی بود. مدلی که در بسیاری از جوامع غربی دیده میشود و متأسفانه در ایران کمتر شاهد آن هستیم. در حالیکه انتظار داشتم چنین زیپلاینی بر فراز دریاچه یا فضای طبیعی اطراف اجرا شود، اجرای آن در دل خود ورزشگاه برایم یادآور نگاه تجاری خلاقانه و کارآمدی بود که حتی از کوچکترین ظرفیتها هم درآمدزایی میکند.

برج المپیک در بخش شمالی پارک قرار دارد، با ارتفاع ۲۹۱ متر، یکی از بلندترین سازههای شهر مونیخ به شمار میرود. برای من، که تجربه بازدید از برج میلاد تهران را دارم، مقایسه این دو سازه از نظر فنی جالب بود. برج میلاد با ارتفاع ۴۳۵ متر بلندتر است، اما از لحاظ موقعیت مکانی، دسترسی شهری، طراحی داخلی، و بهویژه نمای پانورامایی که از بالای برج المپیک قابل مشاهده است، فضای بسیار متفاوتتری دارد. رستوران گردان برج، سکوی بازدید و چشماندازی که از کوههای آلپ در روزهای صاف قابل رؤیت است، تجربهای ماندگار برای هر بازدیدکننده ایجاد میکند.
سالن شنا از میان فضاهای ورزشی پارک، سالن شنای المپیک برای من تجربهای کاملاً متفاوت و تأثیرگذار داشت. در همان بازدید نخست، شیفته معماری آن شدم: سقف نیمشفاف، نور طبیعی فراوان، سکوی تماشاگران، و نظم و تمیزی مثالزدنی فضا. برخلاف بسیاری از استخرهای سرپوشیده، سالن شنای المپیک حس بستهبودن ندارد. به دلیل طراحی منحصربهفرد آن، ارتباطی حسی میان فضای داخلی و بیرونی برقرار شده است.
دریاچه مصنوعی در کنار عناصر معماری و ورزشی، طبیعت المپیاپارک وجهی دیگر از جذابیت این فضاست. دریاچه مصنوعی پارک، با حضور قوها، غازها و اردکها، منظرهای دلنشین و در عین حال تأملبرانگیز ارائه میدهد. آنچه بیش از همه برای من جالب بود، همزیستی مسالمتآمیز این پرندگان با انسانهاست، بیهیچ نشانی از ترس یا مزاحمت. قوها درست در مسیر پیادهروها آفتاب میگیرند، غازها در چمنزارها میچرند و اردکها با آرامش در امتداد مسیرهای دوچرخهسواری شنا میکنند. این آرامش، بیشک تنها صرفا حاصل طبیعت نیست، بلکه از قوانین سختگیرانه آلمان در زمینه حقوق حیوانات هم ناشی میشود. طبق قوانین کیفری آلمان، هرگونه آزار، صدمه یا کشتن حیوانات بدون دلیل قانونی مشخص، میتواند با جریمههای سنگین نقدی و حتی حبس تا سه سال همراه باشد. این چارچوب حقوقی، همراه با فرهنگ عمومی احترام به طبیعت، سبب شده است که حیوانات وحشی در محیطهای شهری احساس امنیت کنند.
ماجرای تماشای مسابقات اسپارتان در المپیا پارک در یکی از روزهای بهاری با آسمانی صاف و آفتابی، در حالیکه هوا بهندرت چنین دلپذیر و ملایم میشود، المپیاپارک مونیخ میزبان یکی از رویدادهای بینالمللی و پرشور ورزشی بود یعنی مسابقات اسپارتان (Spartan Race) که یکی از مشهورترین و چالشبرانگیزترین رقابتهای موانع در جهان است. این مسابقات در سال ۲۰۱۰ توسط جو دیسنا در ایالت ورمونت آمریکا بنیانگذاری شد و هدف از آن آزمایش تواناییهای فیزیکی و ذهنی شرکتکنندگان است. این چالش جالب در سه سطح برگزار میشود حدود 5 کیلومتر، 10 کیلومتر و در نهایت 21 کیلومتر. علاوه بر این، مسابقات ویژهای برای کودکان هم برگزار میشود که شامل مسیرهای کوتاهتر و موانع متناسب با سن آنهاست. این مسابقه تلاشی است برای عبور از موانع فیزیکی و ذهنی. شرکتکنندگان باید از دیوارهای بلند بالا بروند، کیسههای شنی سنگین را حمل کنند، از تورهای فلزی بالا روند، از روی موانع آبی عبور کنند، و در پایان، از روی آتشی روشن بپرند.
موانع رایج در مسابقات اسپارتان
موانع طراحیشده در مسابقات اسپارتان بهگونهای هستند که شرکتکنندگان را از نظر قدرت بدنی، استقامت، تعادل و مهارتهای ذهنی به چالش میکشند. برخی از موانع رایج عبارتاند از:
بالا رفتن از دیوارهای عمودی شرکتکنندگان باید از دیوارهای بلند بالا بروند که نیازمند قدرت بالای بالاتنه و تکنیک مناسب است.
خزیدن زیر سیم خاردار این مانع نیازمند حرکت در حالت خوابیده و عبور از زیر سیمهای خاردار است.
حمل اشیاء سنگین مانند حمل سطلهای پر از شن یا کشیدن لاستیکهای بزرگ. پرتاب نیزه شرکتکنندگان باید نیزهای را به هدف مشخصی پرتاب کنند.
بالا رفتن از طناب بالا رفتن از طنابهای بلند تا رسیدن به زنگ در بالای آن.
پرش از روی آتش یکی از موانع جالب و نمادین مسابقه، پرش از روی آتش بود که در چند متر مانده به خط پایان قرار داشت. این مانع برای من یادآور مراسم چهارشنبهسوری در ایران بود؛ جایی که ما از روی آتش میپریم و این عمل نمادی از پاکسازی و تجدید حیات است. دیدن این شباهت فرهنگی در دل یک مسابقه بینالمللی، برایم تجربهای خاص و خاطرهانگیز بود.

ترکیب جالب شرکت کنندگان
در این مسابقه، شرکتکنندگان از گروههای متنوعی آمده بودند: تیمهای باشگاهی، همکاران شرکتها، دوستان قدیمی، و حتی خانوادهها. چیزی که بیش از همه در خاطرم ماند، صف بلند ثبتنام بود. از ساعت ۹ صبح تا حوالی ظهر، این صف همچنان وجود داشت. صف طولانی میشد ولی کوتاهتر نمیشد و تا ظهر که من آنجا بودم استقبال بینظیر بود. گفتوگوهایی که با برخی شرکتکنندگان داشتم، نشان میداد که برای بسیاری از آنها، این مسابقه فرصتی برای سنجش توانایی، غلبه بر ترس، و رهایی از فشار روزمره بود. برخی هم تنها بهخاطر فضای زیبای پارک و هوای بینظیر آن روز آمده بودند تا از یک روز خاص، تجربهای ماندگار بسازند. در مجموع، شرکت در مسابقه اسپارتان در المپیاپارک مونیخ، تجربهای فراتر از یک رقابت ورزشی بود. این رویداد نهتنها تواناییهای فیزیکی و ذهنی شرکتکنندگان را به چالش کشید، بلکه فرصتی برای همبستگی، دوستی و تجربهای فرهنگی فراهم کرد که تا مدتها در ذهنم باقی خواهد ماند.
چرا «المپیا پارک» قلب تپنده مونیخ است؟«المپیا پارک» مونیخ را باید از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد؛ منطقهای که فقط و فقط برای میزبانی المپیک نبود و ساختش باعث شکلگیری مناطق مسکونی و فرهنگی جدید در شهر شد و نقش بهسزایی در الگوی گسترش شهری شهر داشت. حتی نحوه نگهداری و استفاده چند منظوره از این پارک (همزمان ورزشی، فرهنگی، تفریحی) تبدیل به یک الگو برای شهرهای دیگر دنیا شد. بد نیست بدانید بنای اصلی با این مساحت و ویژگیهای شگفتانگیز در کمتر از ۵ سال ساخته شد؛ پروژه در سال ۱۹۶۸ کلید خورد و تا ۱۹۷۲ تکمیل شد. همانطور که گفتیم مساحت کل پارک ۸۵۰ هزار متر مربع است و یکی از بزرگترین مناطق چندمنظوره شهری اروپا محسوب میشود. ساخت این مجموعه عظیم در زمان خودش یک پروژه بیسابقه و پرهزینه محسوب میشد. طبق مستندات، هزینه ساخت کامل المپیاپارک حدود ۱.۳۵ میلیارد مارک آلمان برآورد شده است. گرچه در منبع دادهها عدد دقیقی بیان نشده، اما با توجه به تورم و گسترش هزینهها در پروژههای مشابه، هزینه ساخت المپیاپارک با مقیاس امروز حدود 4 چند میلیارد یورو برآورد میشود. سبک معماری این مجموعه با سطحهای کششی، سقفهای شفاف و موجدار، جلوهای از معماری مدرن و آیندهنگر را به نمایش میگذارد. الهامبخشی: سقف نیمهشفاف و معلق ورزشگاه المپیک یکی از نخستین و شاخصترین نمونههای استفاده گسترده از معماری پارچهای در جهان بود که بعدها الهامبخش پروژههای مشابه شد. هدف معماران از نوع طراحی سازههای این مجموعه، القای تصویری متفاوت و روشن از آلمان پس از جنگ جهانی دوم بود، به همین دلیل معماری نرم، بدون زاویه و بسیار شفاف انتخاب شد تا از هرگونه تداعی نظامیگری، پرهیز شود. درحال حاضر هم المپیا پارک کاربریهای متنوعی دارد. بهطور مثال به عنوان محل برگزاری مسابقات بزرگ ورزشی (فوتبال، دو و میدانی، تنیس و...) و کنسرتهای بزرگ موسیقی، جشنوارهها و نمایشگاهها استفاده میشود. پارک و فضاهای سبز آن پاتوق مردم شهر مونیخ برای تفریح، دوچرخهسواری، پیکنیک و پیادهروی است، برای همین نقش مهمی در سلامت جسمی و روانی جامعه دارد. برج المپیک هم با چشمانداز ۳۶۰ درجه و رستوران گردان همچنان یکی از جذابترین جاذبههای گردشگری مونیخ است.