printlogo


این جا برای عشق  شروعی مجدد است




 دوباره میلاد خورشید خراسان فرا رسید و و ارادتمندان  امام مهربانی ها با دلی پر از شور و سرور، همسفر جشن های دهه کرامت شده اند اگر در مشهد الرضا نیستند، قلب هایشان را از نقاط مختلف جهان، روانه این صحن و سرا کرده اند. این روز نه فقط یک مناسبت مذهبی که هنگامه ای برای متعالی شدن است با کرامت، عطوفت و دانش یک امام رئوف که دل‌های بسیاری را به سوی حقیقت همواره راهنمایی کرده است.این روزها خیابان‌های مشهد پر شده از زائرانی که از سراسر ایران ودیگر کشورها که برای عرض ارادت به امام هشتم شیعیان  از دور و نزدیک به این شهر آمده‌اند، این روزها در مشهد، چشمان زائران پر از شوق و دل‌هایشان غرق در آرامش است. فضای شهر، رنگ معنویت و مهربانی به خود گرفته و درهر گوشه‌اش نوایی از صلوات و دعا بلند است.


حبیب ا... چایچیان
آمدم ای شاه، پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمَت ملجأ در ماندگان
دور مران از در و راهم بده
 ای گل بی‌خار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
 لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت به مثَل کهرباست
شوق و سبک‌خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جان‌سوز به آهم بده
لشگر شیطان به کمین من است
بی‌کسم ای، شاه پناهم بده
 از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده


غلامرضا شکوهی
مضمون بـــکر غیـــر تو پیــدا نمی‌کنم
تا مدح توست، لب به سخن وا نمی‌کنم
 معنای پاک اسم تو در هیچ واژه نیست
مــن با پیاله دست به دریــا نمی‌کنم
 
در وصفت آستین سخن را به هیچ روی
صد سینه حـــرف دارم و بـالا نمی‌کنم
 آنـ قدر سـر بلنــد بر ایـــوان نشسته‌ام
کز خانـه هم به جــز تو تمـاشـا نمی‌کنم
 من ذره‌ام که خانه خورشید خویـش را
از هیچـ کس به جــز تو تقاضــا نمی‌کنم
 ای گنبد همیشه مطهر به عطــر اشک
جــز در حــریم کوی تو مــاوا نمی‌کنم
 
در آستان بخشش تو چون حضور شمع
جز با سرشک و شعله مدارا نمی‌کنم
 نامم اگر "غلام رضا" هست خویش را
بــا نـــردبان اسم تــو بـــالا نمی‌کنم


حسن دلبری
این جا طلسم گنج خدایی، شکسته باش 
پابوس لحظه‌های رضایی، شکسته باش
در کوهسار گنبد و گلدسته‌های او 
حالی بپیچ و مثل صدایی شکسته باش

وقتی به گریه می‌گذری در رواق‌ها 
سهم تمام آینه‌هایی شکسته باش
هر پاره‌ات در آینه‌ای سیر می‌کند 
یعنی اگر مسافر مایی شکسته باش

این جا درستیِ همگان در شکستگی‌ است 
تا از شکستگی به‌درآیی شکسته باش
در انحنای روشن ایوان کنایتی است 
یعنی اگرچه غرق طلایی شکسته باش

آن جا شکستی و طلبیدند و آمدی 
این جا که در مقام فنایی شکسته باش



رضا عابدین زاده
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
  یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
 
حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده
 این جا میان رفتن و ماندن مردد است
 
این جا مدینه نیست، نه این جا مدینه نیست
  پس بوی عطر کیست که مثل محمد (ص)است؟
 
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
 این جا برای عشق شروعی مجدد است
 
جایی که آسمان به زمین وصل می شود
  جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
 
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید
 این جا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است

محمود حبیبی کسبی
شاه پناهم بده، خسته راه آمدم
آه نگاهم مکن، غرق گناه آمدم
 گر بپذیری رضا، ور نپذیری قضا
زائر ناخوانده‌ام، خواه نخواه آمدم
 راه خراسان چنین، ماه خراسان چنان
شاه خراسان ببین، بهر پناه آمدم
 شاه خراسانیم، رستم دستانیم
دست مرا رد مکن، بر درِ شاه آمدم
 آن دم زندانیم، بازدم جان شده
از قفس سینه‌ها، همچون آه آمدم
 پیرهن یوسفم! یا کفن یوسفم؟
بوی تن یوسفم، کز دل چاه آمدم
 بسته بست توام، لولی مست توام
ضربه شصت توام، بر دف ماه آمدم
 مشهد مشهود من، حضرتِ محمود من
طالعِ مسعود من، نامه سیاه آمدم
 شافی دارالشفا، پنجره فولاد کو؟
در طلب شاخه‌ای، مهرگیاه آمدم