سینمای ایران همواره در کنار پرداختن به مسائلی همچون جنگ، عشق و مسائل اجتماعی، به فرهنگ دینی و معنوی نیز توجه داشته است. یکی از محورهای مهم در این سینما، ارادت به امام رضا(ع) و فرهنگ زیارت است که در آثار مختلف با روایتهای متنوع و گاه پیچیده، به تصویر کشیده شده است. برخی از این آثار در سطح کلیشهها باقی ماندهاند و برخی دیگر نیز با روایتهایی انسانی و تأکید بر ابعاد معنوی و روحی زیارت، به تماشاگران خود فرصتی دادهاند تا در دنیای پیچیده و عمیق ارتباط با امام هشتم(ع) غوطهور شوند.
کیمیا
احمدرضا درویش در اوایل دهه70 ، از پیرنگی نسبتا خلاقانه استفاده کرد و با فیلم «کیمیا»، پیوندی را میان سینمای دفاع مقدس و مضامین مربوط به امام رضا(ع) ایجاد کرد. «کیمیا» قصه رزمندهای است که به اسارت دشمن درمیآید و پس از آزاد شدن، تلاش میکند تا دخترش را پیدا کند؛ در حالی که دختر در مشهد سکنا گزیده و همین موضوع بستر مناسبی را برای پایش روحی شخصیت اصلی و تقویت ملودرام در بُعد معنوی آن (با بازنمایی مفهوم توسل) فراهم میآورد. بازی مرحوم خسرو شکیبایی و رضا کیانیان از مهمترین عناصر چشمنواز «کیمیا» محسوب میشود.
به آهستگی
وقتی پای پرویز شهبازی به عنوان نویسنده در میان باشد، پیشاپیش میتوان انتظار داشت که با اثری روان و روایتی مهندسیشده طرف هستیم؛ فیلمی که حرفی برای گفتن دارد و با موضوع قضاوت و تردید درباره یک زوج جوان، از جنوب ایران شروع میشود و تا مشهد امتداد مییابد. همین موضوع، ارزش محتوایی فیلم را به خوبی منعکس میکند و نشان میدهد که توسل به امام رضا(ع) چطور میتواند با رفع سوءظن، نهاد خانواده را در جهان مدرن مستحکم نگه دارد. «به آهستگی» هم به لحاظ فیلم نامه اثری مترقی است و هم در اجرا کیفیت قابل ملاحظهای دارد. از این منظر، میتوان گفت که یکی از آثار نادیده گرفته شده سینمای ایران در زمینه فرهنگ رضوی است.

شب
کارگردان فیلم ماندگار «من ترانه پانزده سال دارم» را میتوانیم مهمترین فیلمساز سینمای ایران در زمینه توجه به امام رضا(ع) بدانیم. رسول صدرعاملی در دهه 80، با ساختن یک سهگانه که نخ تسبیح اتصالشان، تمرکز بر فرهنگ زیارت بود، ارادتش به امام هشتم (ع) را با زبان هنر هفتم، به منصه ظهور گذاشت. «شب»، با بازی سه بازیگر تراز اول تاریخ سینمای ایران، یعنی مرحوم عزتا... انتظامی، مرحوم خسرو شکیبایی و امین حیایی، داستان یک مجرم را روایت میکرد که سر از حرم امام رضا (ع) درمیآورد. با توجه به اینکه فیلم برداری در لوکیشنهای داخلی حرم مطهر، در دهه80 بسیار دشوار بود، «شب» که از محبوبترین ستارههای آن روزهای سینمای ایران هم بهره داشت، توانست پلانهای معنوی مدنظرش را، به شکلی مختصر و مفید ضبط کند.
هر شب تنهایی
تا چند سال پیش عنوان مهمترین فیلم سینمای ایران در اتمسفر زیارت امام رضا(ع)، با اختلاف به «هر شب تنهایی» تعلق داشت؛ اثری با یک پیرنگ خلاقانه و اجرایی پخته از یک فیلم ساز مولف. قصه این فیلم درباره زن جوانی به نام عطیه است که از یک سو با بیماری دست به گریبان است و از سوی دیگر، ارتباط چندان گرمی با همسرش ندارد. سفر به مشهد و زیارت امام رضا(ع) اما، نه با کلیشهها، بلکه زمانی به یک درام اثرگذار تبدیل میشود که عطیه کودکی را در حرم پیدا میکند و ناخواسته درگیر یک ارتباط عاطفی با این بچه میشود. «هر شب تنهایی» قصه به ظاهر سادهای دارد، اما در روایت بدون لکنت پیش میرود و حضور درخشان لیلا حاتمی در آن، به خلق پلانهایی چشمنواز و ماندگار منجر می شود که هنوز هم تماشایش برای فیلمبینهای ایرانی جذاب است.

در انتظار معجزه
سومین فیلم رسول صدرعاملی با محوریت امام رضا(ع)، «در انتظار معجزه» است که اثر ضعیف این سهگانه به حساب میآید و قصه زوجی با مسائل فراوان، در حوالی نقطه پایان را روایت میکند. این زن و شوهر در حالی راهی سفر زیارتی مشهد میشوند که زندگی مشترکشان در آستانه فروپاشی قرار دارد و حالا این فرصت را پیدا کردهاند تا در خلال زیارت حرم امام رضا(ع)، نگاهی دوباره به خودشان داشته باشند و خانواده خود را احیا کنند. صدرعاملی در این اثر تلاش میکند تا توجه به معنویات در تحکیم پیوند زناشویی را به درام تبدیل کند؛ اما در تحقق این هدف ناکام میماند.
آسمان هشتم
یکی از کلیشهایترین فیلمهای مرتبط با مضمون زیارت در تاریخ سینمای ایران، به حسن نجفی تعلق دارد؛ اثری متشتت که بیشتر مناسب تبدیل شدن به یک فیلم کوتاه تلویزیونی است. «آسمان هشتم»، منهای محمد کاسبی که در دوران اوجش همیشه جذاب و مسلط مقابل دوربین ظاهر میشد، در بقیه عناصر ضعیف و خام است. قصه این فیلم، از سفر زیارتی یک مادر و فرزند باکویی به مشهد آغاز میشود و فیلم ساز در ادامه تلاش میکند تا با استفاده از مضامینی همچون پیوند قلب، ریتم را حفظ کند. با این همه، گرههای روایی تصنعی به نظر میرسند و «آسمان هشتم» فاقد انسجام و عاجز از فرم گرفتن است.
دعوتنامه
یکی از فیلمهای ضعیف مرتبط با فرهنگ رضوی، به نویسندگی و کارگردانی مهرداد فرید ساخته شده است که هم در مولفههای فنی و هم در نحوه روایت، مخاطب را پس میزند. قصه «دعوتنامه» به فردی اختصاص دارد که در مشهد از زائران دزدی میکند و یکی از افرادی که مورد سرقت قرار گرفته، شخصیتی مذهبی است و به همین واسطه، دچار دردسرهای متعدد میشود. در نهایت، همان متحول شدن تصنعی که از چنین اثری انتظار میرود، با کشیده شدن قصه به بیمارستان و تلاش برای تزریق فاکتور معنوی به اثر، «دعوتنامه» را به فیلمی معمولی و بیاثر تبدیل میکند که با وجود بهرهگیریاش از بازیگرانی مثل حمیدرضا آذرنگ و میترا حجار، ابتر میماند.

بدون قرار قبلی
یکی از فیلم سازان اهل مشهد که به خوبی با فرهنگ بافت سنتی این شهر آشناست، در فیلم «بدون قرار قبلی» تلاش کرد تا ضمن ترکیب اتمسفر فرهنگی این شهر با مضامین معنوی و زیارت، یک اثر روان و بیمدعا بسازد. «بدون قرار قبلی» بهترین فیلم شعیبی نیست، اما به نوعی ادای دین این کارگردان به زادگاهش و اثری برای ابراز ارادت او به امام هشتم است. این اثر، بر مبنای قصه دختری طراحی شده که پس از سالها از اروپا به مشهد بازگشته و به نوعی در پناه حریم امن امام رضا(ع)، به دنبال خودش میگردد و سفری درونی را تجربه میکند. حاصل این سفر درونی و بیرونی آرامش و یافتن گمشدههای این شخصیت است.
آبی روشن
پس از موفقیت نسبی فیلم «در آغوش درخت»، بابک خواجهپاشا با فیلم «آبی روشن» راهی جشنواره فجر و سپس اکران عمومی شد. قصه این فیلم درباره مرد معتمد و آبروداری است که مجبور میشود سفری پرماجرا را در شمال غربی ایران، به همراه یک دختر جوان، آغاز کند؛ در حالی که از یک سو بیم آبروی خود را دارد و از سوی دیگر نگران این است که زودتر سنگی قیمتی را به مشهد برساند. مهمترین وجه روایی «آبی روشن» این است که در جایی دور از مشهد، توانسته فرهنگ رضوی و دلبستگی به امام هشتم(ع) را دراماتیزه کند. موضوعاتی مانند حقالناس، پناه بردن به امام رضا(ع) و بهره بردن از الطاف امام در این فیلم مطرح شده است.